این مقاله را به اشتراک بگذارید
نظر منتقدان معروف درباره خشنترین سال ساخته جی سی چندور
لس انجلس تایمز – کنت توران: "خشنترین سال، ساختههای نیویورکی سیدنی لومت را یادآوری میکند اما به طور کلی از آن دسته فیلمهای کاراکتر محور با دغدغه زمان و بار زیاد ملودرام است. داستانی جنایتکارانه که با دیالوگهای شق و رق، موقعیتهای کوبنده و حسی واقعی سرشار شده است. این فیلم تماشاگر را گرفتار کرده و رهایش نمی کند.
خشنترین سال با بازی اسکار آیزاک در نقش ایبل مورالز داستان مردی تاجر در دهه هشتاد نیویورک است که تلاش دارد از ورود به حلقه زد و بندهای مجرمانه دور بماند. پرخشونتترین سال درامیست درباره رژیم سرمایهداری که در آن گرگها طعمه گرگهای دیگر میشوند. این فیلم به کارگردانی و نویسندگی جی.سی چندور همچنین جسیکا چستین، دیوید اویلوو، الساندرو نیولا، البرت بروکس و الیس گیبل را به عنوان بازیگران مکمل به همراه دارد.
نظر منتقدان مختلف را درباره فیلم بخوانید:
هالیوود ریپورتر – تاد مککارتی: "چندور به نوعی بحثهای بیزینسی محرمانه را تبدیل به درامی برای شناخت آدمهای داستاناش کرده است. او این درام را به رویای آمریکایی ارتباط میدهد و اصراری که برای ترقی و پیشرفت در زندگی این آدمها وجود دارد. چندور این کار را بدون توسل به تصاویر نمادین و پرشکوه انجام میدهد و همچنین تیرهای اعتراضاش را با بیهدفی و ناآگاهی به سوی سرمایهگرایی نشانه نمیگیرد. فیلم جدید او نگاهی بیپرده و سرسختانه به تجارت و بهای دخول در آن دارد و درنهایت نتیجهای که از آن می گیرد تمام سویههای فیزیکی، احساسی و اخلاقی انسانها را در بر میگیرد. سال ۱۹۸۱ آمریکا به خشنترین سال مشهور است چراکه آمار جنایت و تجاوز در شهر نیویورک در این سال به بالاترین حد خود میرسد و و چاندور با نگاه به این رخداد سعی دارد بگوید که هیچ چیز لازم نیست به این بدی باشد، اما این ما بودیم که به خودمان اجازه دادیم همینقدر بد رفتار کنیم. وضوح فیلم در داستانسراییاش دردآور است و شاید کمی هم به سمت و سوی ملودرام متمایل شود اما در نهایت به نظر می رسد همه چیز در جای درست خود قرار گرفته باشد."
علاوه بر این " آیزاک با اجرای خود مثل یک بمب منفجرشده است و حتی یادآور ال پاچینو در پدرخوانده. چستین علاوه بر اینکه واقعگرایی کاراکتر خود را به نمایش میگذارد از عشق ورزیدن به مرد و دخترانش هم غافل نشده. استفاده از انبوه ماشینهای قدیمی به خصوص در صحنه راهبندان خیابان به خوبی حس و حال آن دوران را برجسته کرده است. شاید تنها نقص تکنیکی فیلم در صحنههای شب و با نور کم نمود پیدا کرده است، فیلمبرداری فیلمبردار با استعداد؛ بردفورد یانگ در این صحنهها از رمق میافتد و تصاویر را با پوششی نازک از تیرگی، ضعیف کرده است."
نیویورک تایمز – ای.او.اسکات: "خشنترین سال داستان مردی باشرف است که تلاش دارد دربرابر وسوسههایش همچنان بر سر اعتقادات خود باقی بماند. او همچنین شمایلی خارقالعاده از یک حقه باز باهوش است و در هر دونگاه این فیلم بینظیر عمل میکند. چندور به خوبی موفق شده است تصویری کامل از شهری با پیشینه تاریخی و قدرت موثرش ارائه دهد. نورها تندند و توی چشم میزنند و سایهها غلیظ و متراکم. هرج و مرج صحنهها با موسیقی اضطراب آور الکس ایبرت همراهی میشود و اسکار ایزاک عملا خود را تبدیل به بازیگری کرده که نمی توان از او چشم برداشت."
لس انجلس تایمز – کنت توران: "خشنترین سال، ساختههای نیویورکی سیدنی لومت را یادآوری میکند اما به طور کلی از آن دسته فیلمهای کاراکتر محور با دغدغه زمان و بار زیاد ملودرام است. داستانی جنایتکارانه که با دیالوگهای شق و رق، موقعیتهای کوبنده و حسی واقعی سرشار شده است. این فیلم تماشاگر را گرفتار کرده و رهایش نمی کند. در واقع یکی از چیزهای به شدت رضایت بخش درباره پرخشونتترین سال این است که چقدر از لحظات تکاندهنده مملوء شده و چقدر کارگردان با مهارت و هوشمندی، گروه ارکسترش را برای دستیابی به حداکثر لحظات پر تنش هدایت میکند."
تایم اوت نیویورک – جاشوا روسکوف: "انتخاب جاهطلبانه بازیگران، فیلم چندور را به بالاترین میزان باورپذیری میرساند. و او در کنار همهچیز هنوز هم برای اینکه در یک تونل قطار زیرزمینی هیجان را به فیلمش تزریق کند زمان خواهد داشت. با این وجود اگر فقط یک نقطه ضعف وجود داشته باشد آن هم رابطه مرکزی داستان فیلم است، رابطه بین یک مهاجر سربلند و مغرور با زن بلوند و پررویی که شوهرش زمانی از او فراری بوده. علاوه بر این، فیلم به شکلی غیرعامدانه حس و حال صورت زخمی را تداعی میکند. اما خود فیلم هم توانسته با تسلط خوبی که بر داستانش دارد به جایگاهی دست پیدا کند که تشابهات را نادیده بگیریم."
گاردین – یان بروکس: "نیرومند، معتبر و هوشمندانه. چندور سیب بزرگ (که لقب نیویرک است) را با رنگهای زرد و کرماش دچار یرقان و تب کرده است. فیلمنامه به خوبی فصل مشترک سرمایهداری و جنایتکاری را نمایش میدهد. اشتراکی که به نظر نمیآید سودآور و یکپارچه باشد."
۷فاز