این مقاله را به اشتراک بگذارید
مروری بر زندگی و آثار «توماس مان»
پیتر هرتلینگ/ ترجمه: همایون نوراحمر
“خداوند بر روح ضعیفان رحمت آورد. ”
“آنچه که من میگویم در درونم است. من خود تجربهاش کردهام. ”
توماس مان، رماننویس آلمانی در دوم ژوئیه ۱۸۷۷ در کالا (۱) ورتمبرگ (۲) به دنیا آمد و در ۱۲ اوت ۱۹۵۵ در زوریخ بدرود زندگی گفت. پدرش که با حرفه بازرگانی روزگار میگذرانید، چندی بعد به مقام سناتوری شهر لوبک نایل آمد.
توماس مان تحصیلات ابتدایی خود را در شهر لوبک به اتمام رسانید و بعد در ۱۸۹۴ وارد بیمارستان شد و به ادامه تحصیل پرداخت. پس از مدتی ابتدا در یک شرکت بیمه در مونیخ به کار مشغول شد و در همین ایام، گهگاه، مطالبی مینوشت. در ۱۸۹۷ با برادرش هاینریش (۳) به رم رفت و در آنجا نخستین رمان خود را با نام بروکس (۴) (۱۹۰۱) به رشته تحریر درآورد.
مان در این رمان انحطاط یک خانواده بورژوای آلمانی را در چهار بخش به تصویر کشید. وقتی رمان در ۱۸۲۵ باز گشوده میشود، ژان برودن بروکس، بازرگان سرشناس غلات بر دنیای کوچک خود، در شکوه و جلال فئودالی حکمروایی میکند. این گردآوری ثروت که موجودی شکگرا و نیز خوشمشرب است، با این حال جدی و پارسامنش نیز بهشمار میآید اما خانواده، دوستان و اطرافیانش به جزئیات بسیار دقیق رئالیستی توجه ویژهای دارند.
توماس مان
وقتی توماس مان به عنوان رئیس تجارتخانه از پدر پیشی میگیرد، روند انحطاط آغاز میشود. تجارت برای او فقط یک وظیفه خانوادگی است. ازاینرو توجهش به علایق ادبی و فلسفی میگراید. وقتی برادرش کریستیان (۵) به وضوح به بیماری روانی مبتلا میگردد و خواهرش تونی (۶) از یک ازدواج درهمشکسته و بر اثر نوعی بیماری نارسایی مغزی رنج میکشد، توماس از خستگی و درماندگی، اختلال حواس پیدا میکند و سرانجام از یک لطمه روحی میمیرد. در صحنه آخر که انحطاط خانواده برودن بروک با هانو (۷) یک نابغه موسیقی حساس و پاکرودررو میگردیم که از بیماری تیفوس میمیرد. ازاینرو خانواده، خاموش و منقرض میشود و تز نویسنده را کامل میکند.
زوال و انحطاط قرن و نفوذ فراوان شوپنهاور بطور فوق العادهای در این رمان که موتیف واگنر را در ادبیات آلمان ارائه میدهد، سخت مشهود است.
این رمان که در حقیقت شرح زندگی خانوادگی نویسنده و توصیف او درباره شهرهای آلمان و آداب و رسوم مردمانش است، درخور اهمیت است.
این رمان با چنان هنر داستانپردازی به رشته تحریر در آمده است که جایزه نوبل ۱۹۲۹ را از آن خود کرد. توماس مان با انتشار “برودن بروکس” نه تنها از دوران کودکی و جوانی خود سخن به میان میآورد بلکه عمیقا در عصر دیگری هم گرفتار میآید، در عصری که بورژوای درخشان جلوهگر است.
مان در ۱۹۰۵ با کاتیا پرینگهایم (۸) که زنی جوان و از یک خانواده برجسته و تحصیلکرده بود، پیوند زناشویی بست.
مان پس از مرگ پدر در ۱۸۹۲ مدرسه گرامر را ترک کرد، به مونیخ رفت و در آنجا بدون حقوق و دستمزد با یک شرکت بیمه همکاری کرد و اندکزمانی به تحصیل خود در دانشگاه ادامه داد. از همین زمان با مجلات سروکار پیدا کرد، برای آنها داستانهای کوتاه مینوشت. توماس مان سالها بر سر طبقه متوسط با برادرش رقابت داشت و دست از لجاجت از طبقه خود دفاع و جانبداری میکرد، درحالیکه برادرش بر ضد مکتب طبقاتی حرف میزد و از سوسیالیسم دفاع میکرد اما هر دو بر ضد جمهوری وایمر (۹) و هیتلر طغیان میکردند و از این جهت جانب یکدیگر را میگرفتند.
مان در کتاب “شاهزاده” (۱۹۰۹) تجربه خود را در زندگی و ازدواج با کاتیا را که پیوسته یارویاورش در مشکلات بود، توصیف میکند.
توماس مان در داستان “ماریو و جادوگر” میگفت خود را با نازیسم اعلام داشت. او وقتی در ۱۹۳۳ در خارج به سر میبرد، اموالش را مصادره کردند، ناگزیر در سویس اقامت گزید و نامهای به هیتلر نوشت و از او گسست و سخنرانیهایی در دانشگاه بن بر ضد او ایراد کرد.
مان در ۱۹۴۱ به کالیفرنیا رفت و در ۱۹۴۴ به تابعیت امریکا درآمد. او پس از جنگ بارها به اروپا رفت و در ۱۹۵۲ نزدیک زوریخ اقامت گزید.
رمانچههای “تونیو کروگر” (۱۰) (۱۹۰۳) و مرگ در ونیر” (۱۹۱۱) دو نمونهای بر ضد زندگی عادی و طبیعی انسانی است. داستان “شاهزاده” (۱۹۰۹) یک اثر عاشقی است درباره شاهزادهای لنگ و تنها به نام کلوس هاینریش (۱۱) که با دختر یک میلیونر امریکایی به نام “اما اسپولمان” (۱۲) ازدواج میکند. رمان “یوسف و برادرانش” (۱۹۳۳-۱۹۴۳) برداشتی مدرن از داستان یوسف پسر یعقوب است توسط برادران حسودش به مصر برده میشود و در دربار فرعون مقام شامخی پیدا میکند. توماس مان این اثر را با چهار تراژدی به پایان میرساند. طبق معمول، توماس مان عناصر یک اتوبیوگرافی نیرومند را در این رمان جای داده است که تم قانون اخلاقی و تولد ضمیر یا نفس فردی را به روشنی تصویر میکند. ازاینرو رمان یوسف و برادرانش اساسا نمادی از انسانیت را به ما ارائه میدهد و در آن هنوز سایه “گوته” را لمس میکنیم.
رمان دکتر فاستوس
این اثر که قالب یک بیوگرافی را دارد، براساس کتاب فولکلوریک آلمانی، “جادوگر” ، نوشته شده است. فاستوس، قهرمان داستان، آدم شیاد و حقهبازی است که به خاطر دست یافتن به دانش و ثروت دنیایی با شیطان پیمانی میبندد.
سرنوس زیتبلوم (۱۳) آموزگار بازنشسته از مدرسه عالی در ۱۹۴۳ آغاز به نوشتن داستان زندگی شخصی میکند که بهترین دوست خود، آدریان لورکوهن (۱۴) آهنگسازی است که در ۱۹۴۰ مرده است. در این میان، یادداشتهای صادقانهی پروفسور درباره زندگی معاصری که براساس خاطرات روزانه، نامهها و خاطرات شخصی و تراژدیک لورکوهن گرد آمده است، برملا میشود: این، داستان نابغهای خلاق است که عشق انسانی را به خاطر الهامی که به او میشود، رد میکند. آهنگساز به عنوان دانشآموزی جوان که مبتلا به بیماری سفلیس شده است، خود را درهمشکسته میپندارد و مصیبت خود را که زمانی با شیطان از آن یاد کرده، با لورکوهن در میان میگذارد. در همین زمان که زیتبلوم شرح حال دوستش را به اتمام میرساند، متحدین به محل انزوای او نزدیک میشوند و سرانجام لورکوهن با سرنوشت نافرجام آلمانیها انطباق پیدا میکند.
توماس مان در رمان بعدی خود که نمادی از سرنوشت آلمان و رفتار تمثیلی جدال و ستیزه با زندگی است، بر ضد بورژوای، تغییر و دیگر دگرگونی جدیدی از تم داستان “فاستوس” که با “جادوگر” و “قهرمان گوته” و روح موسیقی پیوند میخورد این بیماری رمانتیسم و تشدید صدای نیچه است که زندگی او را دربر میگیرد. شرح و بیان توماس مان در نوآوریها و ابداع موسیقی مدرن درخور توجه است.
کوه جادو- توماس مان – ترجمه حسن نکوروح
رمان کوه جادو (۱۹۲۴)
این رمان بلند و مشهور تقریبا عاری از طرحی تثبیت شده است. هانس کاستورپ (۱۵) مهندسی جوان از اهالی شمال آلمان، میآید تا دخترعموی خود ژاخیم زیسمن (۱۶) را در یک آسایشگاه ویژه بیماران مسلول در کوههای مرتفع سوین نزدیک داوس (۱۷) ملاقات کند. کاستورپ به جای آنکه چند هفتهای در آنجا بماند، ناگزیر مجذوب زندگی جادویی کوه میشود. او نشانههایی از یک بیماری مرگبار در آنجا کشف میکند. آن زمان، هفت سال پیش از شروع جنگ جهانی اول است.
تم بزرگ این کتاب تحصیلات کاستورپ است. رفتهرفته جوان با روند و عقاید اروپا آشنا میشود و در میان مهمترین آموزگاران خود، انسان دوستان لیبرال ایتالیایی ستمبرینی (۱۸) و ناپاتا (۱۹) ، نئوتومیت، ژوزوئیت و رئالیست نیرومند، مینیر پیر کورن (۲۰) را تمیز میدهیم. با این همه، یک زن روسی جذاب و هوسباز به نام کلودیا چوچات (۲۱) برای توقف هانس در کوه جادو سلطه زیادی بر افکار او پیدا میکند.
این رمان اثری نمادین و فلسفی است تا حدی رفیع درباره مسایل و مشکلات انسان مدرن پس از کتاب ویلهم مایستر (۲۲) از گوته، نمونهای از یک اثر برجسته در مسایل تربیتی و آموزشی است و جنبه سنتی آلمانی دارد.
با رنگی تقریبا از عقاید، عمل و کردار در قرن بیستم و همچنین از تحلیل روانی تا فرضیه نسبی از دگماتیسم (تعصب مذهبی) شرقیتا لیبرالیسم غربی، همهوهمه بیانگر آنند که بگوئیم رمان “کوه جادو” یکی از آثار عظیم ادبیات مدرن جهان بهشمار میآید.
سبک مشخص و روش ادبی توماس مان و حس عمیق او درباره طعنه و استهزا، بازی تفکر و تجربه میان ارزشهای اضداد و ارزشهای زندگی است. افکار او بیشتر از افکار شوپنهاور، نیچه و واگنر مایه میگیرد. ازاینرو عشق او نیز به موسیقی واگنر متوجه میشود، اما طعنه و استهزای او روح انحطاط و زوال را به فراموشی سوق نمیدهد.
افکار مقدسانه زندگی از سوی شوپنهاور که به تصویری از زیبایی و واقعیت منجر میشود، در آثار توماس مان نیز ملموس است. شاید بتوان گفت افکار او بیانگر عقاید متافیزیکی یا دگردیسی و بیان محاسبهگونهاش باشد.
پینوشت:
(۱) – calw
(۲) – wurtemberg
(۳) – Heinrich
(۴) – Bridden brooks
(۵) – Christain
(۶) – Toni
(۷) – Hanno
(۸) – Katia Pringsheim
(۹) – Weimer
(۱۰) – Toni Kroger
(۱۱) – Claus heinrich
(۱۲) – Emma spoelman
(۱۳) – Serenus zeitblom
(۱۴) – Adrian Leverkuehn
(۱۵) – Hans castorp
(۱۶) – joachim ziemssen
(۱۷) – Davos
(۱۸) – sethembrini
(۱۹) – Napatha
(۲۰) – Mynheer peeper korni
(۲۱) – clavdia chauchat
(۲۲) – wilhelm meister