این مقاله را به اشتراک بگذارید
پنجاهمین رمان پلیسی «نقاب»
توطئه سکوت
«بندرگاه مهآلود» نوشته ژرژسیمنون پنجاهمین کتابی است که در مجموعه نقابِ جهان کتاب منتشر شده است. مجموعه نقاب بهترین آثار ادبیات پلیسی و معمایی جهان را دربرمیگیرد. آثار پلیسی-معمایی ژرژ سیمنون، که با شخصیت محبوب کارآگاه مگره شهرت یافته، از خواندنیهای این مجموعه است. داستان از یک روز ساده و بهظاهر معمولی پاییزی در پاریس آغاز میشود. «وقتی طرفهای ساعتسه پاریس را ترک کردند، هنوز مردم زیر آفتاب سرد پاییزی در جنبو جوش بودند. سپس نزدیکیهای شهر مانت، چراغهای کوپه روشن شد. و حالا از پشت شیشههایی که قطرات بخار رویشان جاری بود، مه غلیظی را میشد دید که چراغهای مسیر را در هالهای شیریرنگ فرو برده بود. مگره در گوشه خودش، گردن را روی لبه نیمکت گذاشته، راحت لمیده بود. او همچنان بیتوجه با چشمهای نیمهبسته به دونفری که روبهرویش نشسته بودند و با هم تفاوت زیادی داشتند نظر دوخته بود.» سربازرس مگره عادت داشت ببیند افرادی اینگونه ناگهان قدم به زندگیاش بگذارند و طی روزها و هفتهها یا ماهها خودشان را به او تحمیل کنند و سپس دوباره در میان توده مردم بینام و نشان گم شوند. اینبار اما داستان درباره مردی است که در محلهای شلوغ در پاریس دستگیر میشود؛ مردی عجیب که به طرزی دیوانهوار وسط خیابان و بین اتوبوسها و ماشینها پرسه میزند. به زبان فرانسوی از او پرسوجو کردند جوابی نشنیدند. هفت، هشتزبان دیگر را امتحان کردند بازهم بینتیجه بود. به زبان ناشنوایی هم واکنشی نشان نمیداد. حدود ۵٠ساله به نظر میرسید. کتوشلوار و کفشهایی نو و مرتب به تن داشت. هیچ اوراق هویتی همراه نداشت و همین موجب شد تا یکی از آن افرادی باشد که ناگهانی و بدون مقدمه به زندگی مگره وارد میشدند. در جیبهایش جز پنجهزار فرانک چیز دیگری نبود. اعتراضی نمیکرد و روزها در اداره پلیس بدون هیچ حرف و کلامی نشسته بود. گاهی انگار تلاش میکرد چیزی را به یاد بیاورد اما زود مایوس و ناامید میشد و دوباره با لبخندی کمرنگ مینشست و فقط نگاه میکرد. تا اینکه بالاخره زیر کلاهگیسی که به سر داشت آثار گلولهای پیدا شد که به نحو ماهرانهای جراحی شده بود. و این معمایی بود که پای مگره را به داستان باز کرد. با چاپ عکس او در روزنامهها سرانجام هویت او فاش شد: ایو ژوریس، ناخدای باسابقه کشتیرانی تجاری و رییس بندر کوچک اویسترهام در نورماندی، که از ششهفته قبل ناپدید شده بود. اما داستان از آنجا پیچیدهتر شد که چندی پس از بازگرداندن او به اویسترهام بار دیگر هدف سوءقصد قرار گرفت و به قتل رسید. مگره حالا وسط ماجرایی مرموز و مهآلود بود در بندری کوچک و همیشه مهگرفته، با انسانهایی آدمگریز و منزوی، دریانوردانی خشن، کمحرف و بیحوصله و بدتر از همه پنهانکار. «بندرگاه مهآلود» از برجستهترین آثار ژرژ سیمنون، نویسنده مشهور ژانر پلیسی است که در ١٣فصل خواندنی «میراث»، «توطئه سکوت»، «نامه ناتمام»، «خانه روبهرو» و… روایت میشود.