این مقاله را به اشتراک بگذارید
حسن محمودی با اعتقاد بر غلبه کیفی داستان کوتاهنویسی نویسندگان ایرانی بر رمان، در عین حال میگوید: پخش و نشر، رمان را بر داستاننویسی ما تحمیل کرده است.
به گزارش مد و مه، این داستاننویس که به تازگی مجموعه داستانش با نام «باد زنها را میبرد» مجوز نشر گرفته است در گفتوگو با ایسنا، درباره این مسئله که چرا گفته میشود مجموعه داستان در ایران به نسبت رمان از اقبال کمتری برخوردار است، گفت: این مساله دو بخش است؛ یک بخش آن مربوط به بحث اقبال ناشران به انتشار رمان است، چون اینگونه جا افتاده است که رمان در بین مخاطبان با استقبال روبهروست و گفته میشود این موضوع در دیگر کشورها هم صادق است.
او با بیان اینکه این روزها میشنویم که جوانها برای انتشار مجموعه داستانهایشان به مشکل برمیخورند ادامه داد: همین مسئله باعث شده است نویسندگانی که در حوزه داستان کوتاه مهارت دارند به سمت رماننویسی بروند، به گونهای که پخش و نشر، رمان را بر داستاننویسی ما تحمیل کرده است.
محمودی درباره بخش دیگر این ماجرا گفت: بحث دیگر انتشار کتابهای بیکیفیتی است که وارد بازار کتاب میشود و قفسههای کتابفروشیها را اشغال کرده است. از زاویه دیگر نقطه قوت ما در این صد سال داستاننویسی مدرن همین داستان کوتاه بوده است؛ آنچنانکه تعداد مجموعههای داستان کوتاه شاخصی که از نویسندگان ما به جا مانده از رمانهای شاخص بیشتر است. به طور مثال، بهترین کارهای محمدعلی جمالزاده، صادق هدایت به جز «بوف کور»، کارهای بزرگ علوی به جز «چشمهایش»، صادق چوبک، بهرام صادقی، غلامحسین ساعدی، هوشنگ گلشیری و… داستانهای کوتاه است. همچنین بهترین کارهای نسل سوم نویسندگان بعد از انقلاب مثل شهریار مندنیپور، منیرو روانیپور، امیرحسن چهلتن، رضا جولایی، ابوتراب خسروی و… داستان کوتاه است و از این جملهاند آثار نویسندگان دهه ۸۰؛ نویسندگانی چون علی خدایی، کوروش اسدی، شهلا پروینروح، محمد کشاورز، اصغر الهی، محمدرضا صفدری و… .
او با اشاره به دلایل شاخص بودن داستان کوتاهنویسی در بین نویسندگان ایرانی گفت: دلیل این موضوع انتشار نشریاتی در دهههای ۶۰ و ۷۰ و پیش از آن است که داستانهای کوتاه منتشر میکردند؛ در حالیکه الآن نشریات تخصصی که در آنها داستان کوتاه منتشر میشود، بسیار کم هستند.
این نویسنده و روزنامهنگار بیان کرد: در دهه ۸۰ محمدعلی سپانلو و همچنین صفدر تقیزاده کتابهایی در حوزه داستاننویسی منتشر کردند که باعث شد جریان داستان کوتاهنویسی در ایران جان تازهای بگیرد. نشریات تخصصی مثل «گردون» نیز باعث شدند نویسندگان زیادی به جامعه ادبی معرفی شوند و در ادامه این اتفاق در دوره نشریه «کارنامه» نیز رخ داد و سپس قطع شد. بعد از آن روزنامهها آمدند که ادبیات در آنها حالت ژورنالیستی پیدا کرد و سمت و سوها به سمت نقد و گزارش و خبر رفت.
محمودی با بیان اینکه خاستگاه داستان کوتاه در نشریات است تا کتاب، اضافه کرد: در دیگر کشورها هم داستانهای کوتاه ابتدا در نشریات منتشر میشوند و پس از کسب جوایزی، به صورت گزیده به چاپ میرسند. اما در ایران این موضوع برعکس است، یعنی نویسندهای ۱۰ سال داستان کوتاه مینویسد، بعد به دنبال ناشر میگردد تا آنها را منتشر کند که این روال اشتباه است.
او افزود: اگر در حوزه داستان کوتاه یکسری منتقد صاحبنظر و ناشر، گزیدههایی از مجموعه داستانها چاپ کنند، وضعیت داستان کوتاهنویسی بهتر میشود. اما در حال حاضر به لحاظ پخش و توزیع و ارائه داستان کوتاه وضعیت خوبی نداریم و بیشتر ناشران بر روی رمانها سرمایهگذاری میکنند. در عین حال منبعی که شما به آن اعتماد داشته باشید و ناشری که آثار خوب را چاپ و معرفی کند وجود ندارد بنابراین مخاطب ممکن است در میان حجم زیاد کتابهای منتشرشده گمراه شود.
محمودی گفت: در این زمینه باید منتقد شاخص و یا کارشناسی باشد تا مخاطبان به گمراهی نیفتند. بخشی از ماجرای بیرون کشیدن آثار خوب و معرفی آنها به مخاطبان نیز بر دوش جوایز ادبی است که در اینجا آن اتفاق نیفتاد، یعنی این جوایز آنقدر در نظر مخاطب اعتبار نداشتند. در دورهای این جوایز خوب کار میکردند اما عدهای جلو آنها سنگاندازی کردند و خود جوایز نیز ضعفهایی داشتند که نتوانستند آنها را برطرف کنند.
این داستاننویس درباره انتشار کتابهای بیکیفیت از سوی نویسندگان تازهکار نیز گفت: الآن تعداد زیادی از آدمها در صف طولانی انتشار کتابشان هستند که بخشی از این ماجرا به خاطر این است که کسی که ۲۰ کتاب نخوانده، میخواهد کتاب چاپ کند.
محمودی در بخش دیگری از این گفتوگو درباره مجموعه داستان «باد زنها را خواهد برد» توضیح داد: این کتاب حدود ۳۰ داستان کوتاه دارد، در مجموع ۳۰۰ صفحه میشود و در نشر نیماژ منتشر خواهد شد. داستانهای این مجموعه برآیندی از کارنامه داستاننویسی من است که در آن داستانهایی از سال ۱۳۷۰ تا به حال گردآوری شده است. تعدادی از داستانها هم داستانهایی است که در دهه ۹۰ نوشته شده و سبک و سیاق کار من در آنها به خوبی پیداست. احساس میکنم در داستانهای متاخر این مجموعه که مربوط به یکی دو سال گذشته هستند تغییری در سبک و سیاق داستاننویسیام داشتهام و فکر میکنم این موضوع به علت پایتختنشینیام بوده است.
این نویسنده اظهار کرد: معتقدم بعضی از ایدهها فقط در قالب داستان کوتاه مناسب انتشار است و کش دادن آنها زیاد خوب نیست.
آخرین کتاب منتشرشده حسن محمودی «روضه نوح» است.