این مقاله را به اشتراک بگذارید
فاطمه معتمدآریا : «بهمن» فیلم سادهای نیست برای دیدن آن کمی حوصله به خرج بدهید.
به گزارش مد و مه نشست رسانه ای «بهمن» با حضور جواد نوروزبیگی تهیه کننده، مرتضی فرشباف کارگردان، نسرین مرعشی نویسنده و فاطمه معتمدآریا، مریم شیرازی و احمد حامد بازیگران «بهمن» در سالن سعدی برج میلاد برگزار شد.
اجرای این نشست را اصغر نعیمی منتقد و فیلمساز برعهده داشت، نعیمب این مراسم را با خطاب قرار دادن فاطمه معتمد آریا آغاز کرد. او از این بازیگر درباره سالهای دوری اش از سینما پرسید و معتمد آریا در پاسخ گفت که در سالهای اخیر بعد فیلم «پریناز»، «اینجا بدون من» بهرام توکلی را داشتم که به خوبی اکران شد اما بعد از آن فیلم، کار نکردم تا به «بهمن» آمدم. البته مطبوعاتیها ۳۰ سال است که مرا می شناسند و به همین دلیل هوایم را دارند. معتمدآریا افزود: از آنجا که در این فیلم بازی کردم نمی توانم منصفانه درباره آن صحبت کنم، اما باید بگویم از هر لحظه فیلم مشعوف شدم و امروز که «بهمن» را در برج میلاد دیدم، از دیدن آن انرژی گرفتم.
این بازیگر باسابقه سینما و تئاتر همچنین با اشاره به سکون «بهمن» گفت: می دانم که برای همه، تماشای ۱۰۰ دقیقه سکون در این فیلم کار دشواری است و به صبر و حوصله نیاز دارد که ما این روزها اصلا آن را نداریم. مرتضی فرشباف، کارگردان «بهمن» هم درباره قصه این فیلم توضیح داد: تم اصلی فیلم تلفیقی از رابطه مادر، مادربزرگم و یک داستان کوتاه آمریکایی است. در واقع من از رابطه چند ماه آخر زندگی مادربزرگ و مادرم قصه این فیلم را ساختم. وی درباره نگارش فیلمنامه «بهمن» نیز خاطرنشان کرد: نسیم مرعشی نویسنده موفقی است و خیلی از سندیت های حال و هوای زنانه فیلم را او به تصویر کشید. ما چند ماه روی طرح خام قصه کار کردیم و بعد از ۵-۶ مرتبه وقتی قرار شد که خانم معتمدآریا در کنارمان باشد، فیلمنامه را مجددا بازنویسی کردیم. در واقع این فیلمنامه نزدیک به ۱۱ مرتبه بازنویسی شد.
کارگردان «بهمن» همچنین گفت که احمد حامد در بازنویسی فیلمنامه این فیلم نظرات خوبی داشت. در ادامه، احمد حامد درباره علت بازگشتش به سینما به عنوان بازیگر اظهار کرد: من بازیگر نیستم و بازیگری را هم دوست ندارم. اولین بار مانی حقیقی درخواست کرد که ماجرا را دوستانه قبول کردم و کار را انجام دادم. البته دراین مدت پیشنهاداتی از کارگردانان جوان داشتم اما هیچ کدام سماجت فرشباف را نداشتند. او جوان خوش ذوقی است و من هم به همین دلیل قبول کردم.
جواد نوروزبیگی هم در سخنانی درباره تفاوت و تنوع سبک های کاری خود در تهیه فیلم های سینمایی اظهار کرد: انتخاب هایم همه آگاهانه هستند. معمولا انتخاب آثار کار بسیار سختی است و مسیر سختی برای انتخاب فیلمنامه ها و پذیرش آنها دارم. اینکه بتوان ادارات و سازمانها را برای این فیلمنامه ها مجاب کرد سخت است؛ چرا که فیلم باید پیام جهانی داشته باشد تا بازتاب های خوبی بگیرد.
نسیم مرعشی نویسنده این فیلم هم درباره تفاوت «بهمن» با فیلم «بی خوابی» کریستوفر نولان نیز گفت: «بهمن» با «بی خوابی» نولان کاملا متفاوت است و یکی از تفاوت های این فیلم زنانه و پلیسی بودن «بی خوابی» است. «بی خوابی» یکی از خطوطی است که ما استفاده کردیم اما در آن فیلم، بی خوابی خط اصلی ماجراست. فرشباف در تکمیل سخنان مرعشی بیان کرد: ایده بی خوابی در کار نولان گره افکنی است، اما ما در «بهمن» از بی خوابی برای رسیدن به یک عمقی از شخصیت و رسیدن به جزییات و شکل بازی بازیگر استفاده کردیم و محور اصلی داستان ما نیست.
وی افزود: تم اصلی فیلم تاکید بر ایستایی، توقف زمان، سکون، پا به سن گذاشتن و قطع شدن ارتباطات است. این کار از لحاظ حرکت دوربین و از نظر اندازه و ریتم باید مانند بارش برفی که بی وقفه می بارد و نمی توان آن را متوقف کرد، پیش می رفت. «بهمن» نیازمند تهنشین شدن است و اتفاقات آنی و ضربهها و شوک های سینمایی که برای تماشاچی خوشایند میآید با جهان این فیلم در تعارض است.
در ادامه نشست فریده اسماعیلی، بازیگر نقش مادر در این فیلم نیز در سخنانی درباره علت همکاری اش با فرشباف اظهار کرد: اولین و مهمترین دلیلی که پذیرفتم در این فیلم بازی کنم، حضور معتمدآریا بود. به پشتوانه راهنمایی ها و راهکارهای ایشان این جرات را به خودم دادم که برای اولین بار در فیلم بازی کنم. در این فیلم نقش یک زن رنجور دم مرگ را بازی می کنم که اتفاقا خیلی جذاب نیست، اما سعی کردم تا جایی که در توان دارم این کار را به درستی انجام دهم. مریم شیرازی دیگر بازیگر این فیلم نیز عنوان کرد: من پیش از این نیز با فاطمه معتمدآریا در تئاتر بازی کرده بودم و بسیار از این همکاری، تصویری نیز لذت بردم.
****
نگاهی به فیلم بهمن ساخته مرتضی فرشباف
بحران
محمد شکیبی
فضای سرد و یخزده و توأم با بارش مداوم و بیانقطاع برف که مرتضی فرشباف در جغرافیای محل روایت داستان فیلمش، تهران امروز ترسیم کرده و در مدت بیش از دهروز بازهی زمانی رویدادها آفتاب و پرتوهای نور خورشید را نمیبینیم، نهتنها با واقعیت این سال و روزهای تهران تشنه و کمبارش در تضاد و تناقض است که در فلسفهی درونی فیلم بهمن هم بیش از حد پیچیده و دشواریاب به نظر میرسد. معلوم نیست که چرا برف سردی فزاینده و سایهی حضور هولناکش را نهفقط بر زندگی بحرانیشدهی هما (فاطمه معتمدآریا) که بر کل مردمان شهر گسترده و بهتدریج رخوت و فلجشدگی همگانی را سبب شده است. هما که از روی اجبار و بنا به دستور ولی ظاهراً با نوعی رضایت خاطر ده روز پرستاری شبانه از مادر بیمار رییس خود را پذیرفته به دلایلی که عمداً مبهم و متفاوت و حتی متضاد جلوه میکنند، بهتدریج دچار بحران روحی و خستگی و بیخوابی میشود. گرچه وقوع این بحران را در پوستهی ظاهریاش میتوان به درگیری و کشمکشهای مداوم پرستار و بیمار نسبت داد اما در شخصیت بیلبخند و چهره و چشمان افسردهی هما و مراجعهی مداوم به آینه و وارسی چروکهای پوست دستان و چهره نشانههایی هست که مشکل هما را عمیقتر و ریشهدارتر از بگومگوهایش با بیمار نشان میدهد و نشانههایی از بحران میانسالی و یائسگی را در خود دارد. گرچه باز هم جابهجا و در نشانهایی متفاوت بدحالی فزایندهی هما به علتهایی بیرونی و مربوط به بحران عاطفی و خلأ احساسی در زندگی زناشویی و سستی روابط خانوادگی ارجاع داده میشود. در دروایت فیلم نوعی پنهانکاری و طفره رفتن از گفتن حقیقت در رابطهی متقابل شخصیتهای حاضر و غایب به چشم میخورد که درک انگیزهی واقعی آنها ذهن مخاطب را دچار تردید میکند. مثلاً با واکنشهای متضاد هما که گاهی از عدم حضور خودش در نوشتههای همسرش گلایهمند است و گاهی از حضور در این نوشتهها اکراه دارد، روبهروست و این نشانههای متناقض همچون کلافی سردرگم اشتراک ذهنی کارگردان و بینندهی فیلم را مختل میکند و از هرگونه نتیجهگیری و درک درونمایهی فیلم بازمیماند و پس از تماشای فیلم با این علامت سؤال که حرفوحدیث و قصد و منظور فیلم چه بود سردرگم میماند. شاید تنها عاملی که ممکن است بیننده را به ادامهی تماشای بهمن تا آخرین پلان مصممم کند بازی متفاوت و کمتر دیدهشدهای است که فاطمه معتمدآریا در ارائهی شخصیت بحرانزدهی هما ارائه میکند.
1 Comment
مهرزاد
منبعد قبل از دیدن فیلم باید نقد فیلم خوانده بشه تا آدم بفهمه که چی نگاه میکنه ، خیلی مبهم بود فقط مرتضی فرشباف میدونست چکار کرده