این مقاله را به اشتراک بگذارید
‘
نگاهی به ناشناخته ماندگان اثر پاتریک مودیانو
منا برجیخانی
«در زندگی زخمهایی هست که مثل خوره روح را آهسته و در انزوا میخورد و میتراشد. این دردها را نمیشود به کسی اظهار کرد؛ چون عموماً عادت دارند که این دردهای باورنکردنی را جزء اتفاقات و پیشآمدهای نادر و عجیب بشمارند و اگر کسی بگوید یا بنویسد مردم بر سَبیل عقاید جاری و عقاید خودشان سعی میکنند آن را با لبخند شکاک و تمسخرآمیز تلقی بکنند. زیرا بشر هنوز چاره و دوایی برایش پیدا نکرده …» (صادق هدایت، بوفکور)
امثال اریک فروم بزرگترین رنج انسان معاصر را تنهایی، سرگردانی و تردید میدانند. دردی که انسان امروز به آن دچار شده و برای آن عوامل متعدد از جمله دور شدن انسان امروز از دین برشمردهاند، اما در این میان نمیتوان از دیگر علل همچون قاعده عدم قطعیت(Uncertainty) چشمپوشی کرد. اگر در روزگار گذشته انسان در مرکز هستی قرار داشت و به نوعی مقدس شمرده میشد، انسان امروز خود را خارج از دایره تعریف شده گذشته مییابد و هر آن به تردید جدیدی دچار میشود. او حتی به وجود خود نیز شک میکند.
این نوع اندیشه در تمام سطوح و بخشهای مختلف امروز اعم از اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و … رسوخ کرده به طوری که هنر و ادبیات نیز از آن خالی نیست. ادبیات در سالهای اخیر به چنین مضمونی دچار شده و در انواع ادبی میتوان رگههای گوناگون با الوان مختلف را در آن جست. در این میان حتی شعر هم از چنین مضمونی خالی نبوده چراکه در تمام این آثار انسان و دغدغههای درونی او معیار و اصل نگارش آثار به شمار میآید.
سه مقوله تنهایی، سرگردانی و تردید که فروم از آن به عنوان رنجهای انسان امروزی یاد میکند، در ادبیات داستانی امروز به وفور دیده میشود که نمونه این موارد آثار پاتریک مودیانو، داستاننویس فرانسوی و برگزیده جایزه نوبل ۲۰۱۴ است. به گفته بسیاری از منتقدان آثار او، مودیانو به روشهای مختلف از این سه مقوله در دل داستانهای خود استفاده میکند و به نوعی قهرمانهای داستانی وی درگیر چنین درد و رنجی هستند. نمونهای از داستانهای او که چنین رنگی به خود گرفته، «ناشناختهماندگان» است. هرچند «ناشناختهماندگان» نسبت به دیگر آثار مودیانو از شهرت و محبوبیت برخوردار نیست، اما خوانش دوباره آن خالی از لطف خواندن و دریافتن تجربههای جدید نیست.
پاتریک مودیانو متولد ۱۹۴۵ در خانوادهای بلژیکی- ایتالیایی و یهودی است که نامش در میان فهرست اسامی نویسندگان پرکار و در عین حال توانای فرانسه در قرن حاضر دیده میشود. پیش از آنکه مودیانو در سال گذشته نوبل را از آن خود کند، بسیاری او را در کنار گوستاو لوکلزیو مهمترین گزینه برای دریافت این جایزه از فرانسه میدانستند. مودیانو یکی از نویسندگان پرکار در فرانسه است که تعدادی از آثار او در قالب فیلم نیز به نمایش درآمده است. نثر ساده و در عین حال مضمون عمیق سبب شده تا آثار مودیانو نه تنها در فرانسه که در دیگر کشورها نیز مخاطب داشته باشد. در کشور ما نیز برای آثار او مخاطبینی دیده میشود که هر ساله بر تعداد تیراژ آثار او میافزایند.
«ناشناختهماندگان» کتابی کمحجم و جالب از اوست که روایت سه دختر در سه داستان را به همراه دارد که هر یک دچار ترسها، تردیدها، تنهاییها و سرگردانیهایی هستند که به دنبال راه علاجی برای آن هستند. کتاب به ظاهر داستان سه دختر جوان است، با مشکلاتی متفاوت اما در عین حال همسان و همرنگ؛ نویسنده قهرمان داستانهایش را- البته اگر بتوان نام قهرمان بر آنها نهاد- از دل شهر انتخاب کرده و سپس با بیان روحیات و خواستههای آنها، به بیان برشی از زندگی آنها میپردازد.
مودیانو در «ناشناختهماندگان» به سراغ زندگی سه دختر جوان رفته که در آستانه ورود به دنیای جوانی، با تردیدی مواجه هستند که همگی رنگ ترس و دلهره دارد. دختران «ناشناختهماندگان» از دل مردم انتخاب شدهاند، به حدی دستیافتنی و رئال هستند که شاید هر کس دیگری، فراتر از جنسیت، خود را با آنها یکی بداند. مودیانو در این داستان به خوبی توانسته از پس روایت حالات شخصیتهای اصلی داستانهایش برآید، به طوری که مخاطب بعد از خواندن یک یا دومین داستان به این فرجام برسد که شاید یکی از این شخصیتها را در مترو دیده و یا از کنار آنها در خیابان گذشته و یا شاید خودش باشد. شخصیتهای خاکستری با وضعیتی خاکستریگونه و مهآلود که با تردید به دنبال آیندهای بهتر هستند اما نمیدانند از چه راهی.
یکی از ویژگیهای داستانهای مودیانو روایت داستان در دل شهر و انتخاب شخصیتهایی از خیابانهای شهر به ویژه پاریس است. نویسنده در «ناشناختهماندگان» نیز چنین رویهای را دنبال میکند. شخصیتها از دل شهر انتخاب میشوند و در مسیر ساختن آیندهای بهتر دچار تردید میشوند و سپس با انتخاب راهی تلاش دارند تا از وضعیت فعلی خلاص شده و روزهای بهتری را برای خودشان بسازند. فارغ از موفق بودن شخصیتها و یا شکست آنها، زندگی هر یک از آنها میتواند نمادی از زندگی شخصی هر فردی در روزهای مدرنیته باشد. سردگردانی انسان در جامعهای که از نداشتن ارتباط با دیگران رنج میبرد و هر روز پیله تنهایی به دور او بستهتر میشود، درد مشترکی است که در تمام افراد اصلی «ناشناختهماندگان» دیده میشود. سرگردانی انسان در دنیای معاصر موضوعی است که مودیانو آن را به خوبی در جامه واژگانی ساده اما جملاتی پرمایه و عمیق به تصویر کشیده شده است:
«فکر کردم که تلفن روی پاتختی به دردم نمیخورد. از ترک فرانسه بیش از آن گذشته بود که کسی مرا به یاد داشته باشد. بیهوده در جستوجوی کسی بودم تا به او تلفن کنم. نه، واقعاً کسی را نداشتم. قرار نبود چیزی جریان روزهایم را مختل سازد. …»
«هویت» دیگر کلیدواژه و تمهای داستانی مودیانو است که در این کتاب نیز به خوبی دیده میشود. شخصیتها با نگاهی به پشت سر خود، پلی به گذشته میزنند و زندگی خود را زیر و رو میکنند، از برخی از نمادهای زندگی خود میهراسند و از آن میگریزند، گاه به دل گذشته خود میروند و در دالانهای تاریکی که از گذشته خود به یاد دارند، به دنبال ساختن هویتی روشن برای خود هستند. هر چند عکسالعملها نسبت به بازگشت و فکر کردن راجع به آنچه گذشته شخصیتها یاد شده، متفاوت است، اما همگی سفری به سالهای نه چندان دور خود دارند و در ادامه با گریز از حالی که در آن زندگی میکنند، به فکر آیندهای بهتراند. موقیعت شخصیتهای اصلی سه داستان روایت شده در این کتاب، موقعیتی گذرا است که سعی در گذراندن هر چه زودتر آن دارند. از این رو گاه تلاش میکنند تا با انجام امور مختلف و گاه غیر منطقی راهی برونرفت برای شرایط فعلی ایجاد کنند. این درد مشترک هر سه شخصیت حاضر است که راه کدام است و آیا انتخاب این راه میتواند به او کمک کند؟ آینده چگونه رقم خواهد خورد؟ تردید در ذهن شخصیتهای داستان مودیانو رسوخ میکند و روایت اول شخص هر سه داستان به خواننده این کمک را میکند که از آنچه در سر هر کدام میگذرد، سر درآورد.
انتخاب فضای بزرگ شهر با مردمانی متفاوت و گاه عجیب و غریب و یا «جانیان» تردیدها را دوچندان میکند. سفر هر سه شخصیت اصلی داستانها از جایی کوچک به جایی بزرگ مانند فرانسه، بر این مصائب میافزاید. شاید همین مسافرتهای پیدرپی در داستان خود نمادی برای ترک تردیدها و تکامل بیشتر انسان دردمند امروز باشد؛ سفر از مرحلهای به مرحلهای دیگر.
«ناشناختهماندگان» کتابی ساده است. داستانی ساده دارد که شخصیتهای هر کدام از داستانها به دردی از دردهای انسان امروز دچاراند که سعی دارند از آن برهند، اما اینکه تا چه اندازه موفق خواهند بود، به شانس آنها بستگی دارد، درست مانند زندگی هر یک از ما. / تسنیم
****
ناشناخته ماندگان اثر پاتریک مودیانو
صادق وفایی
رمان «ناشناخته ماندگان» نوشته پاتریک مودیانو حاوی سطور و صفحاتی است بیشتر درباره پاریسگردی و البته یک موضوع یا دعوای خانوادگی را هم که به نظر میرسد بین مردم فرانسه رایج است، به میان آورده است.
«ناشناخته ماندگان» نام رمانی است از پاتریک مودیانو نویسنده فرانسوی که برنده جایزه ادبی نوبل امسال (۲۰۱۴) هم شد. این رمان که اثری اپیزودیک است، بیش از هر چیز، رمان شهر پاریس است یعنی حضوری که پاریس در این اثر دارد، گاها آدمها و شخصیتهایش ندارند.
«ناشناخته ماندگان» را میتوان اثری اکسپرسیونیستی و درونگرا توصیف کرد چرا که دنیای بیرون را از منظری درونی تصویر میکند. این رمان در سال ۱۹۹۹ به چاپ رسیده و از آثار چندان محبوب و اصطلاحاً جایزه برده نویسندهاش محسوب نمیشود. به شخصیتهای ۳ اپیزود رمان خواهیم پرداخت اما بیشتر حجم صفحات این رمان، پاریس گردی این شخصیتها را شامل میشود و درباره پرسهزنی آنها در این شهر است.
شخصیتهای اصلی هر ۳ اپیزود این رمان، دختران جوانی هستند که در لباس مهاجرانی از شهرهای دیگر فرانسه – و البته سومیشان از شهر لندن – به پایتخت فرانسه آمدهاند. راوی هر ۳ اپیزود، خود دخترها و در واقع اول شخص هستند و ما چالشها و درگیریهای درونی آن به دلیل برخوردهای بیرونیشان با مردان و جامعه شهر پاریس را به مطالعه نشستهایم. هر ۳ دختر هم جوان و در محدوده سنی ۲۰ سال هستند.
در این رمان البته روح و روان دختران یا همان راویان ۳ اپیزود رمان، چندان کاویده نمیشود و نوع روایتشان این تصویر را از آنها ارائه میدهد که بیرونی خونسرد و بیتفاوت دارند. پایان بندی دو ایپزود اول نیز غافلگیر کننده است ولی پایان بندی اپیزود سوم، حاوی تکنیک یا مطلب گیرای خاصی نیست.
اگر از ابتدای هر اپیزود که به فضاسازی و معرفی اجمالی میگذرد و پایان بندیاش که به جمع کردن قصه میانجامد، صرف نظر کنیم، بدنه اصلی اپیزودها خسته کننده هستند چون همانطور که اشاره شد، حاوی پاریسگردی ۳ دختر جوان هستند؛ دخترانی که از زندگی پیشین خود، کندهاند و حالا در پاریس، بیپناه هستند و باید برای امرار معاش خود کاری پیدا کنند. این اثر، از این منظر تا حدودی آسیبشناسانه و دارای دغدغههای اجتماعی نیز هست و به مسئلهای که این روزها فرانسه و البته جوامع دیگر با آن دست به گریبان هستند، پرداخته است.
به هر حال مودیانو یک مرد است و شاید به همین اعتبار هم نمیتواند تا عمیقترین لایههای ذهنی زنان پیش برود ولی داستان را از زبان آنها روایت کرده و در این کار نیز توفیق داشته اما پرسهزنیها و اینکه روز روزمره شخصیت چگونه گذشته، موجب اطناب و به تبع آن خسته کننده شدن اثر شده است. بنابراین «ناشناخته ماندگان» رمانی درباره زنان هست اما زنانه نیست.
با جستجو و واکاوی عناصر مختلف در اپیزودها میتوان به یک طرح ذهنی حدودی از مودیانو رسید. این نویسنده نسبت به «مردهایی که موهای سیخ دارند» و یا «کشیشها و نصیحتهایشان»، موضع دارد. کما اینکه در چند مقطع از این رمانش میتوان این حالت را مشاهده کرد.
انتخاب نام «ناشناخته ماندگان» برای این اثر، شاید موید این مطلب باشد که جامعه جوان فرانسه و مشخصاً شهر پاریس، افرادی را به خود میبیند که در ابتدای راه جوانی قرار دارند اما خالی و عاری از انگیزه و تکاپوی بیرونی برای حیات هستند. شاید مراد نویسنده از نوشتن این اثر، طرح یک دعوای خانوادگی برای مردم کشورش باشد و ما را چندان به این دعوا راهی نباشد. البته ما هم میتوانیم برداشتها و بهره برداریهای مفهومی خود را از این دعوا داشته باشیم؛ دعوایی که شاید قصد دارد مردمان جامعهای را درباره سرنوشت جوانانش، آگاه کرده و به خود بیاورد. / مهر
چاپ اول «ناشناخته ماندگان» با ترجمه ناهید فروغان در سال ۸۷ توسط نشر چشمه به بازار آمد چاپ دوم اخیرا منتر شده است.
‘