این مقاله را به اشتراک بگذارید
نیکی کریمی گفت: بسیار علاقهمندم با کارگردانهایی همکاری کنم که اولین فیلمشان را میسازند.
این بازیگر که در فیلم «چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت» ساخته وحید جلیلوند نقش «لیلا» را بازی میکند، در نشست پرسش و پاسخ این فیلم که در ۱۳ بهمن در کاخ جشنواره برگزار شد، گفت: فیلمنامهی خوب، خیلی کم است. بازیگر خوششانسی هستم و با گروههای خوبی کار کردهام. البته من هم مثل همهی بازیگران، ۳ – 4 فیلم بد دارم که متوجه شدهام بازی من در آنها اشتباه بوده است.
او با اشاره به علاقهاش به سینمای متفکر، ادامه داد: این سینما به من انرژی میدهد و برایم لذتبخش است و مثل همه عوامل سینما، دوست دارم در آثار خوب بازی کنم، زیرا هیچ چیزی ارزش ندارد تا بهخاطرش کار متوسط انجام دهیم.
وی که در این فیلم، با برزو ارجمند و امیر آقایی همبازی است، یاد و خاطرهی انوشیروان ارجمند – پدر برزو – را گرامی داشت و به امیر آقایی بهخاطر بازی خوبش در این فیلم تبریک گفت.
در ادامه این نشست، برزو ارجمند گفت: در سینما بدشانسم و باورم نمیشد در این فیلم این همه خوشاقبال باشم؛ اما از آنجا که بدشانسیهایم ادامه دارد، آرزو داشتم فیلم را همراه با پدرم میدیدم، چون ۲۰ سال منتظر چنین نقشی بودم. برای من، کوتاه بودن نقش، مهم نبود، این نقش را دوست داشتم و به خاطرش ۲۰ سال منتظر شدم.
همچنین در این نشست، محمدحسین لطیفی – تهیهکننده فیلم – با اظهار خرسندی از همکاریاش در این پروژه، گفت: از این همه شعف، هیجان و علاقهی گروه، لذت بردم. معتقدم نوبت کسانی است که سالهاست در گوشه سینما، تجربه میاندوزند و حالا آمادگی ساخت فیلم را پیدا کردهاند. حق مسلم آنها است که فیلم بسازند، چون نسل ما آرامآرام کنار میرود و باید کسانی دیگر، پرچم سینمای ایران را بهدست بگیرند.
این کارگردان و تهیهکننده اضافه کرد: خوشحالم وحید جلیلوند با آن دردهایی که دارد، دری برای بیان دردهای مشترک با مردم پیدا کرده است.
در بخش دیگری از این نشست، وحید جلیلوند – کارگردان فیلم چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت – این فیلم را متعلق به سینمای رئال اجتماعی دانست، اما در عین حال گفت: نقد اجتماعی ما باعث نمیشود که فیلم، لایههای پنهان دیگری نداشته باشد.
او که با این فیلم، اولین اثر سینمایی خود را کارگردانی کرده است، تأکید کرد: با شعار دادن موافق نیستم. سختی فیلم در این بود که هم نقد اشتباه داشتیم و هم ستایش آن را. هم آدمی را نقد میکردیم و هم او را ستایش میکردیم.
جلیلوند افزود: شخصیت جلال در فیلم ما هرچند پیامبرگونه زندگی نمیکند، اما در بعضی لحظات، انسان را ستودنی میکند. فیلم ما تلاش کرد در عین اینکه یک اثر سینمایی است صرفا مستند نباشد.
او در پاسخ به پرسشی دربارهی شباهت خودش با کاراکتر اصلی این فیلم (جلال) توضیح داد: سالهاست دلم میخواهد جلال باشم، اما نیستم همچنان که زندهیاد انوشیروان ارجمند میگفت هر کسی چیزی را بازی میکند که نیست. من هم فیلمی را ساختهام که نیستم.
او در پاسخ به پرسشی دربارهی مابهازای بیرونی شخصیتهای فیلمش، گفت: همه ما چنین افرادی را در جامعه دیدهایم. روزی که امیر آقایی برای بستن قراردادش آمد، گفت، تمام تلاشم این است که اگر کسی از سالن سینما بیرون آمد و در جایی پولی داشت که لازم نداشت، آن را به یک فرد نیازمند بدهد. اگر فیلم ما بتواند چنین کاری کند خوش به حالمان است.
همچنین آفرین اویسی – دیگر بازیگر فیلم – در سخنان کوتاهی گفت: دوست دارم با هنرمندان جوان همکاری کنم و در سن ۶۳ سالگی در کنار آنها تجربه بهدست آورم.
مرتضی پورصمدی – مدیر فیلمبرداری این فیلم – نیز اظهار کرد: امیدوارم با دیدن این فیلم، مسوولان پرسشی را که در این اثر مطرح میشود با خود به خانه ببرند و به آن فکر کنند.
علی زرنگار – یکی از نویسندگان فیلمنامه – نیز در این نشست حضور داشت و توضیحات کوتاهی دربارهی همکاریاش با این پروژه ارائه کرد.
این جلسه، با اجرای حسین سلطانمحمدی برگزار شد و افسر اسدی – بازیگر سینما و تلویزیون – نیز بهعنوان تماشاگر در سالن حضور داشت. حسین مهکام نیز که در نگارش فیلمنامهی این اثر همکاری کوچکی داشت، در میان مخاطبان حضور داشت.
****
نقد و بررسی فیلم ساخته وحید جلیلوند
هوشنگ گلمکانی، سردبیر نام آشنای ماهنامه فیلم در یادداشت کوتاهی بع نقل از وب سایت فیلم درباره چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت نوشته است:
دخترک فقیر درمانده برای دریافت کمکی که وعده داده شده به محل دریافت کمک آمده اما فرد خیر میگوید قول بخشی از مبلغی را که برای کمک به یک نیازمند در نظر گرفته ناچار شده به کس دیگری بدهد، و حالا او هم قرار است بیاید. اگر چنین شود با نصف آن مبلغ کار این دختر نیازمند راه نمیافتد. موقعیتی دشوار است. هم برای او، هم برای مرد نیکوکار که فرد نیازمند دیگر را از قبل میشناخته و دینی نسبت به او احساس میکند، هم برای آن زن نیازمند دوم که کارگر فقیری است که شوهرش فلج شده و پول را برای درمان او میخواهد. اما شوهر که دریافته منبع این کمک کیست، رضایتی به دریافت آن ندارد.
مرد خیر به دختر نیازمند پیشنهاد میکند نیمساعتی بیشتر منتظر بمانند تا نیمی از مبلغ را به زن کارگر بدهد، و دختر با آن که میداند با نصف آن مبلغ مشکلش (برای پرداخت دیهی شوهر دربندش) راه نمیافتد، ناچار است بپذیرد. زن کارگر در حال کلنجار با شوهرش نمیتواند بهموقع خودش را به محل قرار برساند و ناچار به تماس مرد خیر هم جواب نمیدهد. مرد خیر گمان میکند که زن کارگر به دلیل تاریخچهی روابطشان نخواهد آمد و سرانجام کل مبلغ را چک میکشد و به دختر میدهد. دختر ناباورانه چک را میگیرد و میرود، در حالی که مرد از پنجرهی دفتر کارش رفتن او را تماشا میکند. دختر در آن سوی خیابان، همان جور که میرود، برمیگردد و نگاهی به سوی ساختمانی میاندازد که دفتر کار مرد خیر قرار دارد. انگار هنوز این موهبت را باور ندارد و شاید تصور میکند همین حالاست که مرد به دنبالش بدود و رؤیایش را باطل کند. اما این اتفاق نمیافتد. او میرود که با این پول مردش را خلاص کند و شاید زندگیاش را سامان دهد.
مرد خیر هم چند دقیقه بعد، دفتر کارش را ترک میکند، ولی ما در همان جا میمانیم تا پشت این درِ بسته بشنویم که تلفن دفتر زنگ میخورد و زن کارگر در پیامگیر اعلام میکند که برای راضی کردن شوهرش گرفتار بوده و نتوانسته بهموقع بیاید و حالا در راه است؛ دارد میآید. اما میدانیم بر سر آن مبلغ – که مردی با توانایی اندک یک آدم متعلق به طبقهی متوسط به دلیلی مربوط به گذشته برای کار خیری در نظر گرفته و قابل تجدید نیست – چه آمده. ما وضعیت همهی آدمهای درگیر این داستان را میدانیم و موقعیت آن زن کارگر را. بنابراین تماس او تلخی عمیقی را به کاممان میریزد. بهخصوص حالا که، در صبح آن روز ۱۹ اردیبهشت، جمعیتی درمانده و نیازمند را در خیابانی در همین تهران مخوف خودمان دیدهایم که به هوای یک آگهی اعطای کمک آمدهاند. تلخ، تلخ، تلخ… چون قرابهی زهر. تلخایی که تا عمق جان نفوذ میکند.
1 Comment
سما
فیلم عالی بود …بازی همه بازیگران خصوصا نیکی کریمی امیر آقایی و برزو ارجمند معرکه بود