این مقاله را به اشتراک بگذارید
پس از اینکه نامزدهای مراسم اسکار امسال اعلام شده اما بسیاری از منتقدان بیشتر از آنکه به نامزدان بپردازند مشغول تجزیه و تحلیل مواردی هستند که آکادمی اسکار آنها را نادیده گرفته است.
به گزارش مد و مه، به نقل از بی بی سی، از نمونه های برجسته نادیده گرفته شدن در جوایز اسکار امسال دیوید ایلوو بازیگر نقش مارتین لوترکینگ در فیلم «سلما» و همینطور آوا دوورانی کارگردان این فیلم هستند. مورد دیگر فیلم «سرزمین لگو» است که ستایش منتقدان را به همراه داشت ولی در بخش انیمیشن بلند نامزد نشده است.
اما اگر به تاریخ سینما دقت کنیم می بینیم که آکادمی اسکار در نادیده گرفتن آثار و هنرنمایی های با ارزش سابقه طولانی دارد.
۱۰ موردی را که در این مطلب گنجانده شده اند شاید بتوان مهمترین موارد از فیلمها، کارگردانان، بازیگران و سازندگان موسیقی دانست که توسط آکادمی اسکار نادیده گرفته شده و برای دریافت هیچ جایزه ای نامزد نشدند.
روشنایی های شهر ۱۹۳۱ و عصر جدید ۱۹۳۶
این دو اثر مهم چارلی چاپلین در فهرست آثاری که توسط اسکار نادیده گرفته شده اند باید درصدر قرار بگیرند.
هر دو فیلم اکنون به عنوان شاهکارهای مهم سینما تلقی می شوند اما هیچ کدام در زمان تولید حتی نامزد جایزه اسکار نشدند.
فیلم «روشنایی های شهر» سال ۱۹۳۱ و یا «عصر جدید» سال ۱۹۳۶ رقیب فیلم هایی بودند که امروزه هیچکس آنها را به یاد نمی آورد. در آن زمان شاید خیلی ها فکر می کردند که فیلم های چارلی چاپلین که همچنان به شکل صامت ساخته می شدند، از مد افتاده اند. اما گذشت زمان ثابت کرد که این آثار دقیقا به خاطر اینکه به زمانه مشخصی وابسته نیستند، جاودانه اند.
بت دیویس در فیلم از اسارت بشری سال ۱۹۳۴
آکادمی اسکار همیشه به قدردانی از ایفای نقش های آمیخته با شرارت و سنت شکنی علاقه زیادی نشان داده است اما یکی از استثناهای مهم در این سنت، نادیده گرفتن بازی بت دیویس در نقش پیشخدمتی در فیلم «از اسارت بشری» بود.
بازی بت دیویس در آن زمان ستایش گسترده منتقدان و بسیاری از بازیگران را برانگیخت که می گفتند او به خوبی توانسته است وجه پلید و تاریک شخصیت انسان را به نمایش بگذارد.
با این همه در آن سال او در میان نامزدان جایزه بهترین بازیگر زن قرار نگرفت. تعداد زیادی از اعضای آکادمی از این تصمیم چنان به خشم آمدند که به جای برگزیدن یکی از نامزدهای اعلام شده، نام بت دیویس را روی برگه رای خود نوشتند. به همین خاطر آکادمی اسکار از سال بعد رای کتبی با ذکر نام نامزد مورد نظر را ممنوع کرد.
با وجود کارزار گسترده به نفع نامزدی بت دیویس، او به فهرست نامزدان اسکار آن سال راه نیافت. ولی درست یک سال بعد او به خاطر بازی در فیلم خطرناک جایزه اسکار را دریافت کرد که از نظر بسیاری در حقیقت جبران نادیده گرفتن بازی او در فیلم از اسارت بشری بود.
اورسن ولز در فیلم خانواده اشرافی امبرسون، سال ۱۹۴۲
«خانواده اشرافی امبرسون» (امبرسونهای باشکوه) در حقیقت ادامه همان شیوه و ژانری بود که اورسون ولز چند سال قبل در فیلم همشهری کین آن را باشکوه و موفقیت تمام نشان داده بود.
اما استودیوی فیلمسازی تهیه کننده آن به خاطر جنجال هایی که فیلم همشهری کین به پا کرده بود، این فیلم اورسون ولز را بارها تدوین کرده و تغییر دادند. با این وجود نتیجه کار یک اثر سینمایی عالی، بازی های خوب و تاثیرگذار و یک فیلمبرداری عمیق و ماندگار بود.
شخصیت های اصلی این داستان و نگاه انتقادی آنها چنان قوی بود که در آن سال آکادمی اسکار تصمیم گرفت اورسون ولز را سر جای خود بنشاند و به جای اعطای جایزه بهترین کارگردانی به او فیلم هایی را برگزید که امروزه کاملا فراموش شده اند.
آلفرد هیچکاک و فیلم سرگیجه، سال ۱۹۵۸
در سال ۲۰۱۲ در نظرسنجی که توسط مجله سینمایی سایت اند ساوند انجام شد، فیلم سرگیجه آلفرد هیچکاک توسط منتقدان و کارشناسان به عنوان عظیم ترین اثر سینمایی تاریخ برگزیده شد. اما پس از اکران آن در سال ۱۹۵۸ آکادمی اسکار به آن توجهی نکرد و این فیلم در بخش بهترین فیلم نامزد نشد.
جیمز استوارت نیز به خاطر بازی در این فیلم و خود آلفرد هیچکاک هم به عنوان بهترین کارگردان نامزد نشدند. فراموش نکنیم که آلفرد هیچکاک هیچگاه به خاطر فیلم های خود جایزه اسکاری دریافت نکرد تا اینکه در سال های آخر عمرش جایزه یک عمر دستاورد سینمایی اسکار به او اهدا شد.
آنتونی پرکینز در فیلم روانی، سال ۱۹۶۰
دو سال پس از عدم توجه آکادمی اسکار به فیلم سرگیجه، یک فیلم دیگر آلفرد هیچکاک به نام روانی (در ایران: روح) که بسیاری آن را یک شاهکار می دانند باز هم به فهرست نامزدان اسکار راه نیافت. اما شاید مهمترین وجه از نادیده گرفتن این فیلم متوجه بازیگر اصلی آن آنتونی پرکینز شد که در نقش نورمن بیتس توانست یک شخصیت منفی بسیار اصیل با پیچیدگی های روانی بسیار شدیدی را خلق کند.
فیلم روانی پس از اکران در میان تماشاچیان موفقیت فراوانی کسب کرد اما این نکته که آلفرد هیچکاک آن را با بودجه بسیار ناچیز و با کادر فنی مجموعه تلویزیونی خود ساخته بود، ممکن است باعث دلخوری صنعت سینما شده باشد.
در عین حال باید این نکته را هم یادآوری کرد که روانی یک فیلم ترسناک بود و چه در آن زمان و چه امروزه از نظر بسیاری از دست اندرکاران هالیوود فیلم های ترسناک جزو ژانرهای کم ارزش تلقی می شوند و به همین خاطر این ژانر هیچگاه در اسکار موفقیت چندانی کسب نکرده است.
انیو موریکونه و فیلم روزی روزگاری در غرب، سال ۱۹۶۹
موسیقی متن این فیلم که از آثار برجسته سرجیو لئونه استاد وسترن اسپاگتی است، خیلی آرام شروع می شود و تمام ده دقیقه اول فیلم که سه شش لول بند در یک ایستگاه خلوت و خاکی منتظر از راه رسیدن قطار هستند، ادامه می یابد اما وقتیکه این موسیقی گرم می شود و اوج می گیرد واقعا اوج می گیرد.
به یک سوم داستان که می رسیم موسیقی متن این فیلم به قله می رسد. سازهای اصلی آن یک ویولن و یک سازدهنی هستند که هر یک از آنها برای فهم داستان نقش مهمی دارند. این اثر انیو موریکونه یک شاهکار جاودانه است اما آکادمی اسکار به آن توجهی نکرد و حتی به فهرست نامزدان بهترین موسیقی متن راه نیافت.
دنیس هاپر در فیلم مخمل آبی، سال ۱۹۸۶
این فیلم دیوید لینچ به محض اکران به یکی از فیلم های سنت گذار تاریخ سینما بدل شد. شاید یکی از دلایل اصلی این موفقیت بازی درخشان نیس هاپر در نقش شخصیت روانی فیلم به نام فرانک بوت بود.
پس از سالها دوری از سینما و یا ایفای نقش های نه چندان مهم، این اولین بازگشت درخشان دنیس هاپر به پرده سینما بود. دنیس هاپر که شخصیت جنجالی داشت حتی تا آنجا پیش رفت که یکبار گفت: من خود فرانک بوت هستم. اما آکادمی اسکار به جای فیلم مخمل آبی ترجیح داد که همان سال دنیس هاپر را به خاطر بازی در یک فیلم خانوادگی با عنوان هوزیریها نامزد جایزه اسکار کند.
استنلی کوبریک و فیلم درخشش، سال ۱۹۸۰
حتی پس از ۲۰ سال که از نادیده گرفتن فیلم روانی می گذشت، هنوز هم برخورد تبعیض آمیز آکادمی اسکار با فیلم های ترسناک ادامه داشت.
استنلی کوبریک از زمان ساختن فیلم دکتر استرنجلاو در سال ۱۹۶۴ هر سال که فیلمی می ساخت در جوایز اسکار نامزد می شد تا اینکه نوبت به فیلم ترسناک درخشش رسید و آکادمی اسکار به آن هیچ توجهی نشان نداد. در تمام سی و چهار سالی که از نادیده گرفتن فیلم درخشش می گذرد هنوز هم آکادمی اسکار از هیچ کارگردانی برای ساختن یک فیلم ترسناک قدردانی نکرده است.
کار درست را انجام بده، سال ۱۹۸۹
این فیلم به کارگرداین اسپایک لی، یک پرداخته کاملا نوآورانه و سنت شکنانه از مناسبات نژادی در آمریکا و یک تحلیل طنزآمیز و روانشناسانه از اهالی یک محله فقیرنشین بود ولی جنجالی و بحث برانگیز شد و حتی برخی از منتقدان می گفتند که اسپایک لی در این فیلم شورش های نژادی را تشویق کرده است.
شاید به این خاطر از سوی آکادمی اسکار برای جایزه بهترین فیلم سال نامزد نشد. هر چند بسیاری از منتقدان برجسته فیلم آن را جزو ده اثر سینمایی شاخص دهه هشتاد میلادی قلمداد می کنند.
جالب این است که در همان سال فیلم رانندگی برای خانم دیزی که باز موضوع آن مناسبات نژادی ولی کمتر تحریک آمیز است، جایزه اسکار برای بهترین فیلم سال را دریافت کرد.
رابرت ردفورد در فیلم همه چیز از دست رفته است، سال ۲۰۱۳
رابرت رد فورد به عنوان یک کارگردان، در گذشته بحث و جنجال فراوانی را برانگیخته است. او در سال ۱۹۸۰ به خاطر فیلم مردم معمولی در رقابت با فیلم گاو خشمگین به کارگردانی مارتین اسکورسیزی، جایزه اسکار برای بهترین کارگردان را دریافت کرد. این همان سالی بود که آکادمی اسکار فیلم درخشش به کارگردانی استنلی کوبریک را کاملا نایده گرفت.
اما ۳۳ سال بعد او به خاطر بازی در فیلم همه چیز از دست رفته است قربانی سهل انگاری آکادمی اسکار شد. او تنها بازیگر این فیلم است که بدون به زبان آوردن حتی یک کلام نقش قایقرانی را که در دریا سرگردان شده و با خطر مرگ روبرو است، با یک پرداخت کاملا احساسی اما با لطافت و فروتنی کامل ایفا می کند.
آکادمی اسکار به جای رابرت ردفورد ترجیح داد که بروس درن یک هنرپیشه سالخورده دیگر را برای فیلم نبراسکا نامزد کند