این مقاله را به اشتراک بگذارید
خواندن و نوشتن
بهتازگی چاپ پنجم «کلمات» ژانپل سارتر با ترجمه ناهید فروغان در نشر ققنوس منتشر شده است. «کلمات» را میتوان زندگینامه خودنوشتی دانست که سارتر در ۵٩ سالگیاش نوشت و از آن بهعنوان «شاهکار تحلیل شخصی» یاد میکنند. «کلمات» از جمله آثار قابلتوجه سارتر بهشمار میرود و تاکنون چندینترجمه از این کتاب به فارسی انجام شده است. ناهید فروغان در بخشی از مقدمهاش درباره این اثر نوشته: «آشنایی با زندگی خصوصی یک نویسنده بزرگ چنان جذابیتی داشت که هیچکس توانایی مقاومت در برابر آن نداشت، حتی کسی که در کتاب به توصیف درآمده بود، چون این فرد، یعنی سارتر شخصا شروع به نوشتن خاطراتش، البته با لحن دیگری، کرد، حاصل آن کلمات بود که کتابی است گزنده و تند و جدی که سارتر با طنز و تلخی دوران کودکی خود را که از آن بیزار بود، در آن شرح داده است. در این کتاب، سارتر اغماض را کنار گذاشته و خود را به دست تحلیلی بیرحمانه سپرده است و با آنکه مدتی بود به نحو سستی مینوشت (قدیس ژنه، بازیگر و حتی نقد عقل دیالکتیک او آکنده از لفاظی است) در شرح خاطرات خود کوشید موجز و بیپرده بنویسد. سارتر در این کتاب سبک جدیدی ارائه داد و همین امر توجه بسیاری از نقادان را به سوی آن جلب کرد». مترجم «کلمات» در مقدمهاش، هجو خانوادهای که سارتر در آن پرورش یافته بود و ماجرای ذوق ادبی او را دو مضمون عمده این کتاب میداند. سارتر با نگاهی نقادانه و بیرحم مینویسد: «خواننده میفهمد که من از کودکیام و همهچیزهایی که از آن مانده احساس نفرت میکنم». سارتر با انتقاد بیرحمانه از دوران کودکی و اطرافیانش، به شکلگیری ذوق ادبیاش میپردازد. سارتر در «کلمات» بیش از هرچیز به «نفی» میپردازد و حتی در پایان کتاب درباره عمل «نوشتن» مینویسد: «همچنان مینویسم. چهکار جز این میتوانم کرد؟ هیچ روزی نباید بدون نوشتن بگذرد. عادتم است، به علاوه شغلم این است. تا مدتهای مدید قلمم را شمشیر فرض میکردم، کتاب خواهم نوشت، کتابها لازمند، کتابنوشتن درهرحال مفید است. فرهنگ نه چیزی را نجات میدهد و نه کسی را؛ چیزی را توجیه نمیکند، اما محصول بشر است، آدمی خود را در آن فرافکنی میکند، خود را در آن باز میشناسد؛ فقط این آینه نقادانه تصویرش را به او عرضه میدارد. وانگهی این بنای قدیمی ویرانه، دغلبازیام، شخصیت من نیز هست، میشود از رواننژندی خلاصی یابیم، اما از شر خودمان که نمیتوانیم رهایی بیابیم. درست است که ویژگیهای کودک تحلیل میروند، محو میشوند، تحقیر میشوند، کنار نهاده میشوند، به سکوت برگزار میشوند، اما در پنجاه سالگی نیز وجود دارند. بیشتر اوقات در تاریکی قرار گرفتهاند، در کمینند. در نخستین لحظه بیتوجهی، در جامه مبدل قد علم میکنند و ظاهر میشوند. صمیمانه مدعی هستم که فقط برای دوران خود مینویسم، اما از اشتهار کنونیام مکدرم، چون زندهام، افتخار بهشمار نمیآید و همین برای نفی رویاهای کهنهام کافی است…». کلمات از دو بخش با عناوین «خواندن» و «نوشتن» تشکیل شده و نحوه نگارش آن باعث شده تا آن را با «اعترافات» روسو مقایسه کنند.
شرق