این مقاله را به اشتراک بگذارید
وروز در سفرنامههای رجال قاجار و سیاحان اروپایی
سفرنامهنویسان از نوروز در دربار قاجار سخن میگویند:
فیروزه ایرانی، عیدی سلطان صاحبقران به طبیب دربار
یاکوب ادوارد پولاک، نویسنده کتاب «ایران و ایرانیان » میگوید: «ناصرالدین شاه قاجار اهمیت زیادی به عید نوروز میداد بهطوری که مراسم آغاز سال نو را حتی در نیمه شب جشن میگرفت و در بقیه روزها شاه به دیدار مهمترین روحانیان میرفت و آنها از وی با سادگی تمام پذیرایی میکردند.»
جلوس شاه بر تخت مرمر. مراسم سلام عید نوروز در کاخ گلستان
شاهان قاجاری در نوروز مراسم ویژه و باشکوهی را برگزار میکردند که سیاحان اروپایی در سفرنامههای خود به توصیف آنها پرداختهاند. در این میان از برگزاری نوروز در دربار قاجار اطلاعات بیشتری در دست است. دروویل، فووریه، موریه، مادام کارلاسرنا، گوبینو و کرزن از جمله این جهانگردان هستند که در این گزارش، نوروز در دربار قاجار را از زبان آنها روایت میکنیم.
به گفته دروویل حلول سال نو را منجم دربار مشخص میکرد در این جشن که سه روز طول میکشید مراسمهای خاصی از جمله مراسم سلام، عیدی دادن به شاه قاجار و عیدی گرفتن از او برگزار میشد. در ادامه این مراسم شاه سکههایی را که به مناسبت سال نو ضرب شده بود به اطرافیان و بزرگان کشور هدیه میداد. (سفر در ایران، گاسپار دروویل، ترجمه منوچهر اعتمادی مقدم، تهران : شباویز ۱۳۶۷ صص ۱۳۵ -۱۳۶)
گوبینو میگوید: «در دربار قاجار آغاز سال نو را حتی در نیمه شب با سلام خاص -سلام بزرگ- جشن میگرفتند که فقط شاهزادگان بلافصل، علما، سادات، مامورین عالی مقام و چند نفر از افسران به آن مراسم شرکت دعوت میشدند.» ( سه سال در آسیا، ژوزف آرتورگوبینو، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تهران: نشر قطره ۱۳۸۳، ص ۲۷۳)
پولاک نیز در سفرنامهاش مینویسد: «ناصرالدین شاه قاجار اهمیت زیادی به عید نوروز میداد بهطوری که مراسم آغاز سال نو را حتی در نیمه شب جشن میگرفت. در یکی از روزهای نوروز ملکه مادر نیز مراسم سلام زنانهای در محدوده خود برپا میکرد که شاهزاده خانمها و اطرافیانش در آن شرکت داشتند و ضمنا از خانمهای سفرای اروپایی نیز دعوت به عمل میآمد… علاوه بر آن نوروز موقع ارتقا دادن درجه کارکنان دولت نیز بود. تمامی دارندگان مشاغل عمده کشور یا تغییر مییافتند یا تثبیت میشدند. در بقیه روزها شاه به دیدار مهمترین روحانیان میرفت و آنها از وی با سادگی تمام پذیرایی میکردند.» (ایران و ایرانیان، یاکوب ادوارد پولاک، ترجمه کیکاووس جهانداری، تهران: خوارزمی، ۱۳۶۱، ۲۵۵-۳۵۴)
لرد کرزن، سیاستمدار بریتانیایی که در دوره قاجار سفری به ایران داشته درباره پیشکشهای نوروزی که به شاه تقدیم میشد، میگوید: «مبالغی که حضرت شهریاری در عید نوروز برای رفع رنجش و کدورت خاطر شاهانه یا ابراز عنایت ملوکانه دریافت مینمود، سابقا از اقلام عمده درآمد شاهی بهشمار میرفت.» (ایران و قضیه ایران، جرج کرزن، ترجمه وحید مازندرانی، تهران: علمی و فرهنگی،۱۳۶۲، ص ۵۷۰) گاسپار دروویل فرانسوی نیز هدایایی که در عید نوروز به شاه قاجار اهدا میشد را ۱۰ میلیون فرانک برآورد کرده است. جیمز موریه میگوید؛ اما شاه در عوض به تمام اهل حرم و خدمه بیحد و حصر خود و همچنین به کلیه حکام و دولتمردان خلعت میبخشید.
سلام نوروزی به روایت یک جهانگرد زن
مادام کارلاسرنا، جهانگرد معروف ایتالیایی در دورانی که در دربار ناصرالدینشاه حضور داشت، نوروز و آیینهای آن را از نزدیک دید و در سفرنامه خود به توصیف آن پرداخت: «وقتی که من در تهران بودم، به مناسبت فرارسیدن نوروز، طبق آداب و رسوم کشور، در قصر شاه مقدمات برگزاری "سلام" فراهم میشد. مراسم جشن و عید در مشرق زمین بعد از غروب آفتاب آغاز میشود، در آن سال که من در تهران بودم، شب نوروز تعداد زیادی از درباریان صاحبنام، برای عرض شادباش به قصر شاه رفته بودند ولی به آنان خبر داده شده بود که فردای آن روز مراسم سلام برگزار نخواهد شد.»
این سیاح ایتالیایی ادامه میدهد: «کاشف به عمل آمد چون در دربار ایران به انجام دادن هیچ کاری بدون مشورت با منجمان اقدام نمیکنند، شاه در این مورد نیز خواسته یا ناخواسته نظر منجمباشی را خواسته بود و او به علت نزدیکی ستارهها (قران کواکب) روز دوم نوروز را برای برگزاری مراسم سلام مناسب تشخیص داده بود. مردم تهران از اینکه سلام نوروزی به یک روز بعد افتاده بود، شگفتزده شدند، ولی به زودی شگفتی آنها به خوشحالی گرایید، زیرا آنها باران سیلآسایی را که در اولین روز سال در تهران باریدن گرفته بود، به چشم دیدند. این رویداد موجب شد مردم اقبال بیشتری به مساله غیبگویی، پیشگویی و رمالی پیدا کنند، اما برخی از مردم که از سایر مردم هوش و ذکاوت بیشتری داشتند و به خرافات و سادهاندیشی باور نداشتند و زودباور نبودند، این معجزه را از صدقهسر هواسنج قصر پادشاه تهران میدانستند.»
شمس العماره؛ تالار پذیرایی سفرای خارجی
کارلاسرنا سپس به توصیف مراسم سلام نوروزی که در دربار سلطان صاحبقران شاهد آن بوده، میپردازد: «آن روز من برای شرکت در مراسم سلام و حضور در جایگاه که وزیر امور خارجه برای هیاتهای نمایندگان خارجی و اوپاییان مقیم تهران در نظر گرفته بودند، دعوت شده بودم. این جایگاه، در حیاط درونی قصر در سمت چپ تالار واقع شده بود و برای تماشای همه حاضران و تمام جزییات مراسم و تشریفات سلام، جای بسیار مناسبی بود. در خیابانی که به قصر منتهی میشد، آنچنان انبوه جمعیت همهجا را پر کرده بود که خیلی با زحمت توانستم جایی برای عبور باز کنم. همه زیباترین لباسهای خود و درواقع رخت نو خود را پوشیده بودند، چون مردم باور دارند که در نوروز پوشیدن لباس نو خوشبختی میآورد. تعداد زیادی از جمعیت کلاههایی بر سر گذاشته بودند که برای این مراسم خریداری شده بود. من عبور نمایندگان خارجی را که همگی با لباسهای به تمام رسمی و شکوه و شوکت خاصی برای شرکت در سلام نورو میرفتند، به چشم دیدم. وزیران مختار کشورهای خارج در دربار ایران معمولا پیش از آنکه شاه به تالار بیاید، در عمارت خورشید حضور مییابند.»
وی با اشاره به تبریک عید نوروز سفرای خارجی به پادشاه قاجار مینویسد: «این نمایندگان از جانب دولتهای متبوعشان توسط مترجمان خویش، به شاه سال نو را تبریک میگویند و شاه هم به همان ترتیب و از طریق همان مترجمان جواب لازم را میدهد. نظامیان در صفهای مرتب و با آهنگ دسته موزیک در ردیفهای اول، از خیابانها میگذشتند. در میدان توپخانه، توپچیها میان گلولههای طلایی و نقرهای رنگ توپ که آنها را به صورت هرم درآورده بودند و زیر آفتاب میدرخشیدند و دستگاههای توپ که آنها را هم خوب جلا داده بودند، ایستاده و آماده شلیک بودند.»
این جهانگرد میگوید که مقامات بلندپایه کشوری و افسران ارتش، روسای ادارات مختلف، طبقات روحانی، وقایعنگار، ملکالشعرای دربار و جمعیتی از قشرهای گوناگون برای عرض شادباش به شاه راهی قصر میشدند و اینگونه ادامه میدهد: «فراشان سینیهای پر از شیرینی روی سر و روی آنها روپوش زربفتی نیز انداخته بودند به هر سو در رفت و امد بودند. عده زیادی زن با چادرهای نو زردوزی شده از کنار من میگذشتند. جلای کفشهای ساغری سرخ، زرد، آبی و سبزرنگ آنان از دور داد میزد که برای اولین بار است آنها را میپوشند.» (سفرنامه مادام کارلاسرنا یا آدمها و آیینها در ایران، ترجمه علیاصغر سعیدی، تهران: زوار، ۱۳۶۲، صص ۳۲۳-۳۳۹)
فیروزه ایرانی؛ عیدی سلطان صاحبقران به فووریه
دکتر فووریه، طبیب مخصوص ناصرالدین شاه درباره ملاقات شاه با مردم در عید نوروز مینویسد: «تعیین دقیق نوروز بر عهده منجمباشی شاه بود. پس از اینکه فرا رسیدن نوروز توسط منجمباشی اعلام گردید مردم اقدام به دید و بازدید از یکدیگر میکردند. از جمله این ملاقاتها دیدار با شاه بود که به آن رسم سلام یا بار عام شاهانه گفته میشود. بنابراین رسم همه مردم از طبقات مردم و درباریان و سفرای خارجی در محوطه حیاط یکی از کاخهای شاه واقع در ارگ سلطنتی میشدند تا با ناصرالدین شاه دیدار کنند. شاه نیز برای حاضرین صحبت میکرد و ضمن تبریک سال نو، آرزوی سالی خوب و پر برکت برای مملکت و همگان مینمود.»
او خاطره روز عید را اینگونه بیان میکند: «امروز روز عید نوروز است و من به عادت هر روز از خیلی زود به انتظار بیرون آمدن شاه از در نارنجستان در باغ گلستان قدم میزنم. اعلیحضرت بیرون آمد و مرا به اشارهای به خدمت خود خواست و من پیش رفتم. دامن خود را که پر از فیروزه بود گشود و از آن میان با دقت تمام سه قطعه درشتتر را جدا کرد. سپس جمیع آنها را تحت آزمایش آورد و از آنها آن را که منظمتر و خوشگلتر بود برداشت و به من داد و گفت این عیدی شماست.»
«نوروز در حقیقت اول سال رسمی ایرانیان است، چه سالهای اسلامی قمری است و اعیاد و ایام سوگواری ایشان در عرض سال همچنان که پیش ما ثابت است، ثابت نمیماند فقط نوروز لایتغیر است و همیشه درست با روز اول اعترال ربیعی یعنی موقعی که آفتاب به برج حمل میرسد و بهار شروع میشود، تطبیق میکند و نتیجه این کیفیت چنین شده است که امروز زمان تحویل با ساعت شش و نیم بعداز ظهر مصادف گردیده و آن را اخترشناسباشی شاه استخراج نموده است.»
او مینویسد: «تالار بزرگ موزه که مراسم سلام در آنجا به عمل خواهد آمد، خیلی زودتر از ساعت شش از جمعیت پر شده بود. تمام اعیان مملکتی در آنجا جمع بودند و وزرا و صاحبمنصبان نظامی خارجی را هم دیدم. این صاحبمنصبان خارجی که کم و بیش لباس صاحبمنصبی ایران را بدون تعارف خریدهاند در حقیقت خوشنشینانی هستند که خواستهاند با استخدام این لباس یا ترکیب کردن آن با اجزا دیگری از لباسهای نظامی گوناگون لباسی داشته باشند که برای مجلس نقلیه مناسبتر مینماید تا برای مجالس جدی. اعلیحضرت ساعت شش به تالار وارد شد و بر روی قالی زربفت کهنهای که در پای تخت فتحعلیشاه انداخته بودند به رسم معمولی ایرانیها نشست و بر بالش مروارید دوز تکیه داد. شاه مثل روزهای سلام یا مهمانیهای بزرگ در جواهر غرقه بود و نور فراوان چهل چراغهای بزرگ و شمعدانها و چراغهای دیواری تلالو عجیبی به آنها میداد. به علاوه منظره این تالار که سراپا آینه کاری است بسیار خیرهکننده است.»
فووریه ادامه مراسم نوروزی را اینگونه روایت میکند: «در هریک از دو طرف تخت عدهای از روحانیون ایستادهاند و روبهروی شاه در چهار قدمی صدراعظم برپا ایستاده و چندقدم عقبتر در طرف چپ ظهیرالدوله رئیس تشریفات و داماد شاه قرار گرفته، من در دو قدمی عقب سر امینالسلطان ایستادهام اما قدری متمایل به طرف راست تا در جلوی جمعیتهای مختلف اعیان دولت را بهتر ببینم. در دقیقه معین اخترشناسباشی باوقار تمام و قدمهای آهسته به جلوی شاه میآمد و پس از تنظیم ساعت به دست شروع سال نو را اعلام میکند. سپس عقب عقب خارج میشود، و دو تن از سادات به شاه تبریک و سلامت باد میگویند.» (سه سال در دربار ایران، ژوانس فووریه، ترجمه عباس اقبال آشتیانی، تهران: دنیای کتاب، ۱۳۶۲، صص ۲۳۲-۲۳۶)
ایبنا