این مقاله را به اشتراک بگذارید
سید جعفر پیشه وری به روایت دانشنامه جهان اسلام
استاد کاوه بیات
سیدجعفر جوادزاده ، سیاستمدار و روزنامه نگار ایرانی ، مؤسس فرقهٔ دموکرات آذربایجان . در ۱۲۷۲ ش در روستای سیّدلَر زیوه سی ، از توابع خلخال ، به دنیا آمد. در ده یا دوازده سالگی و پس از مختصر تحصیلات ابتدایی ، همراه با خانوادهٔ خود که دارایی خود را در یکی از آشوبهای محلی از دست داده بودند، به قفقاز رفت و در باکو اقامت گزید که در آن ایام و تا مدتها به عنوان یک مرکز صنعتی نوپا هر ساله هزاران مهاجر جویای کار را در خود جای می داد. وی ضمن اشتغال در یکی از مدارس آن حدود، تحصیلات خود را نیز ادامه داد و بعد از اتمام دورهٔ دارالمعلمین باکو، در مدارسی چون مدرسهٔ اتحاد ایرانیان و مدرسهٔ بلدیهٔ باکو به تدریس مشغول شد (پیشه وری ، آخرین سنگر آزادی ، مقدمهٔ رئیس نیا، ص ۱۶؛ فعالیتهای کمونیستی در دورهٔ رضاشاه ، ص ۱۱۹). پیشه وری همچنین از دانش آموختگان دانشگاه کمونیستی زحمتکشان شرق (کوتو ) بود (زیبائی ، ص ۱۴۷؛ کیانوری ، ص ۵۱).
با وقوع انقلاب ۱۹۱۷ روسیه ــ که به دور جدیدی از فعالیتهای سیاسی در قفقاز، از جمله در میان طیف گستردهٔ ایرانیان آن حدود، میدان داد ــ پیشه وری کار مطبوعاتی خود را، از همان سال ، با نگارش مقالاتی در نشریه آچیق سوز (حرف بی پرده )، ارگان حزب مساوات در باکو، آغاز کرد و سپس با نشریهٔ آذربایجان جزءلاینفک ایران ، ارگان شعبهٔ باکوی حزب دموکرات ایران که در فاصلهٔ بهمن ۱۲۹۶ تا فروردین ۱۲۹۷ سیزده شمارهٔ آن منتشر شد، به همکاری پرداخت (پیشه وری ، آخرین سنگر آزادی ، مقدمهٔ رئیس نیا، ص ۱۶ ـ ۱۷).
در پی حوادث اسفند ۱۲۹۶/ مارس ۱۹۱۸ در باکو، که به توسعهٔ فعالیت گروههای سوسیالیست و کمونیست در میان کارگران آن سامان منجر شد، پیشه وری به حزب عدالت پیوست که شاخه ای از حزب سوسیال دموکرات قفقاز بود و در میان کارگران ایرانی صنایع نفت باکو فعالیت می کرد. وی در این دوره (سالهای ۱۲۹۸ تا ۱۲۹۹ ش ) فعالیت مطبوعاتی خود را در نشریاتی چون حریت ، ارگان حزب عدالت ، و دیگر نشریات چپ باکو ادامه داد و در خلال کنفرانس عمومی حزب عدالت ، که در اواسط ۱۲۹۸ش برگزار شد، به عضویت کمیتهٔ مرکزی انتخاب گردید (همان ، ص ۲۵ ـ ۲۸).
اندک زمانی بعد از چیرگی بولشویکها بر جمهوری آذربایجان ، هنگامی که در اواخر اردیبهشت ۱۲۹۹ انزلی به اشغال ناوگان روسیهٔ شوروی درآمد، پیشه وری و تنی چند از دیگر فعالان حزب عدالت در گیلان مستقر شده فعالیتهای سیاسی و تبلیغاتی گسترده ای را آغاز کردند (فخرائی ، ص ۲۶۸ ـ ۲۶۹). در این میان ، در خلال نشستی که در اوایل تیر ۱۲۹۹ در انزلی برگزار شد، حزب عدالت به حزب کمونیست ایران تغییر نام داد؛ در این دگرگونی پیشه وری نیز عضو کمیتهٔ مرکزی حزب شد (لاجوردی ، ص ۹ ـ ۱۰) و چندی بعد در اوایل مرداد همان سال در حکومت جدیدی که پس از کودتای عناصر کمونیست بر ضد تشکیلات حاکمهٔ نهضت جنگل بر سرکار آمد به سمت کمیسری کشور (وزیر کشوری ) منصوب شد (فخرائی ، ص ۲۷۱ ـ ۲۷۲). همزمان با تشکیل کنگرهٔ خلقهای شرق در باکو (اواسط شهریور ۱۲۹۹) که پیشه وری نیز به عنوان یکی از نمایندگان ایران در آن حضور داشت ، با تغییراتی که در ترکیب اعضای کمیتهٔ مرکزی حزب کمونیست ایران و تغییر خط مشی آن پدید آمد، حکومت انقلابی و تندروی که در گیلان تشکیل شده بود منحل گردید و پیشه وری نیز به اتحاد شوروی باز گشت (پیشه وری ، آخرین سنگر آزادی ، مقدمهٔ رئیس نیا، ص ۴۵ ـ ۴۷). وی در مدت اقامت خود در باکو روزنامهٔ اَکینجی (زارع ) را منتشر می کرد (منشور گرکانی ، ص ۲۲۹).
در خلال مرحلهٔ جدیدی از فعالیتهای کمونیستی که در پی خاتمهٔ نهضت جنگل و خروج نیروهای شوروی از ایران آغاز شد ــ یعنی مرحله ای که در آن ، با توجه به تفاهم ایران و شوروی ، سهم چشمگیری نیز برای امکان فعالیتهای علنی منظور شده بود ــ پیشه وری در اواسط ۱۳۰۰ ش از طریق خراسان به ایران بازگشت و بعد از مدتی به هیئت تحریریهٔ روزنامهٔ حقیقت ، ارگان اتحادیهٔ عمومی کارگران ایران ، پیوست . این روزنامه از دی ۱۳۰۰ تا تیر ۱۳۰۱ در تهران منتشر می شد و با مشی متمایل به چپ ، یکی از مهمترین نشریات سیاسی عصر خود بود و پیشه وری در نگارش مقالات آن سهم عمده ای داشت (پیشه وری ، آخرین سنگر آزادی ، مقدمهٔ رئیس نیا، ص ۱ ـ ۲، ۴۷؛ فعالیتهای کمونیستی در دورهٔ رضاشاه ، همانجا).
با توقیف حقیقت در اوایل تیر ۱۳۰۱، و اصولاً با خاتمه یافتن این دوره از فعالیتهای کمونیستی در ایران به دلیل تضییقات فزایندهٔ دولتی ، پیشه وری در اواسط همان سال به باکو مراجعت کرد. وی در رشته بازجوییهایی که چندی بعد در تهران از او به عمل آمد در توصیف تحولات این دوره اظهار داشت که بعد از تعطیل حقیقت و تحمل دو سه ماه بیکاری مجبور شده است که به بادکوبه (باکو) برود و در آنجا به شغل معلمی بپردازد و در ۱۹۲۷ (۱۳۰۶ ش ) به دلیل تمایل همسرش به بازگشت ، همچنین نارضایی از وضع ایرانیها در بادکوبه ، به ایران بازگشته است ( فعالیتهای کمونیستی در دورهٔ رضاشاه ، همانجا). نکته ای که طبیعتاً در این بازجوییها بیان نشده بود آن بود که در ۱۳۰۶ ش ، با تشکیل دومین کنگرهٔ حزب کمونیست ایران در شوروی و براساس مصوبات این کنگره برای سازماندهی مجدد فعالیتهای صنفی و سیاسی در ایران ، پیشه وری نیز که گفته می شود مجدداً به سمت «دبیری کمیتهٔ مرکزی و مسئول تشکیلات حزب در تهران » انتخاب شده بود (کیانوری ، ص ۱۱۶، پانویس ) رهسپار ایران گردیده بود.
پیشه وری پس از مدت زمانی اقامت در بارفروش (بابل )، احتمالاً در زمستان ۱۳۰۶ ش ، به تهران آمد و تا اوایل ۱۳۰۸ ش مدیریت کتابخانهٔ ] =کتابفروشی [ فروردین را بر عهده داشت . آنگاه در اواخر تابستان همان سال در مدرسهٔ شوروی به عنوان معلم استخدام شد. در پی شناسایی شبکه های کمونیستی در ایران در ۱۳۰۹ش ، او نیز مانند تعداد دیگری از همکارانش در دی همان سال دستگیر و بازجویی شد. وی بالاخره پس از هشت سال بلاتکلیفی در اواخر ۱۳۱۸ ش محاکمه و به اتهام قبول عضویت فرقهٔ اشتراکی و تبلیغ مرام آن به ده سال حبس مجرد و سه سال حبس تأدیبی محکوم گردید ( فعالیتهای کمونیستی در دورهٔ رضاشاه ، ص ۱۱۲ ـ ۱۲۲، ۱۷۳ ـ ۱۷۴؛ برای اطلاع از خاطرات پیشه وری در زندان رجوع کنید به یادداشتهای زندان ) . اندک زمانی قبل از حوادث شهریور۱۳۲۰، پیشه وری بعد از گذراندن دورهٔ ده سالهٔ محکومیت در ۱۳۱۹ش از زندان آزاد و به کاشان تبعید شد، ولی در پی سقوط رضاشاه او نیز مانند بسیاری از دیگر محکومان سیاسی از نو پا به عرصهٔ تحولات سیاسی کشور نهاد ( گذشته ، چراغ راه آینده است ، ص ۲۷۲ ـ ۲۷۳). با آنکه پیشه وری از اعضای مؤسس حزب توده * در نشست مهر ۱۳۲۰ بود و در تدوین نخستین مرامنامهٔ حزبی سهمی عمده داشت ، ظاهراً به علت سوابق اختلافات سیاسی با تعدادی از دیگر سران حزب که به دسته بندیهای درونی حزب کمونیست در سالهای نخست دههٔ ۱۳۰۰ش و اختلاف نظرهای بعدی در زندان بازمی گشت ، فعالیت حزبی چشمگیری نداشت (اسکندری ، ص ۱۲۵؛ کیانوری ، ص ۱۱۵ ـ ۱۱۷). در این دوره وی از نو به روزنامه نگاری ، که در آن تبحر داشت ، روی آورد و روزنامهٔ آژیر را تأسیس کرد که نخستین شمارهٔ آن در اول خرداد ۱۳۲۲ منتشر شد. آژیر اگرچه از لحاظ مرام و مسلک در زمرهٔ جراید چپ آن دوره محسوب می شد، از لحاظ محتوایی بیش از آن که به طیف جراید حزبی توده شباهت داشته باشد، روزنامه ای بود در طراز جراید چپ غیرحزبی . احتمالاً یکی از دلایل دوری بیش از پیش پیشه وری از حزب توده نیز خط مشیی بود که در آژیر پیش گرفته بود؛ کما اینکه در خلال تشکیل نخستین کنگرهٔ حزب توده در اوایل مرداد ۱۳۲۳، با طرح موضوع مقاله ای که وی به مناسبت مرگ رضاشاه نوشته بود و نیز به علت اختلاف نظرهای قبلی او با عده ای از سران حزب ، از حضور وی به عنوان یکی از نمایندگان منتخب حزب در این کنگره جلوگیری شد (آوانسیان ، ص ۲۹۷ـ ۲۹۸؛ جودت ، ص ۱۶۴؛ کیانوری ، همانجا).
در انتخابات دورهٔ چهاردهم مجلس شورای ملی پیشه وری به نمایندگی از تبریز انتخاب شد، ولی به دلیل مخالفت نمایندگان محافظه کار مجلس و همراهی برخی از نمایندگان حزب توده با این مخالفت ، اعتبارنامهٔ وی به تصویب نرسید و وی به مجلس راه نیافت (اسکندری ، ص ۳۸۳ ـ ۳۸۴؛ کشاورز، ص ۳۴).
در مراحل پایانی جنگ دوم جهانی ، اتحاد جماهیر شوروی برای تثبیت و توسعهٔ نفوذ و اقتدار سیاسی خود، به مثابهٔ یکی از فاتحان اصلی جنگ ، در روابط خارجی خود خط مشی جدیدی اتخاذ کرد. این خط مشی جدید که در سطح مناسبات بین المللی به سرآغاز جنگ سرد شهرت یافت ، در روابط ایران و شوروی خود را به صورت سیاست توسعه طلبانه ای نشان داد که با تقاضای دولت شوروی برای اخذ امتیاز نفت شمال در پاییز ۱۳۲۳ ش شروع شد و در پی امتناع ایران از گردن نهادن به چنین خواسته ای ، با امتناع شوروی از فراخواندن نیروهایش از مناطق شمالی ایران پس از پایان جنگ ، به گونه ای که در پیمان سه جانبهٔ بهمن ۱۳۲۰ تعهد کرده بود، و تأسیس یک رشته حکومتهای خودمختار در آذربایجان و کردستان ، به نقطهٔ اوج خود رسید (خامه ای ، ص ۴۲۳ ـ ۴۲۴؛ فاوست ، ص ۴۷ ـ ۵۹). یکی از بازیگران اصلی این رشته تحولات پیشه وری بود که در اوایل شهریور ۱۳۲۴ به تبریز رفت و همراه با تنی چند از دیگر فعالان سیاسی آذربایجانی ، در ۱۲ شهریور تأسیس فرقهٔ دموکرات آذربایجان را اعلان داشت . اختیارات گسترده تر محلی از لحاظ اداری ، تدریس زبان ترکی در مدارس در کنار زبان فارسی و اصلاحات ارضی و اقتصادی از جمله مهمترین خواسته هایی بود که در توضیح اهداف و خواسته های این تشکل جدید سیاسی عنوان شده بود (آذربایجان دموقرات فرقه سی ، ص ۱ ـ ۱۰).
همزمان با پشتیبانی آشکار نیروهای نظامی شوروی از این حرکت ، و جلوگیری قوای محلی از ورود نیروهای انتظامی مرکز به آذربایجان ، فرقهٔ دموکرات آذربایجان ، مجلسی موسوم به کنگرهٔ خلق آذربایجان تشکیل داد. کنگرهٔ مزبور در ۳۰ آبان ۱۳۲۴، برخلاف مصوبهٔ مجلس شورای ملی که برگزاری انتخابات را به خروج نیروهای بیگانه از کشور موکول کرده بود، دستور داد که برای تشکیل مجلس ملی و در نهایت حکومت ملی آذربایجان ، انتخاباتی به عمل آید. اعلام تشکیل حکومت ملی ، نخستین اقدام این مجلس در ۲۱ آذر همان سال بود که پیشه وری در مقام نخست وزیری در رأس آن قرار داشت ( رجوع کنید به گذشته ، چراغ راه آینده است ، ص ۲۸۳ ـ ۳۰۹).
پس از رشته تلاشهایی در دو سطح داخلی و خارجی ، که تشکیل دولت قوام السلطنه در بهمن ۱۳۲۴ و خط مشی جدید او در حل مسالمت آمیز این مسائل از طریق تشکیل یک کابینهٔ اصلاح طلب و مذاکره با فرقهٔ دموکرات از مهمترین وجوه داخلی آن بود، و طرح دعوای ایران بر ضد تداوم حضور نیروهای نظامی شوروی در آذربایجان در شورای امنیت سازمان ملل ، و در عین حال وعدهٔ اعطای امتیاز نفت شمال به شوروی ، از مهمترین وجوه خارجی آن محسوب می شد، در اوایل بهار ۱۳۲۵ش دولت شوروی با فراخواندن نیروهایش از شمال و شمال غرب ایران موافقت کرد و بدین ترتیب زمینهٔ حل و فصل نهایی این مسئله فراهم شد (خامه ای ، ص ۴۲۵ـ۴۳۳، ۴۸۰ـ ۴۸۲؛ فاوست ، ص ۱۰۵ ـ ۱۱۰). از این مرحله به بعد بود که پیشه وری ، چه در طول سفری که در اردیبهشت برای مذاکره با مقامات تهران به عمل آورد و چه در مراحل بعد (اواخر خرداد) که در ادامهٔ این مذاکرات هیئت اعزامی تهران را پذیرفت ، در این مجموعه تحولات نقش شاخصتری را احراز کرد (خامه ای ، ص ۴۸۰ ـ ۴۸۲).
در خلال اقدامات نظامی دولت برای استقرار واحدهای نظامی در آذربایجان و اعادهٔ حاکمیت مرکز بر این نقاط ، در نیمهٔ دوم آذر ۱۳۲۵ تشکیلات فرقهٔ دموکرات آذربایجان متلاشی گردید و پیشه وری که در ۱۹ آذر رهبری فرقه را به محمد بی ریا واگذار کرده بود ( رجوع کنید به گذشته ، چراغ راه آینده است ، ص ۴۴۰ ـ ۴۴۲) چند روز قبل از فروپاشی کامل فرقهٔ دموکرات ، همراه با تنی چند از دیگر سران فرقه و انبوهی از فعالان این حرکت که بتدریج و تا چند روز بعد به نحو گسترده ای بر تعداد آنها افزوده شد، به شوروی پناهنده شد و در باکو مستقر گردید (بیانی ، ص ۷۱۳ ـ ۷۱۸).
یأس ناشی از شکست و تندیهای حاصل از آن ، که رویارویی لفظی پیشه وری و میرجعفر باقراُف ، صدر وزیران جمهوری آذربایجان شوروی ، در باب علل شکست فرقهٔ دموکرات یکی از نمونه های مشهور آن است (جهانشاه لوی افشار، بخش ۲، ص ۱۰ ـ ۱۱)، چنان وسیع و دامنه دار بود که وقتی در ۲۰ تیر ۱۳۲۶ پیشه وری در یک حادثهٔ رانندگی جان باخت ، احتمال غیرتصادفی بودن این حادثه و دست داشتن میرجعفر باقراُف در آن به صورتی جدی مطرح شد (همان ، بخش ۲، ص ۳۴ـ۳۷؛ نظری ، ص ۳۰۳ ـ ۳۰۴).
نیز رجوع کنید به دموکراتِ آذریجان * ، فرقه .
منابع : آذربایجان دموقرات فرقه سی ، شهریورین اون ایکی سی ، ۱۳۲۴ـ ۱۳۲۵: آذربایجان دموقرات فرقه سنین برنجی ایل دونومی مناسبتیله ، تبریز: مرکزی تبلیغات شعبه سنین نشریه سی ، ۱۳۲۵ش ؛ اردشیر آوانسیان ، خاطرات ، تهران ۱۳۷۶ ش ؛ ایرج اسکندری ، خاطرات سیاسی ، چاپ علی دهباشی ، تهران ۱۳۶۸ش ؛ خانبابا بیانی ، غائلهٔ آذربایجان ، تهران ۱۳۷۵ش ؛ حسین جودت ، «اختلاف درونی حزب توده : از آغاز تا انقلاب »، در سیاست و سازمان حزب توده از آغاز تا فروپاشی ، ج ۱، تهران : موسسهٔ مطالعات و پژوهشهای سیاسی ، ۱۳۷۰ش ؛ نصرت الله جهانشاه لوی افشار، سرگذشت ما و بیگانگان ، بخش ۲، ] لندن [ : انتشارات مرد امروز، ۱۳۶۷ش ؛ میرجعفر پیشه وری ، آخرین سنگر آزادی : مجموعه مقالات ، به کوشش رحیم رئیس نیا، تهران ۱۳۷۷ش ؛ همو، یادداشتهای زندان ، ] بی جا، بی تا. [ ؛ انور خامه ای ، خاطرات سیاسی ، تهران ۱۳۷۲ش ؛ علی زیبائی ، کمونیزم در ایران ، یا، تاریخ مختصر فعالیت کمونیستها در ایران ، تهران ۱۳۴۴ش ؛ لوئیز لسترینج فاوست ، ایران و جنگ سرد: بحران آذربایجان ( ۲۵ـ ۱۳۲۴ )، ترجمهٔ کاوه بیات ، تهران ۱۳۷۳ش ؛ ابراهیم فخرائی ، سردار جنگل : میرزاکوچک خان ، تهران ۱۳۵۴ش ؛ فعالیتهای کمونیستی در دورهٔ رضاشاه : ۱۳۰۰ـ۱۳۱۰، به کوشش کاوه بیات ، تهران ۱۳۷۰ش ؛ فریدون کشاورز، من متهم می کنم کمیتهٔ مرکزی حزب تودهٔ ایران را ، ] تهران ۱۳۵۷ش [ ؛ نورالدین کیانوری ، خاطرات نورالدین کیانوری ، تهران ۱۳۷۲ش ؛ گذشته ، چراغ راه آینده است ، ویراستار: بیژن نیک بین ، تهران ۱۳۶۲ش ؛ حبیب لاجوردی ، اتحادیه های کارگری و خودکامگی در ایران ، ترجمهٔ ضیاء صدقی ، تهران ۱۳۶۹ش ؛ محمدعلی منشورگرکانی ، رقابت شوروی و انگلیس در ایران : از ۱۲۹۶ تا ۱۳۰۶ خورشیدی ، تهران ۱۳۶۸ش ؛ حسن نظری ، گماشتگی های بدفرجام ، تهران ۱۳۷۶ش .