این مقاله را به اشتراک بگذارید
نگاهی به زندگی و آثار بیلی وایلدرخالق بعضی ها داغشو دوست دارند!
۱
بیلی وایلدر کارگردان، تهیهکننده و فیلمنامهنویس فقید سینمای آمریکا وخالق بعضی ها داغشو دوست دارند! از رکوردداران نامزدی جوایز اسکار است.
بیلی وایلدر متولد ۲۲ ژوئن ۱۹۰۶ در لهستان امروزی، بیش از ۵ دهه در عرصه سینما حضوری درخشان داشت و پیش از مرگ در ۲۷ مارس ۲۰۰۲ در ۹۵ سالگی، توانست ساخت ۶۰ فیلم را در کارنامه سینماییاش به ثبت برساند.
وایلدر یکی از درخشانترین چهرههای فیلمسازی هالیوود در عصر طلایی محسوب میشود که ۶ بار موفق به کسب اسکار و ۱۵بار نامزد این جایزه بود و از این لحاظ یکی از رکورداران تاریخ سینماست. وی پس از اخراج از دانشگاه وین اتریش، به روزنامهنگاری پرداخت و پس از مهاجرت به برلین، در روزنامههای محلی، مطالب ورزشی و جنایی مینوشت. توانایی وایلدر در نویسندگی، او را به سمت نگارش فیلمنامه سوق داد.
موفقیت عمدهی وایلدر پس از حضور او در هالیوود در سال ۱۹۳۳ آغاز شد و اولین اثر مهم او در سال ۱۹۳۹ با فیلم «نیمهشب» رقم خورد که برای اولینبار نامزد اسکار بهترین فیلمنامه شد.
پس از آن، موفقیتهای بعدی وی با فیلمنامه آثار پرفروشی چون «طلوع را متوقف کن» و «گلوله آتش» ادامه یافت و دو بار دیگر نامزد اسکار بهترین فیلمنامه شد، اما همچنان در کسب آن ناموفق بود. وایلدر پس از اولین تجربه کارگردانیاش با فیلم «بزرگتر و کوچکتر»، شهرت جهانی خود را با ساخت فیلم «غرامت مضاعف» در سال ۱۹۴۴ رقم زد که نامزدی بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه اسکار را برای او بههمراه آورد. دو سال بعد، وایلدر با فیلم «تعطیلات ازدسترفته» توانست سرانجام جایزه اسکار بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه را بهدست آورد.
این کارگردان و فیلمنامهنویس سرشناس در سال ۱۹۵۱ با فیلم «سانست بلوار» اسکار بهترین فیلمنامه را گرفت، اما در کسب اسکار بهترین کارگردانی این فیلم ناکام ماند. «وایلدر» در ادامه با فیلم «تکخال در حفره» اگرچه به موفقیتی در گیشه سینماها نرسید، اما شهرت خود را افزایش داد و باردیگر نامزد اسکار بهترین فیلمنامه شد. وی در سال ۱۹۵۴ فیلم موفق «بازداشتگاه شماره ۱۷» را ساخت که اگرچه اسکار بهترین کارگردانی را برای او بههمراه نیاورد، اما موجب شد تا ویلیام هولدن اسکار بهترین بازیگر مرد را بگیرد. یک سال بعد، وایلدر با فیلم «سابرینا» نامزد اسکار بهترین فیلمنامه و کارگردانی شد. اواسط دهه ۵۰ را میتوان دوران توجه بیلی وایلدر به آثار کمدی توصیف کرد که ازجمله آنها میتوان به «خارش هفتساله» (۱۹۵۵)، «بعضیها داغش رو دوست دارند» (۱۹۵۹) و «آپارتمان» اشاره کرد.
وی با فیلم «آپارتمان» سه اسکار بهترین فیلمنامه، بهترین فیلم و بهترین کارگردانی را گرفت و با فیلم «بعضیها داغش رو دوست دارند» نامزد اسکار بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه شد.
پس از این سالهای موفق، حضور وایلدر در عرصه فیلمسازی دیگر مانند گذشته نبود، به طوری که فیلمهای «یک، دو، سه» (۱۹۶۱)، «احمق مرا ببوس» (۱۹۶۴)، «شیرینی شانس» (۱۹۶۶)، «زندگی خصوصی شرلوک هولمز» (۱۹۷۰) تقریبا آخرین آثار کارنامه سینمایی او بودند.
بیلی وایلدر در سال ۱۹۸۸ جایزه یادبود اسکار را گرفت و ستاره وی در کوچه شهرت هالیوود نقش بست. وی در ۵ دهه فعالیت سینمایی ۱۵بار نامزد جایزه اسکار شد که از این لحاظ یکی از رکورداران تاریخ سینماست.
از دیگر افتخارات سینمایی «بیلی وایلدر» میتوان به جایزه بافتا بهترین فیلم (۱۹۶۰)، خرس طلای افتخاری برلین (۱۹۹۳)، جایزه بزرگ جشنواره کن (۱۹۴۶)، جایزه یک عمر دستاورد سینمایی از پارلمان اروپا (۱۹۹۲)، دو جایزه بهترین فیلم از گلدن گلوب (۱۹۴۶-۱۹۵۱) و شیر طلایی افتخاری ونیز (۱۹۷۲) اشاره کرد.
۲
بیلی وایلدر فیلمنامهنویس، فیلمساز، کلکسیونر آثار هنری و بیشتر از همه مردی شیفته زندگی و لذتهای آن بود. او به دستهای از کارگردانان سینما تعلق داشت که زندگی برایشان معقولهای پیچیده و نه چندان امیدبخش بود، اما در عین حال هیچ چیز مانع از مغازله دائمشان با زندگی نمیشد. به قول دوست و بازیگر همیشگیاش والتر ماتائو او دنیا را تراژدی یا کمدی نمیبیند، او دنیا را همان طور که هست میبیند و این نگاه، یا این دنیا، بعضی وقتها تراژدی به نظر میرسد و گاهی کمدی.
وایلدر بدبین و تلخاندیش است. بدبین این توانایی را دارد که به دنیا نگاه کند، واقعیتها را بیپرده ببیند اما همچنان لبخند را بر لبانش حفظ کند. در دنیای وایلدر همیشه میدانیم که موقعیت کاملاً ناامیدکننده است، اما جدی نیست!
فیلمهای وایلدر مانند بسیاری از معاصرانش و بهخصوص استاد اول او ارنست لوبیچ به نگرش کمالگرایانه بر اجزاء استوارند و در ضمن حاوی دیدگاههای تازهای به جنسیت و هویت هستند که تنها از نگاه یک اروپایی جان سالم به در برده از وحشت نازیسم برمیآید.
فیلمهای لوبیچ و وایلدر داستانهای تقابل جنسیتها را برای همیشه از نابالغی و طفرهرویهای رایجشان در سینمای آمریکا دور کرده و به آن جنبهای فرهیخته و در عین حال بسیار مفرح بخشیدند.
همین طور وایلدر به عنوان یکی از پیشگامان مسلم سینمای نوآر، با شاهکارهایی چون غرامت مضاعف، سهمی مضاعف در بلوغ زودهنگام سینمای واقعگرا و بیتعارف و حاشیهء آمریکا دارد.
بیلی وایلدر، کارگردان، تهیهکننده و فیلمنامهنویس فقید سینمای آمریکا و از رکوردداران نامزدی جوایز اسکار است. بیلی وایلدر متولد ۲۲ ژوئن ۱۹۰۶ در لهستان امروزی، بیش از ۵ دهه در عرصه سینما حضوری درخشان داشت و پیش از مرگ در ۲۷ مارس ۲۰۰۲ در ۹۵ سالگی توانست ساخت ۶۰ فیلم را در کارنامه سینماییاش به ثبت برساند. وایلدر یکی از درخشانترین چهرههای فیلمسازی هالیوود در عصر طلایی محسوب میشود که ۶ بار موفق به کسب اسکار و ۱۵بار نامزد این جایزه بود و از این لحاظ یکی از رکورداران تاریخ سینماست.
وی پس از اخراج از دانشگاه وین اتریش، به روزنامهنگاری پرداخت و پس از مهاجرت به برلین در روزنامههای محلی، مطالب ورزشی و جنایی مینوشت. توانایی وایلدر در نویسندگی، او را به سمت نگارش فیلمنامه سوق داد.
موفقیت عمده وایلدر پس از حضور او در هالیوود در سال ۱۹۳۳ آغاز شد و اولین اثر مهم او در سال ۱۹۳۹ با فیلم «نیمهشب» رقم خورد که برای اولینبار نامزد اسکار بهترین فیلمنامه شد. پس از آن موفقیتهای بعدی وی با فیلمنامه آثار پرفروشی چون «طلوع را متوقف کن» و «گلوله آتش» ادامه یافت و ۲ بار دیگر نامزد اسکار بهترین فیلمنامه شد اما همچنان در کسب آن ناموفق بود.
وایلدر یکی از درخشانترین چهرههای فیلمسازی هالیوود در عصر طلایی محسوب میشود که ۶ بار موفق به کسب اسکار و ۱۵بار نامزد این جایزه بود و از این لحاظ یکی از رکورداران تاریخ سینماست
نخستین فیلم آمریکاییاش بزرگ و کوچک (۱۹۴۲) آشکارا نشاندهنده علاقه او به رمان لولیتاست که نویسنده آن، ولادیمیر ناباکوف، بعدها به یکی از دوستان نزدیک وایلدر تبدیل میشود. عشقهای غیرممکن از این پس تا آخرین کمدیهایِ بزرگی که وایلدر ساخت به عنوان یکی از تمهای مهم آثارش تکرار میشوند. طراوت بزرگ و کوچک به عنوان یکی از بهترین کمدیهای تاریخ سینما، همچنان محفوظ مانده است.
با پنج قبر تا قاهره (۱۹۴۳) وایلدر جا پای هیچکاک میگذارد و با غرامت مضاعف (۱۹۴۴) نَفَس سختگیرترین منتقدان را هم بند میآورد. با ساختن تعطیلی ازدسترفته (۱۹۴۵) و درو کردن اسکارها دیگر به یک خودی و «نام بالای عنوان» تبدیل میشود. [وقتی کارگردانی مهم و معروف باشد در عنوانبندی فیلم مینویسند «تعطیلیِ از دست رفتهء بیلی وایلدر» یا هر نام دیگری]
از این پس فیلمهای او بین نوآرهای متکی بر طنزی سیاه و کمدیهایی با نیش و کنایه و بدبینی استهزاءآمیز در نوسانند. در دستهء اول سانست بلوار (۱۹۵۰) و تکخال در حفره (۱۹۵۱) ساخته میشوند اگرچه درام جنگ جهانی دوم بازداشتگاه ۱۷ (۱۹۵۳) و اقتباس آگاتا کریستی شاهد برای تعقیب (۱۹۵۷) هم بیشتر به این نوع از فیلمهای وایلدر نزدیکاند تا کمدیهای او.
وایلدر در سیزده فیلم از ۱۹۵۷ تا ۱۹۸۱ که بیشترِ انرژی و شوق و حیات سینماییاش را تشکیل میدهند با ای ال دایموند به عنوان فیلمنامهنویس همکاری میکند که اوج این همکاری را در بعضیها داغشو دوست دارن (۱۹۵۹) و آپارتمان (۱۹۶۰) میتوان دید.
با گذار از شصت سالگی فیلمهای او به فصاحت، شیرینی و وضوحی رسیدند که کمتر کمدیسازی در تاریخ سینما به آن دست پیدا کرده بود. در عین حال این فیلمها هرچه بیشتر از واقعیتها دور شده و لحن خیالپردازانهتری به خود گرفته بودند.
با این که وایلدر همیشه دلیل اصلی روی آوردنش به کارگردانی را «مواظبت کردن از فیلمنامههایش» که معمولاً به دست بقیهء کارگردانها خراب میشد عنوان کرده، اما آثار او – از همان فیلم نخستین – چنان محکم و عالیاند که این ادعا را فقط باید به حساب تواضع فیلمساز گذاشت. با وجود حضور تاریخیِ پارهای مخالفان با وایلدرِ کارگردان، او همچنان یکی از بزرگترین سینماگرانی است که میشناسیم.
به شهادت آثارش او هرگز خود را محدود به مصور کردن فیلمنامههای درخشانش نکرده است. البته شکی نیست که این فیلمنامههای دقیق و پرجزئیات در زمانهایی که حوصلهای برای کارگردانی وسواسی نمانده بود به کمکش میآمدند (مانند آخرین فیلمش بادی بادی).
در میان خیل عظیمی از ستارگان کلاسیک، از باربارا استنویک تا همفری بوگارت و از گری کوپر تا جیمز کاگنی و ری میلاند، وایلدر از جک لمون و والتر ماتائو بیشترین بهره را برده، در حالی که ویلیام هولدن بعضی از بهترین بازیهایش را مدیون فیلمهای وایلدر است.
فیلم شناسی
۱۹۳۴ – بذر بد
۱۹۳۹ – نیمه شب
۱۹۴۱ – طلوع را متوقف کن
۱۹۴۲ – بزرگتر و کوچکتر
۱۹۴۳ – پنج گور تا قاهره
۱۹۴۴ – غرامت مضاعف
۱۹۴۵ – آخر هفته از دست رفته
۱۹۴۸ – والس امپراطوری
۱۹۴۸ – رابطهء خارجی
1950 – سانست بلوار
۱۹۵۱ – تک خال در آستین
۱۹۵۳ – بازداشتگاه شماره ۱۷
۱۹۵۴ – سابرینا
۱۹۵۵ – خارش هفتساله
۱۹۵۷ – روح سنت لوئیز
۱۹۵۷ – عشق در بعدازظهر
۱۹۵۷ – شاهد برای تعقیب
۱۹۵۹ – بعضیها داغشو دوست دارند
۱۹۶۰ – آپارتمان
۱۹۶۱ – یک، دو، سه
۱۹۶۳ – ایرما خوشگله
۱۹۶۴ – احمق مرا ببوس
۱۹۶۶ – شیرینی شانس
۱۹۷۰ – زندگی خصوصی شرلوک هلمز
۱۹۷۲ – آوانتی
۱۹۷۳ – صفحهء اول
۱۹۷۸ – فدورا
۱۹۸۱ – بادی بادی