این مقاله را به اشتراک بگذارید
آزادی و فلسفه سیاسی در اندیشه آیزایا برلین
هیبت الله باقی
(دانشیار دانشگاه جرج میسون در ایالت ویرجینیا)
"جوهر آزادی همیشه در قدرت انتخاب نهفته است. شما آنچه را که می خواهید انتخاب می کنید زیرا آن خواست شماست بنابراین برمی گزینید بدون اینکه در سیستمی عریض و طویل بلعیده شوید. شما حق دارید که مخالفت ورزید. حق دارید که همرنگ دیگران نباشید. حق دارید که پای اعتقاداتتان بایستید تنها به این خاطر که اعتقادات شما هستد. این آزادی حقیقی است و بدون آن نه هیچ نوع آزادی وجود دارد و نه حتی هیچ تصور باطلی از آن"
آزادی منفی به این معنی است که هیچ کس مانع شخص دیگری در انجام کارهایی که دوست دارد انجام دهد نشود. مانند آزادی بیان بدون هیچ نوع سانسور. ازطرف دیگر آزادی مثبت قدرت کنترل با شرکت در تصمیمات عمومی است مانند شرکت در تصمیم گیری در محدود ساختن آزادی منفی. در دموکراسی واقعی مردم بر خود حکومت می کنند و آزادی مثبت برای همگان منظور شده است.
عقیده آزادی مثبت در بسیاری از کشور ها به فساد و تباهی کشیده شده است و این تباهی از زمانی اغاز شد که حکومت گران با وضع قوانین خاصی افراد جامعه را مقید می کردند که چگونه بیند یشند و چگونه رفتار کنند. این حکومت ها به بهانه هایی مانند امنیت ملی و مصلحت نظام سرانجام مفهوم مثبت آزادی را به یک دیکتاتوری تبدیل کردند.
اگر دنیایی داشتیم که حقوق انسانی در آن پایمال نمی شد و انسان ها به خاطر اعتقاداتشان مورد آزار قرار نمی گرفتند دلیلی برای تشکیل این کنفرانس ها وجود نداشت. ولی امروز دنیای ما آن گونه نیست. در دنیای ما فاصله مان با چنان جهانی در مقایسه با زمانی که نیاکان ما می زیستند به مراتب بیشتر شده است.
فرض آغازین این مقاله این است که بسیاری از مفاهیم رایج در ادبیات سیاسی کشورمان مانند دموکراسی اسلامی- حقوق بشر اسلامی – جامعه مدنی اسلامی و مفاهیم مشابه آن مفاهیمی است ساختگی- و فاقد مبانی نظری –عملی و فلسفی است و در واقع این مفاهیم که در بستر دیگری معنی می دهد با پسوند اسلامی کاملا بی محتوا شده اند.
● مقدمه
بیست و اندی سال قبل هنگامی که دانشجوی دانشگاه اصفهان بودم هر از گاهی سری به کتابفروشیهای واقع در خیابان چارباغ اصفهان می زدم و کتابهای جدید را ورق می زدم. یکی از روزها بر حسب اتفاق کتابی به عنوان "متفکران روس" که نجف دریا بندری انرا در همان سالها به فارسی برگردانده و انتشارات خوارزمی انرا به چاپ رسانده بود نظرم را جلب کرد.عنوان این کتاب کنجکاوی مرا برانگیخت و به سرفصل های ان نگاهی افکندم و آن کتاب را خریداری نمودم.
فصلی از آن کتاب- ترجمه رساله کوچکی بود بنام "خارپشت و روباه" (۱) نوشته آیزایا برلین. این فصل کتاب را مطالعه کردم وبا اشتیاق فراوان به نسخه اصلی کتاب بزبان انگلیسی مراجعه نمودم و تحت تاثیر شفافیت و روشنی نثر نویسنده قرار گرفتم. این کتاب ۸۰ صفحه ای در سال ۱۹۵۳ نوشته وبه چاپ رسیده بود. در سال ۱۹۷۸ نسخه ای با تجدید نظر بوسیله نویسنده آن –برلین-در اختیار علاقه مندان قرار گرفت. در این کتاب برلین به تحلیل شخصیت تولستوی نویسنده معروف روس پرداخته است. برلین مقاله خود را با اشاره به سطری از شعری سروده آرخیلوخوس چنین آغار می کند:
"روباه بسیار چیزها می داند اما خارپشت یک چیز بزرگ می داند" و آنگاه ازمفاهیم سمبولیک روباه و خارپشت- برلین تفسیر خود را چنین بیان می کند که اندیشمندان و نویسندگان در طرحی کلی به دو گروه تفسیم می شوند (منظور روش تحلیل و بررسی انهاست). گروهی که سمبل انها خارپشت و گروهی دیگر که سمبل آنها روباه است. خارپشت سمبل آنهایی است که سیستم واحدی را به عنوان شیوه تفکر بر می گزینند و تمام دانسته های خود را به بد نه این سیستم مربوط می سازند و در پرتو این بدنه واحد بسیاری از پدیده ها را توضیح و تبیین می کنند. برای روشن شدن این مفهوم- بسیاری از مارکسیست ها را بیار بیاوریم که با استفاده از این تیوری تمام حوادث و اتفاقات جهان را توضیح می دادند و کمتر پدیده ای بود که در این تیوری نمی گنجاند ند. مثال دیگر کار برد تیوری توطیه است که بسیاری از افراد همه وقایع و تحولات سیاسی جهان را با این تیوری تبیین می کنند. به عبارتی دیگراندیشمندانی که سمبل انها خارپشت است دل به ایدیولوزی می بندند و گروهی که سمبل انها روباه است دل به "عقل و خرد" می بندند.
در مقابل روباه سمبل آنهایی است که تنوع و کثرت را برمی گزینند و اجزا پراکنده حوزه تفکر خود را یه سیستم فکری واحدی وصل نمی کنند و اصراری بر این ندارند که فقط یک مدل بزرگ را انتخاب کنند و همه چیز را در پرتو ان توضیح دهند. از نظر برلین اندیشمندان و نویسندگانی مانند افلاطون-پاسگال –نیچه-دانته-هگل-پروست و داستایوفسکی به درجات مختلف در دسته خارپشت ها قرار می گیرند و پوشکین-گوته-تورگنیف-شکسپیر- بالزاک و جویس در دسته روباهان. از نظر برلین تولستوی( نویسنده ای که موضوع اصلی کتاب خارپشت و روباه است) سمبل روباهی است که آرزوی خارپشت را در سر دارد. با استفاده از این طبقه بندی سمبلیک خود برلین را نیز می توان در دسته دوم قرار داد زیرا او هیچگاه تلاش نکرد تا با یک نگاه واحدی به جهان بنگرد و ان را توضیح دهد. خواندن این رساله کوچک بعد ها مرا به سوی سایر اثار این متفکربزر گ به زبان اصلی نویسنده – رهنمون شد که در اینجا به شرح مهم ترین اثر او بنام "چهار مقاله بنام ازادی" می پردازم که چاپ اول ان در سال ۱۹۶۹ به بازار آمد و تازه ترین چاپ این کتاب با ملحقاتی چند با نامی متفاوت در سال ۲۰۰۲ به چاپ رسید. چاپ ۲۰۰۲ که با ویرایشی جدید عرضه شده هنوز به فارسی برگردانده نشده است. (۲)
● هدف مقاله
هدف نگارش این مقاله- کوششی است در تبیین فلسفه سیاسی این اندیشمند بزرگ ودر جهت روشن ساختن بسیاری از مفاهیمی مانند لیبرالیسم و-دموکراسی که این روز ها بدلیل ضرورتی که در جامعه ما پدید امده است در ادبیات سیاسی ایران بسیار مطرح می شود. فرض آغازین این مقاله این است که بسیاری از مفاهیم رایج در ادبیات سیاسی کشورمان مانند دموکراسی اسلامی- حقوق بشر اسلامی – جامعه مدنی اسلامی و مفاهیم مشابه آن مفاهیمی است ساختگی- و فاقد مبانی نظری –عملی و فلسفی است و در واقع این مفاهیم که در بستر دیگری معنی می دهد با پسوند اسلامی کاملا در فرهنگ سیاسی جامعه ما بی محتوا شده اند.
● ترجمه و معرفی بعضی آثار برلین به زبان فارسی
آیزایا برلین این اندیشمند روسی یهودی که کارهای علمی و تحقیقی خود را از سال ۱۹۵۰ تا پایان عمرش( در پنجم نوامبر ۱۹۹۷) در دانشگاه اکسفورد انجام داد در کشور ما در مقایسه با بسیار اندیشمندان المانی و فرانسوی مانند هگل-مارکس-هابرماس – سارتر-وفوکو چندان شهرتی ندارد. و حتی شهرت اندیشمند بزرگی مانند کارل پوپر در ایران نه بخاطر اثار فلسفی و منطقی اوست بلکه به کتب سیاسی ایدیولوزیک او بیشتر ارتباط دارد. به عنوان مثال کتاب جامعه باز و دشنمنان ان و یا کتاب فقر تاریخیگری اثر کارل پوپر شهرت بیشتری دارد تا آرا فلسفی و منطقی او. در سال ۱۹۹۱ رامین جهانبیگلو نویسنده و محقق ایرانی مصاحیه ای با ایزایا برلین انجام داد که بصورت کتابی به زبان انگلیسی چاپ شده (۳) وسیله آقای خجسته نیا به فارسی برگردانده شده است (۴). چاپ قدیمی کتاب "چهار مقاله در باره آزادی " توسط محمد علی موحد در سال ۱۳۶۸ به فارسی ترجمه شده است (۵). در سالهای اخیر نیز محققا نی مانند حسین بشیریه (۶) و خشایار دیهیمی (۷) در باره پژوهش های عمده ایزایابرلین در باره "تاریخ عقاید" که موضوع جدیدی در تحقیقات علوم اجتماعی است اثاری به زبان فارسی منتشر کرده اند. در میان مجلات فارسی مجله "نگاه نو" از نشریاتی بود که در چند شماره به معرفی اثار و عقاید ایزایا برلین پرداخت (۸). یکی از بخش های این مجله به ترجمه مصاحبه نویسنده ایرانی رامین جهانبگلو با ایزایا برلین اختصاص دارد که در ان برلین به شکاف فلسفی بین اندیشمندان انگلیسی و فیلسوفان دیگر در اغاز قرن بیستم اشاره می کند. برلین در این مصاحبه اندنیشمندان امریکایی-نوروژی- کانادایی- انگلیسی و هلندی را در یک سو و اندیشمندان فرانسوی-ایتالیایی-اسپانیایی و المانی را در سوی دیگری قرار می دهد. دسته دوم بیشتر از هگل – مارکس و هایدگر تاثیر پذیرفته اند. این دو گروه گویی با زبان های مختلفی با هم سخن می گویند. شاید این تفسیم بندی بتواند گرایش متفکران و نویسندگا ن ایرانی را به گروه دوم توضیح دهد. رامین جهانبگلو ضمن این مصاحبه از برلین می پرسد که از اینکه در فرانسه علاقه ای به پزوهشهای او نشان نمی دهند چه توضیحی دارد. برلین در پاسخ می گوید: " در فرانسه طی تمام دوران پس از جنگ تمام روشنفکران باب روز(آلامد) بوده اند….خب من هرگز نه موافق این اندیشه ها بوده ام و نه مخالف آنها. فقط همیشه ضد مارکسیسم بوده ام بدون اینکه محافظه کار باشم. من همیشه از طرف جپ ها به اتهام افراط در محافظه کاری و ار طرف راست ها به اتهام افراط در آزادی خواهی مورد حمله بوده ام."
● شرح زندگی برلین
آیزایا برلین در روز ششم ماه جون ۱۹۰۹ در شهر ریگا در روسیه متولد شد. پدرش تاجر چوب بود و چوب مورد نیاز ارتش روسیه را تامین می کرد. در سال ۱۹۱۵ خانواده برلین از بیم حمله ارتش المان به ریگا عازم سنت پیترزبرگ شدند و در انجا اقامت گزیدند. برلین که شاهد انقلاب سوسیالیستی در سال ۱۹۱۷ بود سالها بعد از خشونت دوران انقلاب روسیه سخن می گوید. او از انبوه مردمانی سخن می گوید که پلیسی را کشان کشان به میدان اعدام می بردند. تاثیر این خشونت برای همیشه آنچنان بر زندگی اش سایه افکنده بود که او را از خشونت بیزار کرد و این بیزاری از خشونت در آثار او متجلی است. در سال ۱۹۲۰ پدرش به ریگا بازگشت و در انجا توانست ملیت لتونی را اختیار کند. در سال ۱۹۲۱ برلین ۱۲ ساله بهمراه خانواده اش به انگلستان رفت. پدر او علاقه داشت تا برلین تحصیلات خود را در انگلستان ادامه دهد. برلین ساکن لندن شد و با اینکه جذب محیط جدید شد ولی ریشه های روسی اش را حفظ نمود و از راه مطالعه ادبیات کلاسیک روسی ارتباط خود را بازبان مادری اش حفط نمود. برلین در سال ۱۹۲۸ برای تحصیل در دانشگاه اکسفورد پذیرفته شد و پس از پایان تحصیل- به تدریس در همان دانشگاه مشغول شد. در دوران جنگ جهانی دوم برلین به استخدام وزارت خارجه انگلیس در امد. اولین ماموریت او تهییه گزارشی ار افکار عمومی مردم امریکا بود که بسیار مورد توجه قرارگرفت.
در پایان جنگ جهانی دوم برلین به مدت چهار ماه به سرزمین مادری اش باز می گردد و در مسکو با بسیاری از نویسندگان روس ملاقات می کند. او این سفر را یکی از دوران شیرین زندگی خود می داند و از خاطراتش بویزه از ملاقاتش با "آنا آخماتوا" شاعره مشهور روس و "پاسترناک" نویسنده نامدار روس با خاطراتی بسیار شیرین یاد می کند. ملاقات ها و گفتگوهای متعدد او با "آناآخماتوا" گرچه برای برلین بسیار خاطره انگیز بود ولی مشکلاتی برای شاعره معروف روس بوجود اورد زیرا خبر این ملاقات ها بگوش استالین می رسد و اورا سخت عصبانی می کند به طوریکه می گوید: "می بینم که راهبه ما (منظور استالین آناآخماتوا است) حالا جاسوس های خارجی را به خانه خود راه می دهد." لازم بتوضیح است که برلین در طول جنگ جهانی دوم در وزارت خارجه انگلیس کار می کرد و استالین بطور ضمنی اشتغال برلین را در وزارت خارجه انگلیس حمل بر جاسوسی کرده است. برلین در سال ۱۹۵۰ به طور تمام وقت به دانشگاه آکسفورد بر می گردد و تا اخر عمر در این دانشگاه به تدریس و تحقییق می پردازد.● نگاهی به فلسفه سیاسی برلین
اکثر نوشته های برلین در ده جلد کتاب که وسیله "هنری هاردی" (۹) تالیف گردیده است در بسیاری از کتابخانه های دانشگاهی موجود است. گرچه برلین در زمینه فلسفی نیز صاحب نظر است ولی با تواضع می گوید که فلسفه کار افرادی است که از او بسیار باهوش ترند و توان و استعداد خود را در فلسفه کافی نمی دانست. می توان کارهای اساسی او را که منجر به مطرح شدن او به عنوان یک متفکر بزرگ شد در دو زمینه زیر دانست:
۱) فلسفه سیاسی (۱۰) و ۲. تاریخ عقاید (۱۱) . حسین بشیریه در کتابش بنام" لیبرالیسم و محافظه کاری" در صفحه ۹۷ می نویسد: "برلین به یک معنا مورخ اندیشه های سیاسی است و بیشتر نیز به این عنوان شناخته شده است. لیکن نگرش او به اندیشه سیاسی نقادانه است و فلسفه سیاسی او در چنین نگرشی شکل گرفته است….تاریخ اندیشه ها به معنای مورد نظر برلین تاریخ نیست بلکه دانشی اجتماعی است که پیدایش و تکامل مفاهیم ومقولات حاکم بر هر تمدن و فرهنگ را بررسی می کند و تصوراتی را که ادمیان از خود و جهان خود داشته اند بازسازی می کند."
کتاب "چهار مقاله در باره آزادی" که در سال ۱۹۶۹ برای اولین بار به چاپ رسید چهار رساله او را در باره آزادی که فلسفه سیاسی او را توضیح می دهد در بر می گیرد. این کتاب به چاپ های متعددی رسید و اخرین نسخه ان در سال ۲۰۰۲ (۱۲) پنج سال بعد از مرگ او با نامی متفاوت با ویراستاری "هنری هاردی" به چاپ رسید. البته این نسخه با نسخه های قبلی تفاوت های بسیاری دارد که در پایان ان مقاله به این تفاوتها اشاره خواهد شد. مقاله اول کتاب "عقاید سیاسی در قرن بیستم" (۱۳) نام دارد. این مقاله د ر سال ۱۹۴۹ به درخواست مجله امور خارجه که در امریکا چاپ می شود به رشته تحریر در امده بود. این مقاله بیشتر در باره سیاست هایی که شوروی در هنگام زمامداری استالین در پیش گرفته بود نوشته شده است. با این همه برلین تاکید می کند که گرچه بعدا در ان حکومت تعد یل هایی صورت گرفت ولی برخی از کشورهایی اسیاوافریقا با دولت های جدید در ایجاد آزادی های اجتماعی سیاسی علاقه ای نشان ندادند و محدودیت های سیاسی و اجتماعی را تشدید کردند. فصل دوم کتاب به "ناگزیری تاریخ" (۱۴) اختصاص دارد. فصل سوم به "مفاهیم دو گانه آزادی" (۱۵) اختصاص دارد. این مقاله به تشریح دو مفهوم آزادی به معنی منفی و مثبت می پردازد. آزادی منفی به این معنی است که هیچ کس مانع شخص دیگری در انجام کارهایی که دوست دارد انجام دهد نشود. مانند آزادی بیان بدون هیچ نوع سانسور. ازطرف دیگر آزادی مثبت قدرت کنترل با شرکت در تصمیمات عمومی است مانند شرکت در تصمیم گیری در محدود ساختن آزادی منفی. در دموکراسی واقعی مردم بر خود حکومت می کنند و آزادی مثبت برای همگان منظور شده است.
بنظر برلین عقیده آزادی مثبت در بسیاری از کشور ها به فساد و تباهی کشیده شده است و این تباهی از زمانی اغاز شد که حکومت گران با وضع قوانین خاصی افراد جامعه را مقید می کردند که چگونه بیند یشند و چگونه رفتار کنند. این حکومت ها به بهانه هایی مانند امنیت ملی و مصلحت نظام سرانجام مفهوم مثبت آزادی را به یک دیکتاتوری تبدیل کردند. برلین در احترام به آزادی های فردی تا انجا پیش می رود که در انتخاب لیبرالیسم و دموکراسی (تصمیمات بر اساس رای اکثریت) مدافع لیبرالیسم است. به نظر او دموکراسی می تواند به عامل سرکوبگر تبدیل شود و آزادی افراد را سلب کند و تنها دلیلی که لیبرال ها از دموکراسی حمایت می کنند این است که در سیستم دموکراتیک لیبرال ها حد اقل می توانند برای کسب آزادی مبارزه کنند کاری که در حکومت های استبدادی ممکن نیست. او اضافه می کند که لیبرالیسم "بگذار هر چه می شود بشود" نیست و صرفا یک نظام اقتصادی هم نیست. لیبرالیسم سیستمی است که غیر قابل تجاوز بودن آزادی های اساسی افراد را تضمین می کند. یکی از تاثیرات طرح مبحث آزادی مثبت و منفی وسیله برلین رونق دوباره فلسفه سیاسی با دیدی تحلیلی در محافل آکادمیک بود.
مقاله چهارم کتاب "جان ستوارت میل و غایات حیات" (۱۶) نام دارد. این مقاله ۳۴ صفحه ای که موضوع سخنرانی برلین در سال ۱۹۶۹ در کنفرانسی بنام "تسامح" (۱۷) بود به نظر من یکی از مهمترین خطابه های برلین است که درک و بینش دقیق او رادر تحلیل اثار جان ستوارت میل نشان می دهد. برلین در این خطابه تاکید می کند که در جوامعی که آزادی های اجتماعی افراد کنترل شده و اختلاف عقاید و آرا را بر نمی تابند مسایل مطرح شده در این کتاب از اهمیت بیشتری بر خوردار است. برلین سخنانش را چنین آغاز می کند که اگر دنیایی داشتیم که حقوق انسانی در آن پایمال نمی شد و انسان ها به خاطر اعتقاداتشان مورد آزار قرار نمی گرفتند دلیلی برای تشکیل این کنفرانس ها وجود نداشت. ولی امروز دنیای ما آن گونه نیست. در دنیای ما فاصله مان با چنان جهانی در مقایسه با زمانی که نیاکان ما می زیستند به مراتب بیشتر شده است. موضوع سخنرانی برلین در باره جان ستوارت میل و کتاب معروف او به نام "رساله در باره آزادی" بود. این رساله در سال ۱۸۵۹ درست صد سال قبل از این تشکیل این کنفرانس انتشار یافته بود. برلین چنین ادامه می دهد که سال ۱۸۵۹ شاهد مرگ دوتن از مشهورترین مدافعان آزادی های فردی بنام های ماکیاولی و توکویل بود. سال ۱۸۵۹ همچنین مصادف بود با صدمین سال تولد شیلر شاعری آزاده و خلاق که به جنگ نابرابری و بی عدالتی ها برخاست. در همین سال بود که کتاب پر نفوذ داروین در باره "اصل انواع" انتشار یافت که گرچه بسیاری عقاید و پیش داوری های کهنه را زیر سوال برد ولی از طرف دیگر مطالب آن در زمینه های دیگری مورد سو استفاده قرار گرفت و در جهت توجیه خشونت های امپریالیسم به کار گرفته شد. تقریبا در همین زمان مقاله معروف کارل مارکس بنام "نقد اقتصاد سیاسی" منتشر شد. این مقاله مارکس عصاره همه مطالبی است که امروز به نام مارکسیسم معروف است. از دیدگاه برلین رساله میل در باره آزادی های فردی اثزی کلاسیک شناخته می شود گرچه برلین به عدم همآهنگی منطقی کتاب انتقاد می کند.
● واکنش به کتاب چهار مقاله در باره آزادی از طرف مارکسیست ها
کتاب" چهارمقاله در باره آزادی" در شرایطی منتشر شد که فلسفه مارکسیسم در جهان به ویژه در اروپا در سال های ۱۹۶۰ تا ۱۹۷۵ در حال رشد بود. جنبش های مارکسیستی نیز از این تفکر به عنوان رهنمود در مبارزات سیاسی شان استفاده می کردند.در آن شرایط کتاب چهار مقاله در باره آزادی به عنوان کتابی طرفدار لیبرالیسم در مقابل مارکسیسم محسوب می شد. در کشور ما نیز وازه لبیرالیسم در میان مارکسیست ها به منزله دشنام قلمدار می شد بطوریکه حتی مارکسیست هایی که با یکدیگر اختلاف نظر داشتند- دگر اندیشان را لیبرال می نامیدند. طبیعی است که در چنان شرایطی این کتاب (که به همت محمدعلی موحد به فارسی ترجمه شده بود) چندان مورد استقبال مارکسیست های وطنی قرارنگرفت و ازآن کتاب به عنوانی کتابی با "اندیشه های انحرافی" یاد می کردند. غافل از اینکه نظرات برلین با نظریات سنتی لیبرالیسم نیز موافق نبود (این تفاوت بعدا شرح داده خواهد شد) و در واقع او با مطرح کردن و تایید آزادی به ویژه آزادی منفی بنیاد ارزش های لیبرالی را به زیر سوال کشید. دلیل دیگری که این کتاب به عنوان متنی ضدانقلابی قلمداد می شد نظریه برلین در باره بیهودگی مفهوم تاریخ علمی بود که برلین آن را در مقاله دیگری نیز به نام "مفهوم تاریخ علمی" تشریح کرده بود. فراموش نکنیم که در آن زمان برداشت علمی از تاریخ- پایه بسیاری از پیش بینی های مارکسیست از مراحل مختلف تکامل تاریخ به حساب می امد. به نظر برلین علم مبتنی بر تجربه و تعمیم نتایج است در حالی که تاریخ نمی تواند هیچکدام از روش های علمی را تقلید کند و مهم ترین کار تاریخ نویس این است که آنچه در گذشته اتفاق افتاده بازسازی کند و سعی کند که گذشته را آنگونه ببیند که گذشتگان زمانه خود را می دیده اند. به نظر برلین تبیین های تاریخی اکثرا در سازمان بخشیدن و تنظیم حقایق و الگو ها یی است که با تنوع تجربیات انسانی آن گونه که با آن آشنا هستیم تطبیق می کنند. برلین علم را را نتیجه مشاهدات عینی جهان خارج و مستقل از ذهن می داند و تلاش در فرموله کردن تاریخ علمی را نشان دهنده عدم درک صحیح از مفاهیم علم و تاریخ می داند.● اندیشه محوری در آثار برلین
"جان گری" دانشمند معروف انگلیسی در علوم سیاسی که کتاب های متعددی در زمینه لیبرالیسم نوشته است در کتاب اخیر خود در باره برلین مدعی است که اندیشه محوری که در تمام آثار برلین به روشنی وجود دارد مفهوم "پلورالیسم ارزشی" یا مفهوم "کثرت باوری" در ارزش هاست. این مفهوم بدین معنی است که ارزش های انسان نهایتا قابل جمع نیستند. به عنوان مثال مفهوم آزادی ممکن است با مفهوم برابری و یا عدالت و یا "حفظ حریم شخصی" (۱۸) در تضاد باشند. مساله انتخاب ازرش ها وبرتری یکی بر دیگری یکی از مسایل پیچیده فلسفی است که قرن ها موضوع مورد بحث اندیشمندان فلسفه سیاسی بوده است. افلاطون در کتاب جمهوریت سعی می کند ثابت کند که ارزش های اساسی انسان مانند فضیلت و یا عدالت باهم مترادف هستند. نظر برلین در باره ارزش ها دقیقا در مقابل نظر "مونیسم" یا "یگانه انگاری" ا فلاطون قرار می گیرد. نظر برلین همچنین بنیاد فکری نظریه پردازان سنتی را که به همآهنگی ارزش ها باور دارند متزلزل ساخت و با نبودن معیاری واحد و عدم وجود شیوه ای منطقی برای ارزیابی و ادغام ارزش ها بار دیگر موضوعی سیاسی به علم اخلاق ارجاع می گردد.
برلین دلیلی برای ارایه افکار خود به طور سیستماتیک نمی بیند و خود را هم لیبرال و هم کثرت گرا می خواند. شاید مفهوم نمادین روباه در این زمینه در باره خود او نیز صادق باشد. برلین همانند متفکر روسی مورد علاقه اش "هرتزن" به هیچ نوع سیستم آرمانی باور نداشت. "هرتزن" معتقد بود که هدف از زندگی خود زندگی است نه زندگی به منظور رسیدن به زندگی آرمانی موعود. برلین گرچه از لحاظ فلسفی در یافتن معیار سنجشی که قادر باشد تمام ارزش ها را جمع و باهم سازگار نماید باور نداشت ولی به جهانی که کثرت ارزش ها را بپذیرد و امکان تحقق ارزش های لیبرال را بدهد امید وار بود. دلیل خوش بینی او را می توان در پزوهش های پیگیر او در تاریخ عقاید دانست.
"جان گری" با تعریف دو نوع لیبرالیسم یکی لیبرالیسم سنتی که "جان ستوارت میل" مدافع آن است و دیگر لیبرالیسم مدرن که برلین آن را صورت بندی کرده است تفاوت آن را در برخورد با ارزش ها می داند. لیبرالیسم سنتی تفاوت ارزش ها را نادیده می گیرد و به معیارهایی یکسان و یکدست مبتنی بر "عقل باوری" معتقد است در حالی که لیبرالیسم مدرن مدافع پلورالیسم ارزشی یا کثرت باوری در ارزش هاست. کثرت باوری در امتناع برلین از قبول درکی واحد از طبیعت انسان نیز به چشم می خورد. به نظر برلین نمی توان برای انسان به یک روانشناسی" جهان شمول" رسید که به عنوان زیر بنای یک نظریه سیاسی برای حکومتی ایده آل بکار گرفته شود و همین نگرش بود که راه برلین را از راه متفکران فلسفه سیاسی عصر روشنگری جدا ساخت.
با وجود اعتقاد برلین به پلورالیسم ارزشی ولی برلین مدافع سرمایه داری بی مرز و بی حد نیست. برلین بر آن است که آزادی تنها هدف انسان نیست و شکی نیست که گاهی برخی از آزادی ها باید محدود شوند تا آزادی دیگران میسر شود. "آزادی برای مرغ ماهیخوار بمنزله مرگ ماهی هاست" در اینجاست که باید برلین را آزادی خواه و برابری جو دانست. این جمله برلین را با هم بخوانیم: "آزادقدرت مندان باید محدود گردد و منظور از قدرت مندی قدرت بدنی-عملی و قدرت اقتصادی است….احساس احترام به عدالت و احساس شرم از بی عدالتی و اجحاف بدیگران همانند احساس احترام به آزادی در سرشت انسان قرار دارد." برلین بر اساس ملاحظات آزادی منفی و آزادی مثبت و به منظور تضمین شرایط آزادی دخالت دولت را در مسایل اقتصادی ضروری می داند.
● چاپ جدید چهار مقاله در باره آزادی
چاپ ۲۰۰۲ کتاب"چهار مقاله در باره آزادی" به ویراستاری هنری هاردی با چاپ های پیشین آن متفاوت است. بخش اول کتاب دارای پنج مقاله است ودر واقع به چهار مقاله پیشین- مقاله ای بنام "در باره بیم و امید رهایی" (۱۹) به آن اضافه شده است. این مقاله در باره موضوعاتی در باره آزادی و ارتباط آن با آگاهی-بررسی طبیعت انسان بر اساس تحقیقات جدید روانشناسی و جامعه شناسی و همچنین موضوع آزادی و اختیار انسان اختصاص دارد. برلین در این مقاله آگاهی را معادل آزادی نمی داند. او آزادی را محصول انتخاب می داند و در همه شرایط حداقل دو راه را در مقابل انسان ها قرار می دهد که باید یکی را انتخاب کند: راه انجام عمل وراه عدم انجام عمل. وجود شیوه های مختلف انتخاب ضامن آزادی انسان است. به عبارتی دیگر آزادی واقعی شامل مفهوم "خود فرمانی " است. بخش دوم کتاب نوشته های جدید تری از برلین را در باره آزادی در برمی گیرد. این بخش مباحثی مانند: ۱. آزادی ۲. تولد فردیت یونانی که موضوعاتی مانند حیات انسانی- منطق- متافیزیک-معرفت- اخلاق- سیاست- و زیباشناسی را بررسی می کند ۳. نگاهی نهایی به گذشته نام دارد که برلین به درخواست یکی از اساتید فلسفه دانشگاه در چین در باره خلاصه نظریاتش نوشت که به چینی ترجمه و در اختیار دانش پزوهان قرار گرفت. بخش سوم کتاب شامل سه پیوست است: ۱. هدف وسیله را توجیه می کند (۲۰) ۲. نامه ای به جورج کنان (۲۱) ۳. یادداشت هایی در باره تعصب (۲۲) و سرانجام آخرین بخش کتاب به مقاله ای از این هریس (۲۳) اختصاص دارد که در باره برلین و منتقدان آثار او نوشته شده است.
● کلام پایانی
در پایان این مقاله علاقه مندم به ویزگی های شخصیتی برلین و بویزه به فروتنی و استقلا ل فکری او که از دید بسیاری از علاقه مندان آثار این اندیشمند فرهیخته بدور نمانده است بپردازم. در این بخش از مقاله راجرز بن (۲۴) به نقل از مجله نگاه نو –نوشته مگی برایان(۲۵)
۱) برلین گرچه از زمره فیلسوفان مهم انگلیسی به شمار میرود ولی مردی بسیار متواضع بود وخود را لایق شهرتی که کسب کرده بود نمی دانست. حتی زمانی گفته بود که فلسفه را باید افرادی دنبال کنند که از او با هوش ترند. برلین با تواضع بسیار در باره خود چنین می گوید: "در باره قدر و ارزش من در سراسر عمرم غلو شده است. نمی خواهم تظاهر کنم که از این رهگذر رنچ برده ام. روزی شخصی به من گفت مورد تقدیر قرار گرفتن بیش ازحد شایستگی خویش به مراتب دلپذیر است تا باندازه شایستگی خود و من منکر این موضوع نمی توانم بشوم. با این همه خود را نیز نمی توانم فریب بدهم." (۲۶ ) این گفته برلین را مقایسه کنید با بعضی از روشنفکران وطنمان که با دانشی نا چیز- در نبوغ خویش اندکی شک نمی کنند. (۲۷)
۲) در مصاحبه ای تلفنی که از بی بی سی لندن پخش شد- برایان مگی از برلین می پرسد که "این سوا ل سمج هنوز در ذهن ما وجود دارد که براستی تکلیف ما با سوا لاتی که پاسخی برای آنها نمی یابیم چیست؟ " برلین ضمن اشاره به اهمیت نقش فیلسوفان به این سوال چنین پاسخ می دهد: "خوب باید سوال کرد که چرا ما از اندیشمندانی که در با ره این مسایل بحث کرده اند تجلیل می کنیم. بنظر من ما از آنها تجلیل می کنیم زیرا آنها توانسته اند این مسایل را دوباره به نحوی بیان کنند که بعضی از جواب ها حد اقل عاقلانه و خرد پسند بنظر می رسند." (۲۶)
۳) برلین باور داشت که برخورد عقاید انسان ها را به درک بهتری از واقعیت می رساند زیرا فقط در سایه برخورد عقاید است که انسان می تواند به نظرات طرفین دعوی پی ببرد. برلین گویی صحنه تاریخ عقاید را همانند صحنه اپرا می دانست که با وجود سازها وصداهای مختلف – ضمن تنوع- مجموعه ای موزون را عرضه می کند.
۴) با وجود مهاجرت از وطن خود و اقامت در انگلیس و پذیرفتن بسیاری از ویزگی های فرهنک میزبان- برلین همچنان ریشه های روسی اش را نگاه داشت و هیچگاه هویت خود را از یاد نبرد. برلین خود را فردی یهودی و زبان مادری اش را روسی می دانست. برلین در باره زبان روسی می گوید که انسان شعر را به زبانی که در کودکی با آن حرف می زده است بیشتر از شعر به هر زبان دیگری دوست دارد. برلین اشاره می کند که خانواده اش به طور جدی اعمال مذهبی را به جای می آوردند و خود او نیز گاهی به کنیسه می رود و در آنجا وجود هزاران سال سنت را حس می کند. اما این آیین در او به اعتقاد تبدیل نمی شود. یهودیت برای برلین نه یک مذهب بلکه قومیتی بود ادغام شده در فرهنگ انگلیسی.
۵) برلین هیچگاه تحت تاثیر امواج زود گذر افکار مد روز قرارنگرفت و گرچه از جریان تحولات اندیشه های نو واقف بود شیوه خاص خود را در تحلیل و تحقیق رها نکرد. در عین حال با صراحت نظر خود را بیان می کرد در هنگام رد عقیده متفکری هر گز به ویزگی های شخصیت آنها برخورد نمی کرد چنان که برای " لیواستراس" احترام بسیار قایل بود گر چه با نظرات او مخالف بود. نگاه کنید به برخی از روشنفکران و طنمان که هنگامی که با نظر فردی مخالفند چگونه دست به ترور شخصیت او می زنند و با اشاره به ویزگی های شخصیتی (مانند عصبانیت و یا عدم ارتباط با دیگران) و حتی ظاهری فرد (مانند کوتاهی قد و یا نداشتن مو) نطریات او را مردود می دانند.
۶) ذهن برلین همانند آینه ای روشن بود که هرگز به زنگار تعصب آلوده نشد. او برای عقاید انسان ها احترام بسیاری قایل بود و همه جا با "اندیشه" با صداقت برخورد می کرد. براستی در شرایطی که امروز ما در جهانی با بحران ارزش ها روبرو هستیم بررسی مجدد اندیشه "کثرت باوری یا پلورالیسم ارزشی" او ضروری است.
۷) دقت در تحقیقات برلین نشان می دهد که او برای نگارش حتی مقاله ای کوتاه به منابع و مآخذ بسیاری مراجعه می کرد و مجموعه آن اطلاعات را در کما ل دقت و امانت فشرده می کرد. او بسیار می خواند و کمتر می نوشت و آثار اوبغایت شفاف- مجذوب کننده و بدیع است.
* در زبان فارسی واژه لیبرالیسم به آزادی خواهی ترجمه شده است. ولی برلین کلمه را به معنای آزادی در وجه سیاسی و اقتصادی آن بکار می برد.Liberty
منابع فارسی
جهانبگلو-رامین- در جستجوی آزادی- مصاحبه با آیزایا برلین- ترجمه خجسته نیا- نشر گفتار- ۱۳۷۱
برلین – آیزایا- چهار مقاله در باره آزادی- ترجمه محمدعلی موحد- انشارات خوارزمی- ۱۳۶۸
بشیریه-حسین- لیبرالیسم و محافظه کاری- نشر نی- ۱۳۷۹
گری- جان- فلسفه سیاسی آیزایا برلین. ترجمه خشایار دیهیمی- طرح نو- ۱۳۷۹
جهانبگلو- رامین- آیزایا برلین: استاد تفکر آزادی خواهی- مجله نگاه نو- شاره ۱۴ خرداد و تیر- ۱۳۷۲
راجرز- بن. آیزایا برلین در هشتاد و پنج سالگی- ترجمه عزت اله فولادوند. مجله نگاه نو- شماره ۲۶- آبان ۱۳۷۴.
مگی برایان- مردان اندیشه- ترجمه عزت اله فولاد وند- طرح نو- ۱۳۷۴
به شماره ۲۵ مراجعه کنید.
منابع و ارجاعات انگلیسی
Berlin, Isaiah (۱۹۵۳). The Hedgehog and the Fox: An Essay on Tolstoy’s View of History. Elephant Paperbacks, Ivan R. Dee, Publisher, Chicago.
Four Essays On Liberty
Janbegloo, Ramin (۱۹۹۱). Conversations with Isaiah Berlin. Phoenix Press, London.
These ۱۰ books written by Isaiah Berlin are edited by Henry Hardy: Concepts and Categories; Against the Current; Personal Impressions; The Crooked Timber of humanity; The Sense of Reality; The Roots of Romanticism; Three Critics of the Enlightenment; The Power of Ideas; Political Ideas in the Romantic Age: The Rise and Influence of Modern Thought; Freedom and Its Betrayal; Liberty: Incorporating Four Essays on Liberty.
Political Philosophy
History of Ideas
Berlin, Isaiah. (۲۰۰۲). Liberty: Incorporating Four Essays on Liberty (Edited by Henry Hardy). Oxford University Press Inc. New York.
Political Ideas in the Twentieth Century.
Historical Inevitability
Two Concepts of Liberty
John Stuart Mill and the End of Life
Tolerance
Privacy
From Hope and Fear Set Free
The Purpose Justifies the Ways
A Letter to George Kennan
Notes on Prejudice
Berlin and His Critics by Ian Harris