این مقاله را به اشتراک بگذارید
تماشای خورشید (گزیدهای از مقالات شمس تبریزی)
به کوشش: حجت الله ایوبی
با مقدمه محمد علی موحد
انتشارات ثالث، چاپ اول ، بهار ۱۳۹۳
شمارگان ۱۱۰۰ نسخه
۲۹۸ صفحه ، ۱۰۰۰۰ تومان
****
حکایت شوریدگی جان و جهان مولانا بعد از آشنایی با شمس تبریزی حکایتی ست آشنا و سرشار از جستجو و عشقی معنوی؛ چنان که مولانا می فرماید: «تا با تو آشنا شده ام این کتابها در نظرم بی ذوق شده است.» که این حکایت روشنی بازگو کننده آن است که آشنایی با آراء و اندیشههای شمس تبریزی تا چه سان شیفتگی و شوریدگی حضرت مولانا را به دنبال داشته است.
کتاب حاضر که به رسم ادب به استاد محمد علی موحد پیشکش شده و به مقدمهای کوتاه اما خواندنی به قلم استاد موحد مزین شده به کوشش حجت الله ایوبی گردآوری شده است.
آنچه در شناسنامه کتاب به عنوان گزیدهای از مقالات شمس تبریزی مراد شده در واقع متونیست کوتاه و چند خطیست که گاه حتی از یکی دو جمله فراتر نمیرود، به این ترتیب درواقع کتاب در برگیرنده گزین گونههایی حکیمانه از شمس تبریزی است که با رویکردی توام با ایجاز دستچین و در کتاب نقل شده اند و دربرگیرندهی حوزه های مختلفی از اخلاق، عرفان، عشق و…است.
با این وصف شاید متن کتاب اندک به نظر آید اما هر یک از این گفتهها تلنگری است برای اندیشه کردن و غور در مفاهیمی عمیق و وزین.
از این منظر تماشای خورشید به اثری بدل شده است که خوانش آن را از هر صفحه کتاب می توان آغاز کرد و پرونده آن با یک بار خواندن بسته نمی شود و مخاطب می تواند از آن به عنوان کتابی دم دست و همدمی که راحت میتواند همراهش شود استفاده کند. انتخاب قطع جیبی و البته چاپ نفیس و جلد گالینگور آن نیز از هر جهت برای این منظور مناسب و مفید به نظر می رسد.
موحد در مقدمه کتاب درباره چند و چون سخن شمس آورده است: « سخن شمس، هم به لحاظ لفظ غریب است و هم به لحاظ معنی، و گزینش از میان چیزهای غریب سخت و دشوار است.
منظورم از غرابت لفظ، غرابت بافت کلام است نه غرابت مفردات آن، که واژه ها همه آشنایند. نادر اتفاق می افتد کلمه ای در کلام شمس از حیطه واژگان آنچه فارسی معیار نامیده میشود بیرون باشد. آن غریبگی که گفتم وصف تک تک کلمه ها نیست، اما از طریق ترکیب آنها غریب می نماید و این طریق غریب به دیار غرایب منتهی می شود و دیار غرایب که دیار معنی و اندیشه شمس است؛ شگفت در شگفت و حجاب در حجاب!»
از میان این گزینه ها که در کلام زیبایند و در نثر جذاب و در معنا تفکر برانگیز ، می خوانیم:
– علم سه چیز است:
زبان ذاکر و دلِ شاکر و تنِ صابر.»
– چهار چیز عزیز است: توانگر بردبار، و درویش خرسندخوار و عالم پرهیزگار.
– بار خود از مدم بردار و بار ایشان بکش.
– من اگر نفاق توانستمی کردن، مرا در زر گرفتندی.
– این همه رنج ها از این شد که ورق خود می خوانید و رق یار هیچ نمی خوانید.
– سبب تأخیر اجابت دعایِ بعضی کمال محبت باشد.
و سخن آخر نیز اینکه به قول استاد موحد در مقدمه کتاب:
«سخن عاشقان هیبتی دارد، هیبت در هیبت کلام است که شما را می رباید و مجذوب می کند و به فضایی مهیب، راز آلود و مملو از احساس بی وزنی می برد که ملاک های دنیای متعارف ما در آن حاکم نیست. آری کلام شمس ساحت پرمهابت اقالیم قربت است.»
حسن عمده کتاب تماشای خورشید و آثاری از این دست که با رویکردی توام با ایجاز گزین گویه هایی از سخن و کلام بزرگان را در اختیار خواننده قرار می دهند آن است که در ایام کم حوصلگی مخاطب و یا اگر خوشبینانه تر به جریان نگاه کنیم و بپذیریم که علاقه و حوصله کتابخوانی هست، اما وقت مردم تنگ است، می تواند کتاب کارآمد باشد و در همان فواصل کوتاهی که مخاطب در میان مشغلههای زندگی پر سرع امروز هم مورد استفاده قرار بگیرد.
البته این نکته مهم را فراموش نکنیم که خواندن «تماشای خورشید» شاید وقت گیر نباشد اما این به معنای کم مایگی اثر نیست که درک عمق مفاهیم مطرح در آن مستلزم دقت نظر و اندیشه کردن است چه بسا در این رهگذر دلایل ارادت و علاقه مولانا به شمس، برای مخاطبانی که کمتر با شمس و مولانا آشنا هستند روشن شود.