این مقاله را به اشتراک بگذارید
دوئل
«دوئل دو صندلی خالی» عنوان مجموعهشعری است از مجید رفعتی که بهتازگی در نشر چشمه منتشر شده است. در این دفتر حدود ۶٠ شعر منتشر شدهاند و در این بین، هم شعرهای بلند دیده میشود و هم شعرهای کوتاه. شعرهای این مجموعه حول چند مضمون میگردند که یکی عشق است: «مثل گربهای/ که در پله آپارتمانی گیر افتاده باشد/ از قدمهای تو میترسم/ کاش نمیآمدی/ و میتوانستم پشت در خانهات بخوابم/ من گربهای باسوادم/ باسواد و سیاه/ اگر چراغها خاموش باشد/ هیچکس نمیتواند مرا پیدا کند/ چشمهایم را میبندم/ و شعرهای نگفتهام را به یاد میآورم/ فقط کاش نمیآمدی/ تمایلی به نوازشت ندارم/ غرق میشوم اگر کمی بیشتر نگاهم کنی/ بیشتر از کاسه آبی/ که هر غریبهای به من میدهد/ اینکه میگویند سالهای خوش زندگی/ دروغ بزرگی است/ مگر تو چندبار و هربار چند ثانیه/ به من نگاه کردی؟» مضامین اجتماعی نیز در برخی از شعرهای «دوئل دو صندلی خالی» دیده میشود و برخی از این شعرها با تردید و پرسش همراهند. در بخشی از شعر دوم این مجموعه میخوانیم: «همه راههای رفته دروغ بودند/ همه حرفهای ما/ و عکسهایی که به دیوار چسبیدهاند/ تو پشت میلههایی بزرگتر از میلههای بافتنی/ خیال آزادیات را سر انداخته بودی/ و من هر روز در موجهای رادیو غرق میشدم/ تا نام تو را پیدا کنم/ تلخی گلولهها به حقیقت پیوست/ و تو فرصت نکردی از راه راست برگردی/ تا باد را از باد جدا کنی/ و خودت را از دیگری…». پیشتر مجموعهشعر دیگری از مجید رفعتی با عنوان «همهچیز عادی است» توسط نشر چشمه منتشر شده بود.
آدمهای بالقوه
«خواب در ذوزنقه» ایوب صادقیانی از دیگر مجموعهشعرهایی است که بهتازگی در نشر چشمه به چاپ رسیده است. این دفتر حدود ۴٠ شعر سپید را دربر گرفته که اکثر آنها در دهه ٨٠ نوشته شدهاند. برخی از شعرهای این مجموعه با نگاه به سیر زندگی روزمره نوشته شدهاند و در این بین چیزی خلاف روزمرگی، این سیر را با وقفه روبهرو میکند: «همه میدانند/ ضلع شمالشرقی میدان ونک هنوز/ در شمالشرقی میدان ونک قرار دارد/ و طبقه دوم شماره بیستودو هنوز/ در طبقه دوم شماره بیستودو/ هیچکس اما نمیداند/ که هر تکه این سفال سبزرنگ منقوش به گلبرگهای صورتی/ که دفن شده لابد در جایی نامعلوم/ هزاران رویا داشته تا دیروز در گوشهکنار جهان/ و امروز جای یک رویا/ بهشدت خالی است در شمالشرقی میدان ونک/ خالی است در طبقه دوم شماره بیستودو/ خالی است در گوشهکنار جهان». عناوین برخی از شعرهای این مجموعه عبارتند از: مرگ تدریجی، جدایی، آدمهای بالقوه، کلاه، یکدرهزار/ چرخه تولید، فرضیات، روابط اثباتشده، کابوس، سرنوشت، از پشت فرمان، گاردریل، نقشه بهتر و… .
با کلاهی که برای توست
«آبهای رفته به رودخانه برمیگردند» عنوان مجموعهشعری است از کاظم واعظزاده که در مجموعه جهان تازه شعر نشر باران میشان منتشر شده است. این مجموعه شامل ۵٢ شعر است. «مرگ»، «رویا»، «شب» و «سکوت» از جمله موضوعاتی هستند که در شعرهای این مجموعه حضوری پررنگ دارند. آنچه میخوانید شعری است بلند از این مجموعه: «مرگ در کشتن تو دقت نکرده است/ ممکن است دوباره برگردی/ و از زمانهای دورتری آغاز کنی/ نزدیکتر به کوهها/ نزدیکتر به درختها/ آرام، با صدای پرندهها/ متلاطم با موجها/ با دریاها…/ زخمهایت از تو فاصله گرفتهاند/ گذشتهات/ جایی در آینده چنبره زده/ با واقعیت خودش کنار نمیآید/ با کتابهایی که خوانده است/ فیلمها و موسیقیها/ با گویشی که با آن حرف میزند/ و گسترهای از اشیای سر در اطرافش… / و تو اینها را به یاد نخواهی آورد!/ چراکه درکی تازه/ حافظهات را میپاید/ حافظهات را به کار انداختهای/ تخیلت را نیز/ همهچیز را آغاز کردهای دوباره!/ ماه آنقدر پایین آمده است/ که میتوانی چهره در چهرهاش بایستی/ لبخند بزنی آرام!/ این اولین تخیل توست/ بعد لوکوموتیو، واگن، سوت قطار/ بعد تصویری از خودت/ که دقیق شدهای در نگاهکردن/ در قطعیت صدای بادها/ دقیق شدهای در ساعت حرکت قطارها/ تا برای کسی دست تکان بدهی/ کلاه از سر برداری./ در کوپهای/ روبهروی هم نشستهایم و حرف میزنیم/ روبهروی هم نشستهایم/ و چیزی نمیگوییم! / ایستگاهها یکییکی میگذرند/ با گردی خاکستری بر دیوارهایشان/ مسافرها پیاده میشوند/ با چمدانهاشان/ با چترها و بارانیها…/ – بارون از کی شروع شده؟/ میپرسی و من دستپاچه میشوم/ کلمهها به یاریام نمیآیند/ باران نیز./ خیره ماندهام به دستهایت/ که مسیر باد را نشانه رفته است…/ در کدام زمان با تو حرف میزنم؟ / در کدام زمان با تو سکوت کردهام؟/ سکوتت به همین منوال/ همه چیز را آزار خواهد داد…/ خودم را از میان کلمهها بیرون میکشم/ با چتر و بارانیام/ با کلاهی که برای توست/ با چند کتاب لاغر…/ تنها تو ماندهای/ با لبخند همیشگیات/ و کلمههایی/ که از حرفزدنت/ خوشحال میشوند/ از سکوتت/ اندوهناک.»
هنوز ایستادهای
«رفتار با کلمات» مجموعهشعری است از سمیرا کرمی، منتشرشده در مجموعه جهان تازه شعر نشر باران میشان. این مجموعه شامل ۴۶ شعر است. عنوانهای برخی از شعرهای مجموعه رفتار با کلمات عبارتند از: «خیره»، «آجرها»، «جسدهای سنگی»، «اثر انگشت»، «گوشهای از شور»، «میز یکنفره»، «یادداشتی روی یخچال»، «حرفهای خودمانی»، «رفتار تو با من»، «آنها»، «فرار به جلو»، «محاکمه»، «جایی باران باریده است»، «باغهای تو»، «اهلی»، «هنوز»، «در جستوجوی زمان از دسترفته»، «قدم میزدیم»، «مرخصی»، «یعنی»، «بوی دریا»، «خبرهای تازه»، «میداند و من نمیدانم»، «اما نیامده بودی» و «خوابهای تازه». آنچه در پی میآید شعر کوتاه «هنوز ایستادهای» است از این مجموعه: «تنهاییام/ پرنده غمگین خیسی بود/ که میلرزید/ روی شاخهای که میلرزید/ و درختی که میلرزید/ و باغچهای که میلرزید/ و تو با سنگی در قلبت ایستادهای/ رو به من/ به شاخه/ به باغچه». شرق