این مقاله را به اشتراک بگذارید
جمال میرصادقی میگوید: در دیگر کشورها از سر لجبازی و به دلیل خصومتی که با کشور ما وجود دارد، به نویسندگانمان توجه نمیکنند، وگرنه نویسندگان ما به مراتب از نویسندگان افغان و مصری قویترند.
به گزارش مد و مه، این نویسنده پیشکسوت در گفتوگو باایسنا اظهار کرد: تازهترین رمانم با نام «مادر، عشق و دیگر هیچ» قرار است بهزودی از سوی انتشارات قطره منتشر شود. شیوه این رمان از نوع رمان – داستان کوتاه است. اولینبار در رمان – داستان کوتاه «زندگی را به آواز بخوان» را منتشر کردم که ترکیبی از داستان کوتاه و رمان است؛ به این معنی که هر فصل خصوصیات یک داستان مجزا دارد اما ترکیب آنها به صورت رمان درمیآید. در رمان «مادر، عشق و دیگر هیچ» هم این شیوه را دنبال کردهام.
او افزود: بسیاری از داستانهای کوتاه این مجموعه پیش از این در یکی از مجموعه داستانها چاپ شده است، اما اینجا دنباله سرنوشت آنها پی گرفته میشود. به طور کلی این رمان بیشتر برگرفته از خصوصیات زندگی شخصی خودم است. همچنین چاپ دوم کتاب «پیشکسوتان داستانهای کوتاه جهان» که ۱۱ سال پیش انتشارات نگاه منتشر کرده بود، با تجدیدنظر اجازه چاپ گرفته و قرار است اینبار از سوی انتشارات مروارید به چاپ برسد.
میرصادقی درباره وضعیت داستاننویسی و رماننویسی نویسندگان ایرانی در سالهای اخیر نیز گفت: مدتی است زیاد نمیخوانم، بنابراین شاید قضاوتم خیلی عمیق نباشد. با این حال در این سالها، هم بین آقایان و هم خانمها نویسندگان کارهای نسبتا خوبی منتشر کردهاند اما این وضعیت به هیچ وجه با داستاننویسی دهه ۴۰ که نویسندگانی مثل احمد محمود، هوشنگ گلشیری و محمود دولتآبادی در آن قلم میزدند، قابل مقایسه نیست.
او درباره دلیل این موضوع گفت: دلیلش را نمیدانم، شاید به خاطر شرایط روزگار است و شاید هم به محدودیتها برمیگردد، مخصوصا در دولت قبل که شرایط نشر کتاب خیلی بد بود.
این نویسنده افزود: شاید دلیل دیگر این موضوع به خاطر این است که از سر لجبازی در دیگر کشورها به دلیل خصومتی که با کشور ما دارند به نویسندگانمان توجه نمیکنند، وگرنه نویسندگان ما به مراتب از نویسندگان افغان قویترند. حتی از نویسندگان مصری که جایزه نوبل میبرند قویترند. اما هیچجا نامی از نویسندگان ما برده نمیشود. مگر احمد محمود از این نویسندگان چه چیزی کم داشت که هیچگاه صحبتی از او نمیشود؟
او در ادامه اظهار کرد: ۵۰ سال پیش غلامحسین ساعدی نوعی از داستان را که من نام «رئالیسم وهمناک» بر آن نهادهام نوشت، اما هیچ نامی از او برده نشد، در حالی که دو – سه سال قبل یک نویسنده چینی به خاطر استفاده از این سبک که ساعدی در داستانهایش استفاده کرده بود، جایزه نوبل گرفت. الان میگویند این نویسنده چینی به سبک «رئالیسم وهمناک» مینویسد. من فکر میکنم همه این بیتوجهیها به نویسندگان و ادبیات ما بهخاطر بغضی است که نسبت به ما دارند.
میرصادقی با بیان اینکه «نمیدانم این بغض و کینه نسبت به نویسندگان ایرانی چه میزان است»، گفت: امیدوارم با حل شدن مسئله پرونده هستهیی کمی از این بغض کم شود و مقداری به ملت ما توجه کنند.
این نویسنده پیشکسوت همچنین با تاکید بر اینکه جلوگیری از انتشار آثار پیشکسوتان خدمت نیست، گفت: برخی به جای خدمت، عکس خدمت را انجام میدهند. من کتاب «زنان داستاننویس نسل سوم» را پس از خواندن ۸۰ – ۹۰ مجموعه داستان که مجوز انتشار هم گرفتهاند، نوشتهام. ۶۶ داستان آن را انتخاب کرده و بر آنها تفسیر نوشتهام. اما جلو انتشار آن را گرفتهاند. میگویند به شرطی میتوانم کتابم را چاپ کنم که قسمتهایی از داستانها را حذف کنم. آیا من میتوانم در داستانی که دیگران نوشتهاند، دست ببرم!؟
میرصادقی همچنین درباره سخنان مسوولان وزارت ارشاد که اعلام کردهاند تیراژ برخی از کتابها به ۷۰۰ نسخه رسیده است، گفت: اصلا گیریم ۷۰۰ نسخه سه برابر شود. آیا در یک کشور با جمعیت ۸۰ میلیونی این میزان تیراژ کتاب بر کسی تأثیر میگذارد؟ آن هم با این حجم از برنامههای ماهوارهیی و ویدیویی. ببینید همه جای دنیا دولتمردان دوست دارند کتابها را سانسور کنند ولی سالهاست فهمیدهاند این به نفعشان نیست. آقای روحانی میگوید نویسندگان رعایت کنند. ما رعایت میکنیم، ما اثری نمینویسیم که در آن به اعتقادات اهانت شود اما دردانگیز این است که میگویند فلان کلمه را از کتابت حذف کن.