این مقاله را به اشتراک بگذارید
به بهانه سالمرگ اولین برنده نوبل ادبیات/ نگاهی به فرانسویهایی که نوبل گرفتند
ششم سپتامبر سالروز درگذشت «سولی پرودوم»، نویسنده فرانسوی است که اولین برنده نوبل ادبیات نام گرفت.
پنج سال از آخرین باری که یک فرانسوی توانست جایزه نوبل ادبیات را به دست آورد میگذرد. اما تاریخ ادبیات جهان هرگز از یاد نخواهد برد که نخستین نویسندهای که این جایزه را به نام خود ثبت کرد، یک فرانسوی به نام «سولی پرودوم» بود.
«رنه فرانسوا آرمان (سولی) پرودوم» متولد ۱۶ ۱۶ مارس ۱۸۳۹ در پاریس، همچون بسیاری از نویسندگان موفق ابتدا هیچ برنامهای برای ورود به دنیای ادبیات نداشت. او تنها دو ساله بود که پدرش را از دست داد و به همراه مادر و خواهرش در پاریس و یکی از شهرهای حومه زندگی کرد. نام “سالی” در کودکی به عنوان نامی مستعار بر او نهاده شد که بعدها به تخلص شاعری وی تبدیل شد.
«پرودوم» تحصیلات ابتدایی خود را با این هدف آغاز کرد که روزی مهندس شود. اما مشکلات بینایی مانع ادامه تحصیلش شد و به ناچار به عنوان منشی در یک شرکت شروع به کار کرد. نخستین اشعار وی در یک گروه شعر دانشجویی که با استقبال فراوان همراه شد، وی را به ورود به صحنه ادبیات ترغیب کرد.
پرودوم
«پرودوم» در سال ۱۸۶۵ اولین کتاب شعرش را با نام «اشعار و قطعات» منتشر کرد. مشهورترین شعرهای او «گلدان شکسته» و «تنهاییها» نیز در همین کتاب قرار دارند. این اشعار اغلب محتوای احساسی داشت که بیانگر آشفتگیها و ناکامیهای عشقی این شاعر بود.
اما او کمی بعد سرودن اشعاری با مضامین شخصی را کنار گذاشت و به سرودن شعرهایی روی آورد که در آنها به بیان مفاهیم فلسفی میپرداخت. کمی بعد پرودوم سبک خاص فلسفی و علمیاش را در نوشتهها و اشعارش به نمایش گذاشت. دو کتاب «دیوان عدالت» و «خوشبختی» دربردارنده اشعاری درباره عشق و دانایی هستند که از مشهورترین مجموعه اشعار وی محسوب میشوند. عقاید و نظریات اقتصادی او در این اشعار گاه آنقدر به چشم میآیند که برخی شعرهای او را نه آثاری ادبی، که به نوعی قطعاتی فلسفی میدانند.
او پیش از شروع جنگ فرانسه و آلمان به پیشرفت زیادی در دنیای شعر دست یافت و چندین کتاب شعر منتشر کرد، اما شروع جنگی که او آن را در دو کتاب «عقاید جنگ» و «فرانسه» توصیف کرده، لطمات زیادی به او وارد کرد. سرودن چنین اشعاری با مضامین ظریف فلسفی موجب شد آکادمی ادبیات فرانسه در سال ۱۸۸۱ از او تقدیر کند. پرودوم سپس در سال ۱۸۹۵ موفق به کسب نشان افتخار “لژیون دونور” شد.
پس از انتشار کتاب «خوشبختی» در سال ۱۸۸۸، پرودوم سرودن شعر را رها کرد و به نوشتن قطعات فلسفی و زیباییشناسی روی آورد. در همین زمان وی نوشتههای مشهور به نامهای «بیانیهای در هنرهای زیبا»، «بازتاب هنر» و «نقدی بر دو جهان» را منتشر کرد.
شناخت ادبی خاصی که در ترکیب اشعار پرودوم بود که نشان از آرمانگرایی و کمال ادبی شاعر داشت و ترکیب ویژگیهای غیرمعمول از عقل و قلب همگی موجب شد در سال ۱۹۰۱ نخستین نویسندهای باشد که جایزه نوبل در دنیای ادبیات را به نام خود ثبت کرد. وی پس از کسب این موفقیت پولی را که به عنوان هدیه دریافت کرد، به راهاندازی یک جایزه ادبی از سوی مجمع ادبیاتدانان فرانسه اختصاص داد. علاوهبر این، پرودوم در سال ۱۹۰۲ جایزه شعر دیگری را نیز برای شاعران فرانسوی ابداع کرد.
او که از سال ۱۸۷۰ از ضعف جسمانی شدیدی رنج میبرد، سالهای پایانی عمرش به علت ناتوانی در گوشهنشینی به سر برد. «سالی پرودوم» در حالی که مشغول نوشتن یک از قطعههای ادبیاش بود، دچار حمله فلجکنندهای شد و در ۶ سپتامبر ۱۹۰۷ درگذشت و در قبرستان مشهور “پرلاشز” در پاریس دفن شد.
فرانسویهایی که نوبل ادبی گرفتند
به فاصله سه سال بعد، بار دیگر جایزه نوبل ادبیات در دستان یک نویسنده فرانسوی جای گرفت. «فردریک میسترال» دومین نویسنده فرانسوی بود که موفق شد جایزه نوبل ادبی را به نام خود ثبت کند. وی پایهگذار انجمن فرهنگی و ادبی فلیبریج بود و علاوهبر آن، یکی از اعضای آکادمی ادبی مارسی نیز بود.
او در سال ۱۹۰۷ به خاطر تلاشهایش جهت زنده نگه داشتن زبان محلی “اکسیتان” (زبانی که بزرگترین آثارش را با آن مینوشت) توانست جایزه نوبل را به دست آورد. اما در آن سال میسترال تنها برنده این جایزه نبود، بلکه نوبل ادبی سال ۱۹۰۷ مشترکا به او و «خوزه اچه گارای»، نمایشنامهنویس اسپانیایی نیز تعلق گرفت. «میتسرال» سهم خود از جایزه نوبل را به ساخت موزهای در “آرلس” اختصاص داد. این موزه که با نام موزه “آرلاتن” مشهور است، اکنون یکی از بزرگترین مجموعههای هنرهای محلی و فولکلور را در خود دارد.
موریس مترلینگ
سومین نویسنده فرانسویزبان برنده جایزه نوبل ادبیات موریس مترلینگ است. وی نمایشنامهنویس، شاعر و مقالهنویس بلژیکی بود که آثارش را به زبان فرانسه منتشر میکرد. محتوای اکثر آثار این نویسنده سرشناس مرگ و مفهوم زندگی است.مترلینگ که در سال ۱۹۱۱ موفق به کسب جایزه نوبل ادبیات شد، اولینبار در سال ۱۸۹۰ با چاپ نمایشنامهای در مجله “فیگارو” با نام «شاهزاده مالن» توانست محبوبیت و شهرت قابلتوجهی برای خود به دست آورد. پس از آن مترلینگ نمایشنامههای زیادی را در سبک سمبولیزم نوشت و به روی صحنه برد. «پرنده آبی» از مشهورترین نمایشنامههای مترلینگ است که در سال ۱۹۰۸ برای نخستینبار در بلژیک اجرا شد. تاکنون شش اقتباس سینمایی از این نمایشنامه ساخته شده است.
رومن رولان
«رومن رولان» در سال ۱۹۱۵ چهارمین نویسنده فرانسوی زبانی بود که جایزه نوبل ادبیات را به نام خود ثبت کرد. این جایزه به عنوان قدردانی از نوشتههای آرمانگرانه وی که در آنها انسانهای مختلف با عشق به حقیقت و نوعی احساس انساندوستانه توصیف شده بودند، به وی اعطا شد. رومن رولان نمایشنامهنویس و تاریخدان هنر نیز بود، علاوهبر جایزه نوبل، مدال افتخار لژیون دونور و جایزه بزرگ ادبی آکادمی فرانسه را نیز در کارنامه ادبی خود ثبت کرده است. وی علاوهبر نوشتن نمایشنامه و رمانف چندین کتاب زندگینامه درباره مشاهیری چون «بتهوون»، «میکل آنژ»، «تولستوی» و «گاندی» نیز نوشته است. از مشهورترین کتابهای این نویسنده کتاب ۱۰ جلدی «ژان کریستوف» است که در شمار مشهورترین آثار ادبی جهان قرار دارد.
آناتول فرانس
«آناتول فرانس» نویسنده، شاعر و روزنامهنگار فرانسوی پنجمین رماننویس فرانسوی بود که در سال ۱۹۲۱ توانست جایزه نوبل ادبی را به افتخاراتش بیافزاید. این جایزه به خاطر تقدیر از دستاوردهای ادبی مهم وی در اعتلای نثر فرانسه به او تقدیم شد. وی که فرزند یک کتابفروش بود، نخستین فعالیتهای ادبیاش را با نوشتن شعر و روزنامهنگاری آغاز کرد. او در سال ۱۸۸۱ با انتشار رمان «جنایت سیلوستر بونارد» به شهرت رسید. نثر زیبای این کتاب توانست اعضای آکادمی فرانسه را مجاب کند جایزه بزرگ ادبیات را به وی اهدا کنند.
«آناتول فرانس» پس از آنکه در سال ۱۹۲۴ دیده از جهان فروبست، مورد انتقادات زیادی به خصوص از سوی برخی اعضای حزب نازی قرار گرفت. آنها او را نویسندهای مبتذل خطاب میکردند. اما در مقابل «جورج اورول»، نویسنده سرشناس انگلیسیزبان به دفاع از او پرداخت. وی در نوشتههایش در مقابل انتقادات تندی که به فرانس میشد به این نکته اشاره کرد که بخشی از این انتقادات تنها به دلیل انگیزه های سیاسی است. منتقدان وی کسانی هستند که فرانس در نوشتههایش آنها را به خوبی نمایش میداد. از معروفترین رمانهای این نویسنده فرانسوی میتوان به «خدایان تشنهاند» و «عصیان فرشتگان» اشاره کرد.
آنری برگسون
«آنری برگسون» ششمین نویسنده فرانسوی است که جایزه نوبل سال ۱۹۲۷ را به نام خود ثبت کرد. وی تا نیمه اول قرن بیستم مهمترین فیلسوف فرانسوی به حساب میآمد که بسیاری از متفکران را متقاعد کرد که تجربه و شهود، راهی مناسبتر از عقل و علم برای درک واقعیت است. جایزه نوبل ادبیات برای قدردانی از ایدههای غنی وی و مهارت تحسین برانگیزش در ارائه این ایدهها به وی تعلق گرفت. علاوهبر جایزه نوبل ادبیات، در سال ۱۹۳۰ مدال افتخار لژیون دونور نیز به وی اهدا شد. او در کتابهایش بیش از هرچیز به بیان عقاید فلسفی و دینیاش میپرداخت. وی در کتاب مشهور خود «تحول خلاق» به تحلیل نظریه داروین و جایگاه تکامل انسان در این نظریه میپردازد. این کتاب در دهههای نخست قرن بیستم و پیش از طرح نظریههای “نئو داروینی” از پرفروشترین کتابهای آن دوره به حساب میآمد.
«روژه مارتین دو گار» دیگر نویسنده فرانسوی بود که توانست در سال ۱۹۳۷ جایزه نوبل ادبیات را به خود اختصاص دهد. نوشتن رمان «تابستان ۱۹۱۴» که در آن حوادث جنگ جهانی اول به تصویر کشیده شده، توانست نظر جوامع ادبی را جلب کند و درست در سالی که این کتاب منتشر شد، وی توانست جایزه نوبل ادبی را در کارنامه ادبیاش ثبت کند.
«آندره ژید» نویسندهای بود که ۱۰ سال بعد باردیگر توانست جایزه نوبل ادبی را برای فرانسه به ارمغان بیاورد. وی در پاریس به دنیا آمد، اما سفرهای زیادی به آفریقا و روسیه داشت. درونمایه کتابها و نوشتههای وی بیشتر عرفان و مذهب است که آن را با استفاده از نمادگرایی به تصویر میکشید. او توانست در دنیای ادبیات سبکی خاص را با نام خود ثبت کند. «مائدههای زمینی» شاهکار داستاننویسی وی به شمار میآید که توانست در مدت کوتاهی شناخته شود.
آندره ژید
در سال ۱۹۵۲ جایزه نوبل ادبیات بار دیگر در دستان یک نویسنده فرانسوی قرار گرفت؛ درونمایه نوشتههای «فرانسوا موریاک» نیز همچون آثار نویسندههای پیشین بیش از درونمایه هنری، محتوایی عقیدتی دارد. وی نویسندهای کاتولیک مذهب بود که در آثارش عقاید مذهبی خود را به خوبی به نمایش میگذارد. دغدغه اصلی وی در نوشتن این آثار نیز همین عقاید مذهبی و جدال دو نیروی خیر و شر در درون انسان است. «موریاک» نویسندهای است که علاوهبر فعالیت های ادبی، در زمینه سیاست نیز بسیار فعال بود. وی در سال ۱۹۷۰ موفق به دریافت نشان افتخار لژیون دونور شد. از آثار وی میتوان به رمان مشهور «ترز دکور» اشاره کرد.
«آلبر کامو»، نویسنده آثاری چون «بیگانه»، «سقوط» و «طاعون» دیگر نویسنده فرانسوی است که در سال ۱۹۵۷ جایزه نوبل ادبی را کسب کرد. این نویسنده سرشناس قرن بیستم فرانسه تمام زندگی خود را صرف مبارزه با عقاید پوچگرایی کرد و آزادی عقیده را در زندگی خود سرلوحه قرار داد. گاه عقاید وی درباره آزادیهای فردی باعث میشد که کامو را به عنوان نویسندهای اگزیستانسیالیست بشناسند که وی این گونه برچسبها را به شدت رد میکرد و خود را از همه آنها مبری میدانست. وی در سال ۱۹۵۷ در حالی موفق به دریافت جایزه نوبل ادبیات شد که پس از «رودیار کپلینگ»، نویسنده انگلیسی جوانترین نویسنده و تنها نویسنده زادهی آفریقا در آن زمان بود که این جایزه را دریافت میکرد.
آلبر کامو
این جایزه برای خلق آثار مهم ادبی به وی داده شد که کامو در آنها به وضوح مشکلات وجدان بشری قرن حاضر را به نمایش گذاشته بود. این نویسنده سرشناس فرانسوی از سیاست نیز دور نماند و در سال ۱۹۵۰ فعالیت های بشر دوستانهاش را آغاز کرد و دو سال بعد به یونسکو پیوست. وی پیش از این نیز در جنبش ضدصهیونیستی آمستردام شرکت داشت و همچنین جزو معدود مخالفان صریح حمله هستهای آمریکا به هیروشیما بود. «آلبر کامو» دو سال بعد از دریافت جایزه نوبل در سال ۱۹۵۹ در یک حادثه رانندگی در حالیکه تنها ۴۷ سال داشت درگذشت.
یک سال پس از مرگ «آلبر کامو»، «سن ژان پرس» دیگر نویسنده فرانسوی بود که نوبل ادبیات را به نام خود ثبت کرد. این جایزه بزرگ ادبی برای تخیل و تصاویر مهیج در اشعار به این شاعر فرانسوی اعطا شد. نخستین کتاب شعر او با نام «مدایح» منتشر شد. بسیاری از کتابهای وی به زبانهای آلمانی، انگلیسی و سوئدی ترجمه شدهاند.
نوبل ادبیات سال ۱۹۶۴ به نویسندهای اعطا شد که آن را نپذیرفت؛ ژان پل سارتر یکی از نویسندگان پرفروش ادبیات کلاسیک فرانسه در حالی از پذیرفتن این جایزه معتبر سرباز زد که با قاطعیت اعلام کرد هیچگونه جایزه و افتخار رسمی را نخواهد پذیرفت. وی معتقد بود یک نویسنده نباید هرگز به خود اجازه دهد به یک موسسه تبدیل شود. وی که همدوره آلبر کامو بود، همچون او به عنوان یکی از فلاسفه اگزیستانسیالست شناخته میشد؛ عنوانی که نه او و نه کامو آن را هرگز نپذیرفتند. سارتر فیلسوف، نمایشنامهنویس، فعال سیاسی، زندگینامه نویس و یک منتقد ادبی بود که نظریات او در سیاست، جامعهشناسی و نظریههای پسااستعماری موثر بود.
سارتر
وی که در سالهای پایانی عمرش به دلیل نابینایی دیگر قادر به نوشتن نبود، در سال ۱۹۸۰ دیده از جهان فروبست. در مراسم خاکسپاری او ۵۰ هزار نفر حضور داشتند. یکی از معروفترین رمانهای وی رمان بلند «تهوع» است که داستان زندگی یک مورخ است که قادر به تعریف آزادی روحی و جسمانیاش نیست. از دیگر آثار شناخته شده وی نمایشنامه «دستهای آلوده» است که تا کنون بارها بر روی صحنه تئاتر اجرا شده و در سال ۱۹۵۱ نیز فیلمی با اقتباس از این کتاب ساخته شد.
در سال ۱۹۶۹ نوبل ادبیات به خالق نمایشنامه معروف «در انتظار گودو» تعلق گرفت؛ «ساموئل بکت» یک نویسنده، نمایشنامهنویس، کارگردان تئاتر و شاعر ایرلندیتبار بود که بیشتر عمرش را در پاریس گذراند و نوشتههایی به سه زبان ایرلندی، انگلیسی و فرانسوی از خود به جای گذاشت. «بکت» به عنوان یکی از تاثیرگدارترین نویسندههای قرن بیستم شناخته میشود. اما نوبل ادبیات برای نوشتههایی به او تعلق گرفت که وی در آنها ناتوانی انسان مدرن در بازیابی تعالیاش را به تصویر میکشید. بکت درحال گذراندن تعطیلات تابستانیاش در تونس بود که به او خبر دادند جایزه نوبل ادبیات را برده است؛ اما وی طبق رسم آن زمان از پذیرفتن این جایزه امتناع کرد.
ساموئل بکت
«کلود سیمون»، دیگر نویسنده فرانسوی بود تقریبا پس از دو دهه بار دیگر جایز نوبل ادبیات را برای فرانسویها به ارمغان آورد. وی که جایزه نوبل ۱۹۸۵ را دریافت کرد، یکی از نویسندگان سبک “رمان نو” در ادبیات فرانسه به شمار میآمد. نوشتههای وی به شکل آشکاری تحت تاثیر کارهای “مارسل پروست” و “ویلیام فاکنر” قرار داشت؛ با این حال زمینه و طرح ادبی رمانهای وی تا حد زیادی منحصر بهفرد بودند. از مشهورترین نوشتههای کلود سیمون، رمان «جاده فلندر» است که در سال ۱۹۶۰ منتشر شد. جنگ درونمایه اصلی بسیاری از رمانهای این نویسنده فرانسوی است.
آخرین باری که یک نویسنده فراسنوی موفق به دریافت نوبل ادبیات شد به سال ۲۰۰۸ برمیگردد که «ژان ماری گوستاو لو کلزیو» پانزدهمین فرانسوی نام گرفت که نوبل ادبیات را به نام خود ثبت کرد. وی پیش از کسب نوبل، در سال ۱۹۶۳ جایزه رنودو را برای نخستین رمانش «بازجویی» به دست آورد. کلزیو هفت ساله بود که قلم به دست گرفت و کتابی درباره دریا نوشت. وی بلافاصله پس از ورود رسمی به عرصه ادبیات در سن ۲۳ سالگی توانست جوایز ادبی مهمی را در کارنامه هنریاش ثبت کند. نوبل ادبیات به خاطر احساسات شاعرانه جاری در نوشتههایش از سوی آکادمی پادشاهی سوئد به وی اعطا شد. رمان مشهور وی «بیابان» نام دارد که در آن تصاویری باشکوه از فرهنگی گمشده در آفریقای شمالی در مقابل تصویری که مهاجران از اروپا دارند به نمایش گذاشته میشود.
نیلوفر فلاحی/ ایسنا/ مد و مه ۱۷ شهریور ۱۳۹۲