این مقاله را به اشتراک بگذارید
سلینجر از آن نویسندههای مرموزی است که اطلاعات کمی از زندگیاش داریم. او سالهای پایانی عمرش را در انزوای کامل سپری کرد و شاید همین امر باعث شد سرک کشیدن به دنیای مخفی خالق «ناتور دشت» اینچنین برای خوانندگانش جذاب باشد.
«توماس بلر» که کتاب «جی.دی. سلینجر، هنرمند فراری» را نوشته است، میگوید: وقتی داشتم این کتاب زندگینامهیی را مینوشتم، پیش «رناتا ادلر» رفتم، او به من گفت: هرچه میخواهی درباره سلینجر بدانی در آثارش هست. ابزار تو، فهمیدن این آدم و کارهایش است.
مطالب زیادی حول محور زندگی و کارهای ادبی سلینجر نوشته شده، چند فیلم دربارهاش ساخته شده و تصور میشود حرف ناگفتهای از این شخصیت برجسته ادبی باقی نمانده باشد. اما نکته اصلی که همچنان بیپاسخ مانده، علت تاثیرگذاری کارهای این مرد مرموز بر خوانندگانش و چگونگی پرداخت ایدهها توسط اوست.
با همه این احوال، سر درآوردن از جزییات زندگی شخصی نویسندگان همیشه یکی از سرگرمیهای اهل کتاب بوده است. در این گزارش به چند نکته ناگفته از زندگی این چهره ادبیات آمریکا میپردازیم:
*سلینجر در جوانی نامهای مستعار خندهدار و طنزآمیزی برای خود انتخاب میکرد؛ «فیتز دودلی» (Fitz Dudly) اسمی بود که او در اغلب موارد استفاده میکرد.
*سلینجر عاشق دختری به نام «اونا اونیل» شد اما این احساس کاملا یکطرفه بود؛ «اونا» به لسآنجلس سفر کرد و جواب منفیاش را در نامهای به سلینجر نوشت. نویسنده مشهور اما تسلیم نشد، یا شاید نامه «اونا» را هرگز دریافت نکرد. بنابراین به نگارش هرروزه نامههای عاشقانه ادامه داد. تعداد نامههای او آنقدر زیاد بود که روزی «اونا» به دوستش «کارول سارویان» پیشنهاد داد از متن آنها برای نگارش نامههای عاشقانه به همسرش استفاده کند. اینگونه بود که سلینجر و نوشتههایش مورد سوءاستفاده قرار گرفتند. اما او تا زمانی که در روزنامه از رابطه عاشقانه «اونا اونیل» با «چارلی چاپلین» نخوانده بود، نوشتن نامههای لبریز از احساسش را قطع نکرد.
*نویسنده «دلتنگیهای نقاش خیابان چهلوهشتم» طی دو سال اول دبیرستان و پیش از اخراج شدن، در دو نمایش روی صحنه رفت. سلینجر در هر دو این کارها، نقش اول زن داستان را ایفا کرد.
*سلینجر اولین داستان کوتاهش را در سن ۲۲ سالگی برای چاپ به «نیویورکر» سپرد، اما این اثر تا چهار سال بعد منتشر نشد. قرار بود این کار یازدهم دسامبر ۱۹۴۱ به چاپ برسد اما وقتی «پرل هاربر» بمباران شد، مجله «نیویورکر» به این نتیجه رسید که محتوای داستان مناسب شرایط روز نیست.
*«گاس لوبرانو» مهمترین ویراستار کتابهای نویسنده «فرانی و زویی» بود که درباره او هم اطلاعات بسیار کمی در دست داریم.
***
جروم دیوید سلینجر متولد اول ژانویه ۱۹۱۹ در منهتن نیویورک، با انتشار رمان «ناتور دشت» در سال ۱۹۵۱ به شهرت جهانی رسید. او از دوره راهنمایی نگارش داستانهای کوتاه را آغاز کرد و در دهه 40 پیش از حضور در جنگ جهانی دوم، چندین داستان از او در نشریهها به چاپ رسید.
«ناتور دشت» که تقریبا به تمام زبانهای زنده دنیا ترجمه شده، سالانه حدود ۲۵۰ هزار نسخه در جهان فروش دارد و تاکنون ۶۲ میلیون نسخه از آن در سراسر جهان به فروش رسیده است. او تا پیش از مرگ در ۲۷ ژانویه ۲۰۱۰ هرگز اجازه ساخت اثری سینمایی براساس این کتاب را نداد. گفته میشود مخالفت جدی او با اقتباس سینمایی از کتابهایش به نوع ساخت فیلم «عمو ویگیلی در کانتیکت» بازمیگردد که هالیوود براساس یکی از داستانهای او ساخت.
هرچند موفقیت «ناتور دشت» موجب شهرت فراوان سلینجر شد، اما او با گوشهنشینی، از مردم دوری میکرد و بهندرت داستان یا کتابی از او منتشر میشد. انزوای سلینجر به اندازهای بود که طی سه دهه گذشته هیچ مصاحبهای از او در رسانههای جهان منتشر نشد.
سلینجر که مجموعه داستان کوتاه «9 داستان» را در سال ۱۹۵۳ بعد از «ناتور دشت» نوشت، در سال ۱۹۶۱ «فرانی و زویی» را منتشر کرد و دو سال بعد «تیرهای سقف را بالا بگذارید نجاران» را که متشکل از دو رمان کوتاه بود به چاپ رساند.
آخرین اثر به چاپرسیده از این نویسنده سرشناس به ژوئن سال ۱۹۶۵ برمیگردد که «شانزدهم هپورث» را در مجله «نیویورکر» منتشر کرد. چند سال قبل نویسنده ناشناختهای با نام «جی. دی. کالیفرنیا» قصد داشت کتابی با نام «60 سال بعد؛ رهایی از دشت» را که دنباله «ناتور دشت» بود منتشر کند، اما سلینجر با اقامه دعوی به دادگاه فدرال منهتن، از این اقدام جلوگیری کرد.
«یادداشتهای شخصی یک سرباز»، «هفتهای یکبار آدمو نمیکشه»، «نغمه غمگین»، «دلتنگیهای نقاش خیابان چهل و هشتم»، «بالا بلندتر از هر بلندبالایی»، «جنگل واژگون» و «درست قبل از جنگ با اسکیموها» از معروفترین آثار جی.دی. سلینجر هستند.
سال گذشته هم «دیوید شیلدز» و «شین سالرنو» نویسندگانی که کتاب زندگینامهیی «جنگ خصوصی سلینجر» را نوشتند، تجربه او از سالهای جنگ جهانی دوم، علاقهمندی او به مذهبهای شرقی و پیشزمینه خلق شاهکارهایی چون «فرانی و زویی» و «ناتور دشت» را در اثرشان مورد تمرکز قرار دادند. زندگینامه 700 صفحهیی این دو دربردارنده عکسها، مصاحبهها و نامههای کمیاب سلینجر و جزییات فاشنشدهای از زندگی این داستاننویس پرطرفدار آمریکایی است. سالرنو برای ساخت فیلم مستندی درباره سلینجر و نگارش کتاب زندگی او، دو میلیون دلار هزینه کرد و به کشورهای مختلف آمریکا و اروپا سفر کرد تا اطلاعات لازم را کسب کند. نوامبر سال ۲۰۱۳ هم تعدادی از داستانهای چاپنشده او بهطور مختصر از طریق اینترنت منتشر شد.
«دنی استرانگ» که نگارش فیلمنامه «عطش بقا: مرغ مقلد» سومین بخش از این مجموعه فیلمها را بر عهده داشت، چند ماه پیش اعلام کرد اولین تجربه کارگردانیاش را با ساخت فیلم «جنگ سلینجر» آغاز کرده است. استرانگ خود متن فیلمنامه این اثر را به نگارش درآورده و تهیهکنندگی آن را هم بر عهده خواهد گرفت. او زندگی خالق «ناتور دشت» را براساس کتاب «زندگی جی.دی. سلینجر» به قلم «کنت اسلاونسک» به دنیای سینما میآورد. این اثر به دوران جوانی سلینجر و تلاش او برای رسیدن به شهرت و فعالیت در حلقه ادبی نیویورک طی سالهای دهه ۱۹۴۰ میپردازد.
همه اینها نشان میدهد با وجود تلاش سلینجر برای پنهان نگه داشتن ابعاد مختلف زندگیاش، شخصیت او آنقدر جذاب بوده که افراد بسیاری پس از گذر سالها همچنان به آن بپردازند.
مد و مه / ایسنا / بهمن ۱۳۹۳