کاشف رویا اثر جمشید ملک پور در نشر افراز

مدیر انتشارات افراز با بیان خبر انتشار رمان «کاشف رویا» نوشته جمشید ملک پور و انتقاد از بی‌توجهی کتابخوان‌ها به آثار داخلی، گفت: جوان ها رمان «کاشف رویا» را برای آشنایی با گذشته نزدیک شان بخوانند .

به گزارش مد و مه، اعظم کیان افراز مدیر انتشارات افراز در گفتگو با مهر، با اشاره به خبر انتشار دو رمان جدید توسط این ناشر گفت: پیش از عید، دو رمان «سفر غریب هارولد فرای» و «کاشف رویا» را به چاپ رساندیم.

افراز با اشاره به رمان «کاشف رویا» گفت: این کتاب هم اثر جمشید ملک‌پور، پیشکسوت و مدرس تئاتر است که در حال حاضر در کانادا زندگی و تدریس می‌کند و تالیف تاریخ تئاتر ایران را در کارنامه دارد. این رمان برای آدم های بالای ۴۰ سال نوشته شده ولی من خواندنش را به تمام جوان های نسل امروز توصیه می‌کنم چون با خواندنش می‌توانند سال‌های پیش از انقلاب، حوادث انقلاب و پس از آن از جمله روزهای جنگ را ببینند. اتفاقاتی که در این دوره ها در کشورمان رخ داده، در آینه این رمان برای مخاطب به تصویر کشیده شده است.

مدیر نشر افراز گفت: تم عاشقانه به ویژه حضور پررنگ عشق شرقی در این رمان، به چشم می آید. فکر می کنم جوانان امروزی باید این رمان را بخوانند تا کمی با گذشته نزدیک خود آشنا شوند. متاسفانه طبعی که این روزها بیشتر در جامعه ما به ویژه در میان مخاطب تخصصی وجود دارد، این است که بیشتر به سمت آثار ترجمه می روند و از تالیفات داخلی غافل اند. به همین دلیل به نظرم باید از کتاب های تالیفی حمایت بیشتری شود به همین دلیل یک رمان تالیفی و یک رمان ترجمه را پیشنهاد کردم. از خلال خواندن «کاشف رویا»، مخاطب تاریخ معاصر ایران را مرور می کند.

روایت خواندنی «سفر غریب هارولد فرای»

وی همچنین درباره دیگر رمان منتشر شده توسط این انتشارات ادامه داد: «سفر غریب هارولد فرای» هم نوشته ریچل جویس است که نامزد جایزه بوکر سال ۲۰۱۲ و برنده جایزه کتاب بریتانیا شد. این کتاب قصه مردی است که نامه‌ای از دوست و همکار قدیمی اش دریافت می کند و متوجه می شود آن همکار سرطان دارد و چیزی به پایان عمرش نمانده است. بنابراین مرد برای دیدن این دوست قدیمی به راه می افتد. در پمپ بنزینی نزدیک منزلش به زنی می رسد که می گوید من هم عمه ای داشتم که همین شرایط را داشت ولی زنده ماند. به نظرم اگر تو هم با همین نیت به دیدن دوستت بروی، او زنده می ماند.

وی افزود: عزم مرد با شنیدن این حرف ها، برای رفتن راسخ تر می شود و تصمیم می گیرد تمام مسیر را پیاده برود؛ با این امید که دوستش زنده بماند. او با خود می گوید هرچه توان در پاهایم هست، خرج می کنم تا دوستم زنده بماند. در نهایت هم به دوستش می رسد و او را زنده می یابد. این رمان روی تاثیر امید در زندگی آدم‌ها دست می‌گذارد. در طول مسیر، مرد برای دوستش نامه می نویسد که من در راه هستم و دارم می‌آیم.

این مدیر نشر در ادامه گفت: به این ترتیب، داستان مردی که روزی برای پست یک نامه از منزلش خارج شد، این گونه می شود و او قدم به راه سفری می گذارد که در آن خودش را پیدا می کند. او در این سفر تا پای مرگ رفته و برمی گردد. زمینه یا تم‌های این رمان هم به نظرم، عبارت اند از: ایمان، راستی و درستکاری. مرد بازنشسته قصه که خود امیدی به زندگی نداشته، با نامه دوستش، کلی راه می رفته و پیاده روی می کند و یک سفر غیرعادی را شروع می کند. واشنگتن پست و نیویورک تایمز از جمله مجله و نشریاتی هستند که با تعریف و تمجید از این کتاب پرداخته اند.