این مقاله را به اشتراک بگذارید
حکایت گرام تپاز و صفحه های قاسم جبلی؛ به بهانه در گذشت این خواننده قدیمی
یادی از زندگی و آثار قاسم جبلی/ حمید رضا امیدی سرور
سن و سال نسل ما به آن ایام قد نمیدهد، خیلی هنر کرده باشیم، وصفش را شنیده ایم؛ از بزرگترها، در مورد من نه حتی از بزرگترهای خانواده خودمان که تا انقلاب نشد تلوزیون به خانهمان راه پیدا نکرد، سینما هم که نمیرفتند، نه آن سالها و نه این سالها! جالب اینکه پدر من پیش از انقلاب رفت برای استخدام در تلوزیون تقاضا داد، همه آیتمهای مربوطه را هم داشت، اما موقع گزینش وقتی از او پرسیدند نماز میخوانی یا نه؟ جواب بلهاش، باعث شد که او را رد کنند. این را هم نوشتم تا دوستان بدانند که گزینش فقط خاص بعد از انقلاب نبوده، از دیرباز در این دیار رسم بوده…
بگذریم گفتم شاید نسل ما فقط وصفش را شنیده باشد، توی نوشتهها و یا پای صحبت کسانی که سالهای دور گذرشان افتاده بود به لالهزار تاترها و یا کافههایش، برای این آدمها نامهایی نظیر قاسم جبلی نه تنها غریب نیست که طنینی بسیار آشنا و پرخاطره نیز دارد. حالا می خواهد موسیقیشان عامه پسند و کوچه بازاری باشد یا نباشد، که اصلا برایشان اهمیتی ندارد، با این نوع موسیقی زندگی کرده اند و هیچوقت هم مثل ما فکر نکرده اند اگر از فرهاد یا نهایتا فریدون فروغی پایینتر بیایند کار خبط و خطایی کرده اند! اما از شما چه پنهان امروز که خبر مرگ قاسم جبلی را شنیدم حالم گرفته شد، نه فقط به خاطر اینکه یکی از شاخصهای نسلی بود که توی کوچه پس کوچه های لاله زار دهه چهل و پنجاه پرسه زده اند و قد کشیده اند، بلکه به دلیل خاطره ای که خودم با قاسم جبلی داشتم.
ماجرا اینطور بود: چند سال پیش جمعهها که میرفتی بازار سید اسمال ، پربود از دستفروشهایی که از نوارهای قدیمی بگیر تا فیلم وی اچ اس و نوار کوچکهای قدیم، فیلم های آپارات و یا صفحههای گرام و از این جور چیزهای نوستالژیک که هوش از سر آدمی مثل من می برد و بعد از بغضی گلوگیر به گریه ام میاندازد. آن روزهای بعد از این که فرصت خرید یک گرام فیلیپس قدیمی دوبانده و بسیار تمیز و سالم با دوتا کیف پر از صفحههای نو را در یک امانت فروشی توی نیاوران از دست دادم، به سرم زد که بروم بازار سید اسمال و هرطوری هست یک گرام قدیمی برای خودم بخرم.
تا این کار را نمی کردم آرام نمی گرفتم! همه کار و زندگی خود را ول کردم و رفتم سید اسمال اتفاقا جمعه هم نبود، اما بودند چند تا دست فروش و یکی دو تا دکه که میتوانستند آنچیزی را که دنبالش بودم در بساط آنها پیدا کنم. بالاخره در دکه ای که کارش تعمیر و خرید و فروش گرام بود، یک گرام تپاز فرانسوی پیدا کردم که رادیو هم داشت. جلوی دکه توی یک کارتن هم کلی صفحه گرام ریخته بود که باید می نشستم و از میان آنها دست چین یکردم بیشترشان هم از خواندگان معروفی بود که یا من خوشم نمیآمد یا خوانندگان کوچه بازاری که هیچ وقت با آهنگهایشان گوش نکرده بودم.
قاسم جبلی- روزهای جوانی و محبوبیت
در میان خیل صفحه ها نمونههای خیلی تاپی پیدا کردم که تا مدتی خوراک بغض و اشک بودند، از صفحه آدمک و نماز فریدون فروغی بگیر تا آیینه و جمعهی فرهاد تا آهنگ دیوانه کننده نفرین آرتوش همان که می خواند آسمان چشم تو آیینه کیست؟… و از این دست.
در میان این صفحه ها محض خنده چندتایی هم آهنگ کوچه بازاری برداشتم یکی آن ترانه ای که سوسن برای فیلم قیصر خوانده، با این مضمون که : تق تق تق تق دمبکی باش! ویولون زنه عینکی رو باش…یکی از بهترین آهنگ های کوچه بازاری که بعدها دانستم ساخته کسی نیست جز اسفندیار منفردزادهی معروف و حاصل آموختهها و تجربیات اوست در آن شبها و روزها که در کافههای ارزان قیمت برای پول در آوردن نوازندگی میکرده!
یکی دوتا صفحه از داوود مقامی برداشتم که شنیده بودم زمتنی درمیان کوچه بازاریها برای خودش بروبیایی داشته. فروشنده که سن و سالی داشت و می خورد آن روزگار را از نزدیک سیاحت کرده باشد، وقتی دید از فرهاد و فریدون گذشته و عنایتی هم به کوچه بازاری ها کرده ام از داخل میزش چند تا صفحه درآورد و مثل چیزهای بسیار ارزشمندی گذاشت جلوی من و انگار گفت اگر جنس شناس باشی اینها را می بری! نگاهی به نوشته روی صفحهها کردم نام خوانندهای روی آنها نقش بسته بود که هیچگاه ترانه هایش نشنیده بودم: قاسم جبلی.
احمد آقا گرام (فروشنده) راضی نشد این صفحه ها را کمتر از دو برابر قیمت صفحه جمعهی فرهاد و یا نماز فریدون فروغی بفروشد، چون خواننده را نمیشناختم داشتم از خیرش میگذشتم اما وقتی گفت ببر پشیمون میشیها! دوتا از صفحه را به انتخاب خود او که می گفت بهترین آهنگهای قاسم جبلی اند برداشتم. یکی از آن صفحه ترانه مریم بیا بیا… نام داشت و دیگری ترانه دنیا زتو سیرم!
روز بعد گرام را زدم زیر بغلم و رفتم سراغ یکی از جوانهای قدیم که در همسایگی ما بود و گاهی پای نقل او از گذشته می نشستم. گرام تپاز را که دید بغض کرد … وقتی ترانه مریم بیا بیا که با صدای قاسم چبلی همراه با پارازیت های ریز از بلندگوی گرام شنیده شد گریه کرد و من با او رفتم به لاله زار دهه چهل و پنجاه بی آنکه کلامی میان ما رد و بدل شود. صدای جبلی در آن لحظهحس و حال غریبی برایم داشت .
دیدن خبر درگذشت قاسم جبلی مرا یاد این خاطرهها انداخت، از آن روزها خیلی سال گذشته، گرام تپاز من الان یک خط درمیان هم که شده کار می کند، صفحه های قاسم جبلی هم هست که با همان پارازیتها که به دلیل کهنگی و خط افتادن روی صفحهها از بلندگو در میآید. اما از آن جوانهای قدیم خبری نیست، همسایه ما چند سالی زودتر از جبلی رفت، جبلی هم همین چند روز پیش رفته، از این تقدیر گریزی نیست و همه یک به یک میروند، خاطرههایشان را هم با خود میبرند و ما به قول شاملوی بزرگ نوبت خویش را انتظار میکشیم!
صفحه های سی و سه دور قدیمی که روی آنها یک یا نهایتا دو آهنگ (به صورت پشت و رو) ضبط می شد
تکمله:
متاسفانه مثل خیلی از یادها و یادگارهای دوران گذشته که آنها را کم ارزش دانستیم و فکر نکردیم اینها بخشی از حیات مردم این دیار بوده اند، امروز حتی پیدا کردن یک بیوگرافی نصف و نیمه از اغلب این خوانندگان (همانند جبلی) ناممکن مینماید. شاید جالب باشد اشاره به این که فرخ غفاری بواسطه کار در سینما تک فرانسه و آرشیو فیلمهای آن کشور، وقتی به ایران آمد، به فکر آرشیو کردن فیلمهای ایرانی افتاد. کاری که هیچ کس تا آن موقع فکرش را هم نکرده بود و اصلا فکر نمی کرد ضرورتی داشته باشد. یعنی زمانی که قریب به چهل سال از سینمای ایران گذشته بود و خیلی از فیلمهایش هم از بین رفته بودند تازه به همت فرخ غفاری به فکر تاسیس فیلمخانه افتادیم که اگر او دنبال کار را نگرفته بود معلوم نبود چند سال بعد این اتفاق بیفتد. این درحالی ست که در دیگر کشورها از کوچکترین چیزهایشان کلی سند مکتوب و تصویری وجود دارد که بگذریم!
درباره زندگی و آثار قاسم جبلی
قاسم جبلی متولد سال ۱۳۰۵ بود وی از نخستین کسانی بود که سبک عربی را در موسیقی عامیانه ایران رواج داد. وی از نخستین کسانی بود که سبک ترانههای عربی را در موسیقی عامیانه (کوچهبازاری) ایران به کار گرفت. «قاسم جبلی» که از جوانی با زبان عربی آشنا بود، در سفر به مصر آنرا تکمیل کرد و گفته میشود که با «ام کلثوم» خواننده افسانهای عرب در سن ٢٣ سالگی دیدار داشته و از سبک او پیروی میکرده. صدای زندهیاد جبلی که در آغاز با نام مستعار فرهمند فعالیت میکرد، نخستین بار از رادیوی نیروی هوایی شنیده شد و سپس به رادیو ایران راه یافت. وی با آهنگسازانی چون «برادران معارفی، عباس شاپوری، شاپور نیاکان، اسدالله ملک، عماد رام، ابراهیم سلمکی و منوچهر گودرزی» همکاری داشت و در کافههای لالهزار ترانه اجرا میکرد. قاسم جبلی در سوم اسفند ۱۳۹۱ در گذشت.
قاسم جبلی، روزهای پیری
خواننده مردمی (کوچه بازاری) دهه ۳۰ و ۴۰ که سبک عربی داشته است و معروفیتش چنان فراگیر شد که از مرزهای ایران هم فراتر رفت. می گویند شهرت او در کشورهای عربی کناره حاشیه خلیج فارس چیزی همپای خواننده های مشهور عربی بوده است. شیوخ عرب غالباً برای جشن ها از وی دعوت بعمل می آوردند. همین برنامه ها و کنسرت های خارج از کشور باعث شد، وی چند سال در رادیو نخواند و بعدش که تصمیم گرفت که دوباره کار خود را در رادیو. از سر بگیرد که رادیو بدلیلی که صدایش مایه عربی داشت و در انزمان پخش صدا و موسیقی های عربی ممنوع بود وی را نپذیرفت.
به گفته خود او هنوز هم با بعضی از شیخ های عرب رابطه دارد و می رود و می اید.قاسم جبلی در مورد سبک خود می گوید که من از دوران دبستان بسیار قرآن را خوب تلفظ می کردم، و بعدها که خواننده شدم این لحن عربی را در خواندن ترانه های فارسی هم وارد کردم.
عارف ابراهیم پور کسی آهنگهای بسیار برای او ساخته درباره سبک خواندن جبلی میگوید صدایی قوی داشت و روی گامهای بالا میخواند، در خوانندگی سعی میکرد سبک کار و تحریرهایش مثل خوانندگان معروفی همچون ام کلثوم باشد!
در سالهای دور شایع بود پرنس ثریا عاشق قاسم جبلی شده که این ماجرا بیشتر در حد شایعه های مطبوعات زرد آن روزگار به نظرر می رسد که شاید در بهترین حال پرنس ثزیا برخی ترانه های جبلی را می پسندیده!
زندگی نامه قاسم جبلی
قاسم جبلی در سال ۱۳۰۵ متولد شد و سوم اسفند ۱۳۹۱ در سن ۸۶ سالگی در تهران درگذشت.
او از ۱۸ سالگی به کلاسهای اسماعیل خان مهرتاش میرود و با آموزههای او درباره موسیقی و تئاترو آوازخوانی آشنا میشود.
جبلی خواننده موسیقیهای عامهپسند دهههای ۲۰ تا ۴۰ اولین تئاترش را در جامعه باربد بازی کرد و بعدها با افرادی همچون محتشم، سارنگ و.. همبازی شد و به گفته خودش حدود ۲۰ سال در نمایشها خواند و بازی کرد. او البته از سالهای دهه ۳۰ به بعد در چند فیلم هم بازی کرد.
جبلی از سال ۱۳۲۶ وارد کار رادیو شد و کارش را با خواندن ترانههای عامیانه در رادیو شروع کرد.
قاسم جبلی بیش از ۶۰۰ ترانه خوانده است. او با آهنگسازان زیادی کار کرده که از آن جمله به برادران معارفی، مجید وفادار، عباس شاپوری، شاپور نیاکان، گودرزی، ابراهیم سلمکی (که بیشترین همکاری را با قاسم جبلی داشته و بیش از ۱۵۰ اهنگ برای وی ساخته است) و…….اشاره کرد. رستگار نژاد و کریم فکور عمده شعرهای ترانههای او را میسرودند.
صدای او صاف و شفاف و در اوج و بم تاثیرگذار بود. ترانه دنیا نمونهای از کارهای شاخص اوست که تصویری از ظرفیتهای صدای او را نشان میدهد. صدای او در سالهای دهه بیست تا ۴۰ در سپهر موسیقی شهری ایران تاخت و تازی عجیب داشت و باید آن را در کنار صدای داود مقامی قرار داد.
جبلی صدای بالا و تنور داشت و بیشتر حال و هوای سبک عربی را مورد استفاده قرار میداد. میتوان گفت که او نخستین بار فضای موسیقی عامه پسند عربی و لحنهای خاص این گونه را وارد فضای موسیقی عامه پسند ایرانی کرد. جبلی سوم اسفند ۱۳۹۱ در سن ۸۶ سالگی در تهران درگذشت.
نام ترانه ها
قاسم جبلی آهنگهایش روی صفحه بیرون میآمد به همین دلیل یا تک آهنگ بوده یا دو آهنگ در یک صفحه. تقسیم بندی آلبوم های او اساس چندان معتبری ندارد، این روزها به لطف اینترنت بسیاری از ترانههای قاسم جبلی در فضای مجازی قابل دانلود هستند که می تواید آنها را یافته و دانلود کنید نام برخی از ترانههای او به قرار زیر است:
ام کلثوم خواننده معروف عرب (مصری)
۱. محبوبه
۲. مهتاب
۳. دلم گرفته
۴. چرا ننالم
۵. پروانه
۶. غزل احمد گری
۷. تنها یادگار
۸. فریبا
۹. ای دل
۱۰. پیمان شکن
۱۱. ساقی
۱۲. شانه
۱۳٫ دست طلائی
۱۴٫ سیگار
۱۵٫ جوانی
۱۶٫ خار
۱۷٫ لک لکها
۱۸٫ مرا خبر نکردی
۱۹٫ مادر
۲۰٫ شب تار
۲۱٫ یادگار
۲۲٫ حبیبه
۲۳٫ اونکه رفته بود
۲۴٫ بر مزار مریم
۲۵٫ شراب نوشین
۲۶٫ دود سیگار
۲۷٫ دست طلائی
۲۸٫ روزگار
انتشار در مد و مه – چهارم اسفند ۱۳۹۱