این مقاله را به اشتراک بگذارید
پخش مستند «به روایت دربار» که در ایام دههی فجر از شبکههای تلویزیونی پخش شد، انتقادهای صریح حسین دهباشی و در ادامه پاسخ سازمان صداوسیما به او را در پی داشته است.
به گزارش مد و مه، به نقل از ایسنا، روابط عمومی سازمان صداوسیما با انتشار مطلبی تحت عنوان «رازهای جریانسازی «مستند شفاهی» دهباشی!» در مقام پاسخگویی به اظهارات اخیر این مستندساز درباره مستند «به روایت دربار» برآمده است.
در این جوابیه، روابط عمومی صداوسیما با ارائهی استدلالهایی، ادعاهای حسین دهباشی را مبنی بر استفاده غیرقانونی از منابع تحقیقاتی و تصویری وی برای تولید مستند «به روایت دربار» رد میکند.
این مستند در دهه فجر در چند نوبت از شبکه های سیما پخش و به گفته روابط عمومی صداوسیما با اقبال خوب مخاطبان مواجه شد.
متن جوابیه اداره کل روابط عمومی سازمان صدا و سیما به شرح زیر است:
«رازهای جریانسازی «مستند شفاهی» دهباشی!
در روزهای اخیر، پس از پخش مستند «به روایت دربار» از شبکه اول سیمای جمهوری اسلامی ایران، شاهد جریانسازی انحرافی از سوی تهیهکننده پروژه مستند «رازها و دروغها» بودیم که به هیچ وجه قصد پاسخگویی به آن را نداشتیم، اما روایت نادرست وی از روند پروژه مذکور که بعضاً با نسبت دادنهای غیراخلاقی همراه بود، ما را بر آن داشت تا چند سطری را نه از باب انتقاد به این تهیهکننده که از باب توصیه اخلاقی متذکر شویم.
باورمان بر این است که باید نقدهای منصفانه به صداوسیما را بپذیریم و بر مبنای آن گامهای خود را در جهت اصلاح برداریم. اما فضاسازیهای غیراخلاقی و خارج از نقدهای منصفانه که به رویکردی نامطلوب در برخی رسانهها تبدیل شده را چگونه میتوان پذیرفت و با آن ارتباط برقرار کرد؟
آقای حسین دهباشی ارائه دهنده طرح برنامه «رازها و دروغها»، در سال ۱۳۸۸ با ارائه طرح مذکور، پس از تصویب این طرح در شبکه چهار سیما، تهیهکنندگی آن را طبق قرارداد منعقده بین شبکه و ایشان عهدهدار شد . رقم تعیین شده در قرارداد بیش از یک میلیارد تومان بوده است که مجری میبایستی طرح را در ۲۶ قسمت تهیه و ارائه کند. ایشان خوب میدانند که چه مواردی را در قرارداد متعهد شدهاند، از جمله اینکه حق واگذاری موضوع قرارداد را بدون اجازه کتبی سازمان کلاً یا جزاً به غیر ندارند و یا اینکه متعهد هستند که طرح و موضوع قرارداد به هیچ یک از شبکههای تلویزیونی و رسانههای صوتی و تصویری و اشخاص غیر واگذار نشود و مهمتر آنکه، از تاریخ امضاء قرارداد، طرف دوم هیچگونه مالکیت بر اثر مورد قرارداد نخواهند داشت و کلیه حقوق اثر متعلق به سازمان صداوسیما خواهد بود . همچنین متعهد شدهاند که سازمان به صورت انحصاری مالک موضوع قرارداد است و ایشان مکلف هستند که از موضوع قرارداد تنها یک نسخه بتاکم و VHS تهیه کنند و آن را در اختیار سازمان قرار دهند و نامبرده حق داشتن حتی یک نسخه و کپی از اثر تولید شده و بهرهبرداری از آن را به هر نحو نخواهند داشت.
در یکی دیگر از مفاد قرارداد آمده است: طرف دوم متعهد میشود که حق رایت، چاپ و هرگونه تکثیر و کپیبرداری و حتی کپی بر روی هارد دیسک کامپیوتر و توزیع داخلی و خارجی، حق شرکت دادن برنامه در جشنوارههای داخلی و خارجی متعلق به سازمان صداوسیما میباشد و طرف دوم و یا عوامل تولید حق هیچگونه ادعایی در این خصوص ندارند. مواردی نیز در برخی صورتجلسات ذکر شده است که اشاره به این مطلب دارد، صداوسیما به هر نحوی که صلاح بداند از اثر استفاده خواهد کرد و همچنین تهیهکننده متعهد است از اطلاعات پروژه ظرف مدت ۱۰ سال هیچ استفادهای نکند.
در نهایت، آنچه که از مفاد این قرارداد استنباط میشود، این است که حقوق این اثر متعلق به صداوسیماست و لذا این رسانه میتواند برای پخش آن و بر مبنای تشخیص خود که از چه شبکهای، چگونه و در چه مقطعی پخش شود، اقدام نماید و لذا آنچه که تاکنون انجام شده بر همین تشخیص بوده است و مجری طرح، حقی بر اعتراض نسبت به چگونگی پخش آن از سیما ندارد.
و اما موضوع دیگری که در جریانسازی آقای دهباشی برجسته شده، اشاره به نکتهای است که در یکی از صورتجلسات و نامه مدیر سابق شبکه یک سیما، در موضوع آمادهسازی مراحل فنی ۱۰ عنوان کتاب اعم از حروفچینی و صفحهبندی و تهیه پانویسهای پژوهشی و تخصصی از متن پیاده شده مصاحبههاست، که آقای دهباشی چنین برداشت کردهاند؛ تلویزیون هیچگونه حقی در استفاده از راشهای در اختیار گرفته شده ندارد تا زمانی که کتابهای مذکور به چاپ رسد. آیا چنین برداشتی میتواند صحیح باشد؟ با فرض اینکه به استناد نامه مدیر شبکه چنین موردی ذکر شده باشد، آیا تلویزیون که مالکیت اثر را برعهده دارد، نمیتواند آنگونه که در قرارداد پیشبینی شده است، برای پخش آن اقدام کند؟
نکتهای دیگر که در صحبتهای آقای دهباشی برجسته است، اینکه از تعداد زیادی راش که با عنوان مصاحبهها و گفتوگوها در اختیار صداوسیما قرار گرفته است، چرا به شکلی گزینشی انتخاب و پخش شدهاند؟ باید از ایشان پرسید، آیا امکان پخش تمام صحبتها در چند روز دهه فجر امکانپذیر است؟ آیا بر مبنای موضوع مورد بحث در هر قسمت، نباید تصاویر و متن مرتبط با موضوع انتخاب و پخش شود؟ اگر همین نوارها مجدداً در اختیار ایشان قرار میگرفت و خواسته میشد که متناسب با ایام دهه فجر گزارشهایی را تهیه و پخش کنند، آیا دست به گزینش تصاویری خاص و مرتبط با موضوع نمیزدند؟
بگذارید از این بحث که مالکیت این اثر مربوط به صداوسیما بوده و ایشان نیز به طور کامل مبلغ قرارداد را دریافت کردهاند، بگذریم و به بیان چند نکته دیگر بپردازیم:
اشاره کردهاند که صداوسیما برای گفتوگو حتی با افراد داخل کشور با مشکل مواجه است، باید پرسید چنین استنباطی با بهرهگیری از چه رویکرد علمی بوده است؟ چگونه به چنین استنباطی دست یافتهاند؟ اگر امکان دارد منبع آن را بیان کنند تا زمینه مطالعه پژوهشگران در این خصوص فراهم شود. شواهد نشان میدهد، در بسیاری از شبکههای صداوسیما و برنامههای گفتوگو محور داخلی و خارجی، صاحبنظران فرهیخته زیادی به بیان دیدگاههای خود میپردازند و از زوایای مختلف به بحث در موضوعات برنامه پرداخته میشود.
ایشان که بیپروا بیان میکنند کار صداوسیما خیانت در امانت بوده و خود را مبرا از مکر و کلاهبرداری در مصاحبههای انجام شده میدانند، بر چه مبنای حقوقی و اخلاقی کار صداوسیما را خیانت در امانت توصیف میکنند، اما قائل به این نیستند که جریانسازی غیر اخلاقی که راه انداختهاند و معلوم نیست با چه هدفی در حال انجام است را مکر و کلاهبرداری نمیدانند؟
همچنین نامبرده که به خود اجازه میدهند، کار رسانهای صداوسیما را درخصوص دهه فجر انقلاب با عناوینی همچون تبدیل لقمه حلال به لقمه حرام تعبیر کنند، و یا از واژه دزدی بهره بگیرند، آیا میپذیرند با توجه به آنچه که اتفاق افتاده و واقعیت دارد، چنین تعبیراتی را بابت انگزنیهایشان به رسانه به ایشان نسبت دهند؟ اگر برای خود نمیپسندند، جایز نیست که از چنین تعابیری برای رسانه ملی که متشکل از نیروهای خدوم است، بهره بگیرند.
نامبرده بر چه مبنایی کار واحد مرکزی خبر را که یک تصمیم سازمانی بر مبنای مفاد قرارداد با وی بوده به دزدی تعبیر میکنند؟ آقای دهباشی! بپذیرید که تصمیم رسانه درخصوص پخش بخشهایی از برنامه، نه دزدی که استفاده هوشمندانه از اطلاعات آن بر پایه مفاد قرارداد و متناسب با موضوع دهه فجر بوده است.
فقط جای یک سوال باقی است و آن اینکه، این همه جریانسازی با چه هدفی است، مقابله با حقی که تصور میکنید ضایع شده است و یا جریانسازی برای تطهیر خود با هدف دریافت اجازه اقامت!؟»
***
بر اساس این گزارش، حسین دهباشی، مدیر مرکز تاریخ شفاهی و تصویری ایران (عصر پهلوی دوم) اواسط بهمن ماه امسال با حضور در اتاق گفتوگوی خبرگزاری کتاب، انتقادهای صریحی را دربارهی پخش برنامه «به روایت دربار» از واحد مرکزی خبر مطرح کرد.
او در بخشی از صحبتهایش گفته است: پروژه تاریخ شفاهی ایران در عصر پهلوی دوم، سه ضلع دارد که این پروژه عمارتی است که بر این سه ضلع ساخته شده است که اگر این اضلاع نبودند این عمارت ساخته نمی شد. اگرچه این پروژه اضلاع مختلفی دارد که این سه ضلع نقش بیشتری داشته است. این سه ضلع از کتابخانه ملی، سازمان صداو سیما و حسین دهباشی و همکارانش( از جمله حسام الدین آشنا، مجید تفرشی، حسن بهشتی پور و…) تشکیل شده است.
وی افزوده است: در این چارچوب هیچ کدام از این اضلاع به تنهایی نمیتوانند مدعی این بشوند که مالکیت پروژه تاریخ شفاهی عصر پهلوی دوم را به عهده دارند. در طول ۱۴ سال گذشته با وجود اینکه بنده در آغاز پیشنهاد دهنده این پروژه بودم و آنرا با سرمایه شخصی شروع کردم اما از آن بهرهبرداری شخصی نکردم.
مدیر مرکز تاریخ شفاهی ایران همچنین این نکته را بیان کرده است که «سرافراز، رئیس جدید صداوسیما ظاهرا از سر ناآگاهی این حق و تکلیف را نادیده گرفته که این دلیل رافع مسئولیتش در این امر نیست.»
او در ادامه آورده است: «قطعا شما میدانید امروز صداوسیما حتی برای موضوعات داخل کشور برای گرفتن گفتوگو با افراد داخل کشور با مشکل مواجه است چه برسد به اینکه بخواهد با سران حکومت پهلوی دوم خارج از کشور مصاحبه کند. در صورتی که صداوسیما قصد داشت چنین پروژههایی را انجام دهد، قطعا انجام نمیشد.»
او در بخشی هم تاکید کرده است: «این کاری که سازمان در پخش پروژه تاریخ شفاهی بدون رضایت سایر اضلاع آن انجام داده است در واقع خیانت در امانت به شمار میآید.»
1 Comment
م.حسینی
کسی حرف صدا سیما رو دیگه باور نمی کنه