این مقاله را به اشتراک بگذارید
نوشته:اُتو پنزلِر/
ترجمه : امیر حامد دولت آبادی فرهانی/
جیمز ام. کِین نویسنده ی برجسته ی مکتب هاردبویلد { و خالق رمان شاخص پستچی همیشه دوبار زنگ می زند}، میگوید درباری هارد بویلد هیچ چیز نمی دانسته! کم نیستند جنایی نویسان دیگری که چنین شرایطی داشته اند. پس، هاردبویلد چیست؟ در اکثر داستانهای نوشته شده این مکتب، قهرمان این داستان ها کارآگاه های خصوصی هستند(هرچند که شرلوک هلمز کارآگاه خصوصی بود، اما داستانهای سرآرتور کنان دویل (خالق هلمز) هاردبویلد نیستند و نیز خود کِین هم هیچ گاه رمان پلیسی ننوشت{منظور رمان پلیسی جنایی که قهرمان اصلی آن کاراگاه خصوصی باشد}.
این داستانها {هارد بویلدها} آثاری کاملا واقع گرایانه هستند؛ بدین ترتیب آدم هایی که مجوز کارآگاه خصوصی بودن دریافت می کنند برای گره گشایی در پرونده های جنایی وارد عمل می شوند که با شرایطی پیچیده سر و کار دارند.
کارآگاه های خصوصی می بایست از آنجاییکه با قاتل ها سر و کار دارند خشن باشند. بنابراین، در کتاب های نوشته شده در این سبک؛ این کارآگاه ها رفتار توأم با خشونت دارند و به همین شکل هم حرف می زنند. آنها اکثرا آمریکایی هایی مردم گریز هستند که شباهت زیادی به هفت تیر کشهای غرب آمریکا {قهرمانان تنهای رمانهای و به ویژه فیلمهای وسترن} دارند.
آنها قانون خود را دارند، دستورالعملی شخصی و نانوشته درباره ی عدالت و شرافت که اجالتا قانونی نیست، اما اخلاقی است. در این مسیر آنها ممکن است تهدید شوند یا ضربه ای ببینند، اما هیچ گاه پرونده ای را نیمه رها نمی کنند و یا به مشتریشان (هرکه می خواهد باشد) خیانت نمی کنند. آنها واقعا منحصر به فرد هستند؛ اغلب اوقات درگیر سوژه هایی علیه سازمانی جنایی و یا دستگاه سیاسی فاسدی می شوند، اما بدلیل درستکاری و اعتقادی که به قانون شخصی خود دارند، پروندههایی را که در دست دارند با موفقیت به سرانجام میرسانند. آنها عاقل اندر صفیه حرف می زنند{ اغلب حاضرجوابند و با طنزی تلخ و پرکنایه با بقیه حرف می زنند} و به معنای واقعی کلمه هم چنین افرادی هستند. (مامور پلیس می گوید:”من از طرز فکر شما هیچ خوشم نمیاد. ” کارآگاه خصوصی پاسخ می دهد: “واسه این قضیه تا حالا یک عالمه شکایت نامه دستم رسیده… از نگرانی شبا چشم روهم نمیتونم بذارم “۱)
۱- ساختار: رمانی که در ژانر کارآگاه خصوصی(PRIVATE EYE) **نوشته شده است دارای تنگناهایی است سخت تر از آنچه ملوانی تازه کار در اولین شب سفر دریایی اش تحمل می کند. این داستانها معمولا توسط راوی اول شخص روایت شده و اغلب آنها با حضور زنی در دفتر کاراگاه خصوصی آغاز می شوند.. پلیس نمی خواهد یا نمی تواند به او کمکی کند و گاهی موقعیت به قدری حساس است که حضور کارآگاه بایست مخفی نگاه داشته شود.
کارآگاه رسیدگی به پرونده را قبول می کند؛ البته ماجرا همیشه چیزی فراتر از آن چیزی ست که به او گفته شده. او تحقیقات خود را آغاز میکند از مردم پرس و جو کرده و با کنار هم گذاشتن این اطلاعات، اسراری را کشف میکند که ریشه در حوتدث گذشته دارند؛ معمولا در این میان یک یا چند نفر او را گمراه می کنند، که این فرد گاه همان کسیست که سفارش کار را به او داده است و از آنجایی که این کاراگاه خود آدم بدبینی است، از این قضیه شوکه نمیشود. درعینحال، او از یافته هایش به نتیجه میرسد و پی می برد که در این پرونده یک قتل که نه، چندین قتل رخ داده و افراد سعی در پنهان داشتن آنها دارند. پس او متهمان را به پلیس معرفی کرده و زندگی عادی اش را در تنهایی مطلق از سر میگیرد؛ در عین اینکه منتظر رسیدن سوژه ی بعد {سفارش کار یا مشتری دیگر} است.
۲- طرح روی جلد: بارانی خاکستری بلند، کلاهی لبه دار و شیشه ماتِ درِ دفتر کار کاراگاهان{ مردانی طپانچه در دست، زنانی با هیبت اغواگر و یا زنانی با چهره های وحشت زده، لباس های پاره که تعرض شده ، آدمهایی تیر خورده و… }، عکسهایی است که بر جلد این کتابها به چشم می خورد؛ هرچند که اغلب ارتباط . اما به هرحال چنین است. البته اگر هفت تیری در دست کشیده نشده بود باید تعجب کرد. بر روی برگه ی آویخته به در ممکن است یکی از این عبارات نوشته شده باشد: ک.م۲، کاراگاه، افسرآماده رسیدگی به پرونده شما و “پرونده ای برای…”. جلد این گونه کتاب ها معمولا فضای تاریکی دارد و در آن خیابانی خلوت و یا نمای جلوی مغازه ای، البته در هوای بارانی به تصویر کشیده شده است.
۳- پیدایش: این مکتب در ادبیات جنایی (هاردبویلد) در مجله “ماسک سیاه” در اوایل دهه بیست قرن گذشته توسط کارول جان دالی نویسنده ای بازاری و اکنون به کلی فراموش شده پایهگذاری شد. اما این دشیل همت بود که پس از او با پیگیری این سبک آن را احیا کرد. دشیل همت با خلق فضایی رئال و شخصیتهایی با هوش واقعی در قیاس با شخصیت آثار جان دالی که باهوش مصنوعی بودند، به اعتلای این مکتب، به آن اعتبار ادبی بخشید. البته دالی اولین مجموعه از رمان های کارآگاه ه خصوصی را به نام “ریس ویلیامز” به رشته ی تحریر درآورد و برای ده سالی از همت هم محبوبتر و مشهورتر شد.
۴- غول ها: شخصیتی با نام مستعار کانتینِنتال (البته در آثار ترجمه شده، مترجمان گرامی این نام را “کانتینال” ترجمه کرده اند. معنای این واژه اقلیمی یا همان قومی است-Continental Op) که کارآگاه خصوصی است و در اکثر داستانهای کوتاه هِمت و همچنین دو رمان اولی که نوشت به نام های “خرمن سرخ” و “نفرین معرکه” وجود دارد، و قبل از شخصیت سَم اسپید در رمان “شاهین مالت” خلق شد. سم اسپید را به نوعی آخرین شخصیت شش دانگ در ژانر رمان کارآگاهی می دانند.
ریموند چندلر هم با خلق شخصیت جاودانی به نام فیلیپ مارلو در “خواب بزرگ” و هشت رمان دیگر، درست جا پای همت گذاشت. در مقام یک نویسنده ی تمام عیار که استفاده از صنایع ادبی همانند استعاره و تشبیه در آثارش هیچ گاه عدد و رقم مشخصی ندارد، چندلر جزو غول های ادبیات قرن ۲۰ به حساب می آید. زمانیکه راس مک دونالد تصمیم بر نگارش رمانی در سبک کارآگاه خصوصی با شخصیت لِو آرکر گرفت، این مرد تا جاییکه می شد از سبک چندلر گرته برداری کرد و نهایتا با افزودن مایههای روانکاوانهی فرویدی به آن ژرفایی ناب داد که تا آن زمان نمونه مشابهی نداشت. میکی اسپیلن که قهرمان بزن بهادر و باهوش آثارش، مایک هامر {البته مایک هامر بیشتر از آنکه با قدرت فکر قاتلان را گیر بیاندازد از زوربازو و قدرت مشتهای پولادینش استاده میکند}. میکی اسپلین با بکار گرفتن این سبک {که آمیزهای از خشونت عریان و زنبارگی قهرمان آثارش مایک هامربود } برای دهه ای به یکی از پرطرفدارترین نویسنده های آمریکا تبدیل شد، او یکی از خشن ترین و یا شاید در قالب داستان بهتر پرداخته شده ترین شخصیت های این مکتب بوده است. او به خاطر چشم اندازهای سیاه و سفیدی که از عدالت به دست می دهد توسط منتقدین مورد بی لطفی قرار گرفت؛ ولی در مقابل، خواننده ها شیفته زبان ساده و بیان بیتکلف و روشن او شدند.
دیگر نویسندگان برجسته ی مکتب هاردبویلد عبارت اند از: اِرل استنلی گاردنر (داستانهای “پِری میسون” او بیش از ۱۰۰ میلیون نسخه در جهان فروخت!) پاول کِین (اثر “پرسرعت” او همچنان یکی از بهترین هاست)، جیمز ام. کِین و رائول ویت فیلد.
۵- بهترین مدرن نویسان این مکتب: جیمز کراملی(رمانش “آخرین بوسه ی دل انگیز” را آدم بارها و بارها دوست دارد با اشتیاق بخواند!)، رابرت بی. پارکر (مجموعه رمان های اسپنسر، او را به یکی از غول های این مکتب بدل ساخت) و رابرت کریس را می بایست پیش از سایرین معرفی کرد.
دیگر نویسندگان چیره دست این مکتب که یا در همین ژانر کارآگاهی (کاراگاه خصوصی) می نویسند یا خیر شامل، جیمز اِلروی، مایکل کانلی، المور لئونارد، جرج پلکانوس، دنیس لهان، مایکل کالینز، لورن دی. اِستلمان و کِن برون شاید در این مقام مهمتر و زبردست تر از همکارانشان هستند!
هرچند که در این سطور تمرکز بیشتر بر ژانر کارآگاه خصوصی بود، اما باید یادآوریم شویم این مکتب ژانرهای بیشتری را هم در بر می گیرد. چند تن از نویسندگان نام آوری که در سایر ژانرها کار کرده اند را می توان این چنین ذکر کرد: کُرنِل وولریچ که پس از ادگار آلن پو بهترین داستانهای پلیسی ـ تعلیقی(suspense) را نوشته است؛ جیمز ام. کین، جیم تامپسون، دابلیو. آر. رنت، داوید گودیس و ریچارد استاک (با نام مستعار دونالد ای. وستلک) فعالیتشان در فرم داستان جنایی بوده و اغلب داستان ها را از زاویه ی دید خود جنایتکاران روایت می کنند؛ و دست آخر می باید از اِد مک بین، جوزف وامباف و جان هاروی (نویسنده ی انگلیسی) نام برد که رمان های پلیسی قابل قبولی به رشته ی تحریر درآورده اند.
توضیحات:
*آنچه بین {…} آمده توضیحاتی ست که برای روشن شدن بیشتر بحث به متن اصلی افزوده شده
** کارآگاه مخفی ترجمه عبارت Private Eye است Private یعنی مخفی، پنهان و سری نه خصوصی. eye به معنای چشم است اما در این عبارت به معنای کارآگاه است. ایهامی است بسیار ظریف. به دو دلیل میگویند eye: اول اینکه تلفظ آن (آی) مشابه اولین حرف واژه investigator است. دوم هم بدین دلیل که چشم را همان کارآگاهی می دانند که می بایست خوب و ظریف ببیند. بعضا هم از عبارت مخفف PI استفاده می کنند. کارآگاه خصوصی اما ترجمه عبارت Private Detective است. نمی دانم چرا private را در این عبارت خصوصی ترجمه کرده اند. هرچند که خود نیز چند جایی از آن استفاده کردم و تازه به این نتیجه رسیده ام شاید اشتباه بوده است! البته ترجمه خصوصی برای این واژه اصلا اشکال ندارد اما آن معنای دیگری میدهد و این خصوصی معنای دیگری. آن به معنای چیزی شخصی است! البته هیچ بعید نیست چون این کاراگاهان مخفی به عنوان کاراگاهان خصوصی که زیر نظر نیروی پلیس فعالیت نمی کرده اند به این شکل شکل خوانده می شده اند.
پی نوشت:
۱- با اندکی تامل متوجه رندی سخن کارآگاه خصوصی خواهید شد. به گونه ای حرف های او دوپهلو و دارای ایهام است.
۲- مخفف عبارت: کارآگاه مخفی. اصل آن PI میباشد؛ کوتاه شده ی عبارت:Private Investigator
…………………………
مکتب ادبی ـ جنایی هاردبویلد چیست؟
پنج راه برای شناختن آن!
اُتو پنزلِر
مد و مه / یکم دی ماه ۱۳۹۲