این مقاله را به اشتراک بگذارید
شاید پوران درخشنده در سینمای گلخانه ای دهه شصت و روزگار تسلط فیلمهای خانوادگی توانست با آثاری در حد و اندازه «رابطه» یا «پرنده کوچک خوشبختی» سیمای فیلمسازی در خور اعتنا را از خود به نمایش بگذارد اما با فیلمهایی در این حد و اندازه که کمتر رنگ و بویی از پرداخت های نو در مضمون و فرم سینمایی در آنها دیده می شد نمی توانست جایگاه دهه شصت خود را در دهه های عهد (هفتاد و هشتاد) حفظ کند و به همین خاطر بود که دیدیم در این فاصله زمانی دیگر فیلمسازان زنی که کم و بیش همزمان با او فعالیت خود را آغاز کرده بودند رفته رفته از او فاصله گرفتند، رخشان بنی اعتماد به عنوان فیلمسازی اجتماعی گرا و جستجوگر که آثارش ماهیتی هنرمندانه نیز داشتند و تهمینه میلانی به عنوان چهره ای ثابت قدم در ساخت آثار فمنیستی (هرچند که برخی از آنها واقعا چنگی به دل نمی زنند!)، در حالی که پوران درخشنده همچنان در همان حال گذشته به ساخت آثاری میانمایه مشغول بود که در محتوی و فرم با استفاده از همان الگوهای همیشگی که نشانی از تلاش فیلمساز برای ورود به عرصه های تازه نداشت.
اما «هیس! دخترها فریاد نمی زنند» آخرین فیلم به نمایش در آمده از پوران درخشنده، لااقل از این حیث می تواند نقطه عطفی در کارنامه او محسوب شود. این فیلم صرف نظر از ضعف هایی که البته چندان توی ذوق نمی زنند، واجد نکاتی ست که در صورت تداوم می تواند نوید دهنده دوران تازه ای در کارنامه پوران درخشنده باشند.
هرچند پوران درخشنده همواره نشان داده که گرایش پر رنگی به مضامین اجتماعی و خانوادگی به خصوص مرتبط با حوزه زنان دارد اما اینبار به مراتب پررنگ تر از همیشه وارد چنین حوزه ای شده است، نخست از آن رو که اصل موضوع همانگونه که در فیلم به درستی بدان پرداخته شده از جمله موضوعات ملتهبی ست که در متاسبات جامغه ایرانی همه ترجیح می دهند آن را پوشیده نگه دارند حتی اگر زمینه ساز ناهنجاری های فردی و اجتماعی عمیقی شود و اتفاقا یکی از مهمترین وجوه مضمونی فیلم که بدان اعتبار می دهد این نکته است که می کوشد با شکستن این تابو دست روی این واقعیت بگذارد که طرح و باز شدن چنین اتفاقی که در هر جامعه انسانی امکان وقوع آن وجود دارد تا چه اندازه می تواند از ابعاد گسترده این ناهنجاری بکاهد. حسن کار درخشنده در این است که به گونه ای موضوع را طرح می کند که امکان پرداختن به آن با توجه خط مرزهای ممیزی، وجود داشته باشد.
صرف نظر از تازگی و اهمیت این مضمون که مهمترین ویژگی فیلم به شمار می رود نباید از پرداخت سینمایی شسته رفته این فیلم در قیاس با دیگر آثار درخشنده غافل شد به خصوص اینکه فیلمساز کمتر در دام احساسات گرایی های گل درشت که در آثار قبلی او کم نبودند می افتد؛ صحنه هایی مثل سکانس تعریف کردن ماجراهای دوران کودکی توسط دختر که صرف نظر از نمایش تاثر حاضران می بینیم اشک نگهبان ها نیز در آمده است! این تاثر و دلسوزی نسبت به دختر در زندان نیز دیده می شود درحالی که پوران در خشنده روی رابطه دختر و دیگر زندانیان تمرکزی نکرده و بدون پرداختن به روابط میان این آدمها صرفا به نمایش دلنگرانی همه حتی زندانی ها روی سرنوشت تلخ این دختر بسنده کرده که می توانست با تامل بیشتر در فیلم به آن پرداخته شود.
پایان فیلم محکومیت و دختر و تلاش وکیل برای به تعویق انداختن حکم در آخرین لحظات یاد آور موقعیتی ست که رابرت وایز در فیلم می خواهم زنده بمانم به نمایش گذاشته بود و در ایران نیز توسط ایرج قادری در فیلمی به همین نام نعل به نعل کپی شده بود؛ با این حال درخشنده اگرچه از آن به عنوان یک موقعیت دراماتیک برای ایجاد کشش داستانی و تدارک دیدن نقطه عطف دوم و پایان بندی فیلم استفاده کرده اما لااقل اینقدر هوشمندی به خرج داده که از این موقعیت اساسا تکراری در پایان پرداختی کم و بیش متفاوت بدست داده و به سبک فیلمهای موفق و تحسین شده این سالها پایانی تقریبا باز را به نمایش بگذارد تا تماشاگر به اقتضای زمینه ذهنی خود از آن برداشت کند.
به این ترتیب «هیس! دخترها فریاد نمی زنند» با فاصله گرفتن از سطح معمول آثار درخشنده علاوه بر مضمون تازه و ملتهبی که دارد از پرداخت شسته رفته و نه منطبق بر کلیشه های آشنای این سینما بهره برده و به اثری در خور اعتنا در سطح کارنامه درخشنده و چه بسا بهترین فیلم کارنامه او بدل شود.
***
نگاهی دوباره به فیلم «هیس! دخترها فریاد نمی زنند» ساخته پوران درخشنده
روایتی تلخ از رازهایی که ناگفته می مانند/ حمید رضا امیدی سرور
مد و مه آذر ۱۳۹۲
2 نظر
فدا
اشاره ی از قلم افتاده در این نقد واقعاً قابل بخشش نیست! موسیقی شاه کار آقای کارن همایونفر را باید، باید گفته باشید، و شاید این هم از خوبی این ساندترک است که این قدر عالی است که شنیده نمی شود! آفرین کارن!
ابراهیم
به نظره من این فیلم پس از مدتها که منتظربودم فیلمی ببینم که نفسه منو حبس کنه و میخکوبم کنه رو به شدت حس کردم آفرین به کلیه عوامل و خانم درخشنده