این مقاله را به اشتراک بگذارید
۱۰ فیلم بزرگی که نامزد هیچ جایزه اسکاری نشدند
شوخیهای تلخ
ترجمه مریم شاهپوری
تران: میراث، سالت، فولاد واقعی، ریو، تبدیلشوندگان: بخش تاریک ماه، تد، پرومته، سفر ستارهای به درون تاریکی و من نفرتانگیز۲ فقط تعدادی از فیلمهایی هستند که در سالهای اخیر در رشتههای مختلف (البته اغلب جوایز فنی) نامزد دریافت جایزه اسکار شدند و شاید این تصور را برای عموم تماشاگران به وجود آورند که برای حضور در بین نامزدهای اسکار فقط کافی است فیلمی بسازید و آن را اکران کنید! البته بیشتر فیلمهایی که نامشان رفت مستحق نامزدی در رشتههای فنی شناخته شدند. به عنوان نمونه احتمالاً کمتر کسی با این موضوع موافق نیست که تدوین صدا در تبدیلشوندگان یا جلوههای بصری در سفر ستارهای درجه یک است. با این وجود، همچنان فیلمهای خیلی زیادی هستند و خواهند بود که نمیتوانند در هیچ رشتهای از جوایز آکادمی نامزد شوند. خیلی از فیلمهای بزرگ تاریخ سینما نامزد یا برندهی تندیس طلایی شدهاند اما نه همهی آنها. بنابراین در اینجا نگاهی به تاریخ سینما انداختهایم و ۱۰ فیلم بزرگی را از دل آن بیرون کشیدهایم که حتی در یک رشته هم نامزد نشدهاند. البته در این فهرست از فیلمهای خاص و هنری پرهیز کردیم ولی باز هم با انبوهی از فیلمها مواجه شدیم که پرداختن به همهی آنها میتوانست این فهرست را بسیار طولانی کند. این مطلب توسط الیور لیتلتن تألیف شده و در سایت «پلیلیست» منتشر شده است.
در حالوهوای عشق (وُنگ کار وای، ۲۰۰۰)
از رمانس پرشور و پرمهر ونگ کار وای اغلب به عنوان یکی از بهترین فیلمهای دههی اول هزارهی سوم نام برده میشود. در واقع این فیلم در نظرسنجی اخیر نشریهی مطرح «سایتاندساند» در رتبهی اول از فهرست بهترین فیلمهای این دهه قرار گرفت. اما انگار در حالوهوای عشق در زمان خودش کمی بیش از اندازه برای آکادمی علوم و هنرهای سینمایی «هنری» بوده است که در سال ۲۰۰۱، اسکار بهترین فیلم خارجیزبان را به ببر خیزان، اژدهای پنهان (آنگ لی) داد و شاهکار ونگ کار وای را حتی به عنوان نامزد هم اعلام نکرد (سال گذشته بالأخره یکی از فیلمهای این فیلمساز بزرگ، استاد اعظم، مورد توجه آکادمی قرار گرفت و در دو رشته نامزد شد).
لبوفسکی بزرگ (جوئل و ایتن کوئن، ۱۹۹۸)
دلیل نادیده گرفتن فیلم احتمالاً به این خاطر بوده است که هنوز گردوغبار کافی روی تندیس بهترین «فیلمنامه اریژینال» این دو برادر برای فارگو (۱۹۹۶) ننشسته بود؛ یا شاید لبوفسکی بزرگ برای رأیدهندگان بیش از حد خاص و متفاوت بود (امسال حتی نقص ذاتی (پل تامس اندرسن) هم چند نامزدی به دست آورده است). در نگاهی به گذشته واقعاً هیچ توضیح و توجیهی نمیتوان برای این موضوع تراشید که چرا این شاهکار کمدی برادران کوئن فقط جایزهی بهترین فیلم خارجیزبان را از انجمن منتقدان روسیه گرفته است! به خاطر دارید آکادمی در سال ۱۹۹۸ اسکارش را به چه فیلمی داد؟ شکسپیر (لعنتی!) عاشق. برادران کوئن بر خلاف سالهای اخیر، که حتی برای فیلم خاصی مانند مرد جدی (۲۰۰۹) هم نامزدی اسکار بهترین فیلم را به دست آوردند، پیش از فارگو اصلاً در رادار آکادمی نبودند. در نتیجه فیلمهای سنگدل (۱۹۸۴) و گذرگاه میلر (۱۹۹۰) را هم میشود به این فهرست افزود. جالب است که در سال ۱۹۹۸ علاوه بر لبوفسکی بزرگ میتوان از راشمور وس اندرسن هم نام برد؛ کارگردانی که امسال بعد از سالها نامزد شدن برای فیلمنامههایش حضور مقتدرانهای را تجربه میکند و در کنار بردمن (آلخاندرو گونزالس ایناریتو) با نامزدی در نه رشته، بیشترین تعداد نامزدی را به دست آورده است.
مخمصه (مایکل مان، ۱۹۹۵)
شاید هر کسی فکر میکرد دومین حضور آل پاچینو و رابرت دنیرو در یک فیلم (و البته اولین برخورد شخصیتهایشان با هم) آن هم در فیلمی از مایکل مان بزرگ که آن روزها کاملاً در اوج بود، توجه آکادمی را به طور جدی به خودش جلب کند. اما این طور نشد و مخمصه که در میان تریلرهای لسآنجلسی حکم همشهری کین را دارد بهراحتی نادیده گرفته شد. این درست که سال ۱۹۹۵ سال دیوانهواری بود و محبوبیت مل گیبسن با دلاور و جایزه اسکار بهترین بازیگر نیکلاس کیج را نمیشود فراموش کرد اما بینصیب ماندن مخمصه و ستارگانش واقعاً پذیرفتنی نیست.
تلألؤ (استنلی کوبریک، ۱۹۸۰)
یکی از بزرگترین و تلخترین شوخیهای تاریخ فصل جوایز این است که استنلی کوبریک برای این اثر درخشانش نهتنها نامزد اسکار نشد بلکه او را به عنوان نامزد دریافت تمشک طلایی هم معرفی کردند! حتی با پذیرفتن بیزاری آکادمی از فیلمهای ژانر وحشت باز هم نمیشود باور کرد که این اقتباس درجه یک از اثر استیون کینگ در هیچ رشتهای مورد توجه قرار نگرفت و حتی جنبههای فنیاش هم نادیده ماند. البته راههای افتخار (۱۹۵۸) را هم میتوان به فهرست شاهکارهایی از کوبریک افزود که شایسته دریافت اسکار بهترین کارگردانی شناخته نشدند. راههای افتخار که یک فیلم ضدجنگ نمونهای است با مضامین، بازیها و جنبههای فنی که در تاریخ سینما جایگاه ویژهی خودشان را یافتهاند، در سالی ناکام ماند که ژیژی (وینسنت مینلی) جوایز بهترین فیلم و کارگردانی را برنده شد؛ اتفاقی که میتواند به عنوان یکی از معماهای تاریخ جوایز آکادمی بررسی شود.
روزی روزگاری در غرب (سرجو لئونه، ۱۹۶۸)
چی؟ یکی از تحسینشدهترین وسترنهای تاریخ سینما نتوانست توجه رأیدهندگان را معطوف خودش کند اما موزیکال الیور! (کارول رید) تندیسهای بهترین فیلم و کارگردانی را به خانه برد؟ واقعاً دردآور است. از فیلمبرداری سوزان و کارگردانی تمامعیار سرجو لئونه گرفته تا ساندتراک فراموشنشدنی انیو موریکونه و بازی درخشان هنری فوندا، روزی روزگاری در غرب بهراحتی میتوانست در میان نامزدهای اسکار قرار بگیرد. اما ای کاش فقط همین بود! زوج لئونه و موریکونه دوباره با فیلم روزی روزگاری در آمریکا (۱۹۸۴) درخشیدند اما باز هم رأیدهندگان حواسپرت و غافل آکادمی آنها را ندیدند. تقریباً مشابه روزی روزگاری در غرب، این فیلم هم نشان میدهد که این کارگردان ایتالیایی چهطور در فرهنگ غرب به کندوکاو میپردازد تا به گنجینهای از یاقوتها، الماسها و زمردهای سینمایی دست یابد. خلاصهی کلام اینکه روزی روزگاری در آمریکا فیلم کلاسیکی است که با هر قابش واژهی کلاسیک را معنی میکند.
ازنفسافتاده (ژانلوک گدار، ۱۹۶۰)
این اثر جنایی و موج نویی ژانلوک گدار یکی از فیلمهای مهم تاریخ سینما است که احتمالاً برای آکادمی بیش از اندازه جلوتر از زمانش بوده است. چهارصد ضربهی فرانسوا تروفو یک سال پیش از این فیلم نامزدی فیلمنامه را به دست آورد اما ازنفسافتاده حتی نتوانست نامزدی اسکار بهترین فیلم خارجیزبان را به دست بیاورد. از بین فیلمسازان فرانسوی میتوان به روبر برسون هم اشاره کرد که یک سال قبل از این فیلم با جیببر (۱۹۵۹) مورد توجه قرار نگرفت. این قبول که برسون و فیلمهایش دور از دنیای اسکار به نظر میرسند اما فراموش نکنیم که فیلمهای برسون در روزگاری نادیده گرفته شدند که آثار فیلمسازانی چون لوییس بونوئل و اینگمار برگمان نهفقط در رشتهی بهترین فیلم خارجی بلکه در سایر رشتهها هم نامزد میشدند.
جویندگان (جان فورد، ۱۹۵۶)
جویندگان که بارها به عنوان یکی از برترین فیلمهای آمریکایی تاریخ سینما تحسین شده است (فیلم هفتم در فهرست سایتاندساند و فیلم دهم فهرست کایه دو سینما) در دوران خودش هم به موفقیت و محبوبیت چشمگیری دست یافت اما ظاهراً این فیلم را هم میشود قربانی بیعلاقگی آکادمی به فیلمهای وسترن دانست و آن را در کنار روزی روزگاری در غرب، جانی گیتار (نیکلاس ری، ۱۹۵۴) و… قرار داد. جان فورد با چهار اسکار بهترین کارگردانی رکورددار تاریخ جوایز آکادمی است اما بزرگترین شاهکار او حتی یک نامزدی هم به دست نیاورد. در ۱۹۵۶ فیلمهای استودیویی و پرهزینهای مانند ده فرمان (سسیل بی. دمیل) و سلطان و من (والتر لنگ) حکمفرمایی کردند و دور دنیا در هشتاد روز (مایکل اندرسن) تندیس بهترین فیلم را برنده شد.
بانویی از شانگهای (اورسن ولز، ۱۹۴۸)
اورسن ولز جدا از همشهری کین (۱۹۴۱، که البته از نُه نامزدیاش فقط در یک رشته برنده شد) و امبرسنهای باشکوه (۱۹۴۲) با چهار نامزدی، چندان شانسی در جوایز آکادمی نداشت. نشانی از شر (۱۹۵۸) را هم میتوان به فهرست ناکامی فیلمهای نوآر موفق اورسن ولز در اسکار افزود.
عصر جدید (چارلی چاپلین، ۱۹۳۶)
خیلی زمان برد تا آکادمی به ارزش و هنرمندی چارلی چاپلین پی ببرد و سرانجام در سال ۱۹۷۲ با اسکار افتخاری از او قدردانی کرد (البته در سال ۱۹۲۹ هم یک اسکار افتخاری به بهانهی فیلم سیرک به او اهدا شد). اما در این میان، اغلب آثار او مورد بیتوجهی قرار گرفتند و کمدی بزرگی چون عصر جدید حتی در یک رشته هم نامزد نشد. دیکتاتور بزرگ (۱۹۴۰) هم فقط پنج نامزدی به دست آورد.
ام (فریتز لانگ، ۱۹۳۱)
فریتز لانگ هرگز نامزد دریافت هیچ جایزهی اسکاری نشد که با نگاه دوبارهای به کارنامهاش معنای ابسوری پیدا میکند و این سؤال مطرح میشود که چرا با اسکار افتخاری هم جبران مافات نشد؟ اگر بخواهیم فقط به یک فیلم از کارنامهی پربار این کارگردان بزرگ اشاره کنیم که مورد بیتوجهی آکادمی قرار گرفته است میتوانیم بهراحتی از ام نام ببریم که تحسینشدهترین و محبوبترین شاهکار اوست.
برگرفته از وبسایت ماهنامه فیلم