این مقاله را به اشتراک بگذارید
پیشنهاد کتاب/ «سه گینی»؛ ویرجینیا وولف؛ منیژه نجم عراقی؛ چشمه
چگونه میتوان از جنگ پیشگیری کرد؟
حمیدرضا امیدی سرور
«نه، کسی تصمیم خودکشی را نمیگیرد، خودکشی با بعضیها هست. در خمیره و سرشت آنهاست. نمیتوانند از دستش بگریزند.» (صادق هدایت)
این جملات به شکلی عجیب وصف حال ویرجینیا وولف هستند، زنی که در طول زندگی مدام در حال دستوپنجه نرم کردن با بحرانهای شدید ناشی از افسردگی بود؛ یا افسرده بود و یا در هراسِ از راه رسیدن افسردگی. هر از چندی در سرش هنگامهای برپا میشد، صداهایی غریب که آرام و قرار را از او میگرفتند… سرانجام پس از سه بار خودکشی نافرجام، در پنجاهوسهسالگی زمانی که نوشتن آخرین اثر داستانیاش بهشدت او را به تحلیل برده بود، افسردگی شدید زندگی را برای او دشوار ساخت. برای همسرش نوشت: عزیزترینم، احساس میکنم دوباره دارم دیوانه میشم. احساس میکنم ما نمیتونیم یک دوره وحشتناک دیگر را تحمل کنیم و این بار من خوب نخواهم شد. دوباره صداهایی میشنوم و نمیتونم تمرکز کنم… حتی نمیتونم درست این نامه را بنویسم…» ساعاتی بعد در حالی که سنگ بزرگی در لباسش گذاشته بود، خود را در رودخانه غرق کرد، جسدش سه هفته بعد در جایی که رودخانه به دریا میرسید، پیدا شد.
ویرجینیا وولف یکی از بزرگترین نویسندگان عصر ادبیات مدرن بود. عصری که در بیانیه معروف ازرا پاند با این جمله معروف شد: «هنر را نو کنید!» دیدگاهی که باور داشت هنر مدرن باید از محدوده زمان خود پیشتر رفته و نهتنها زمانه که طبیعت هنر را دگرگون کند.
با این فرض هنر مدرن پیش از هر چیز نیازمند دگرگون ساختن ساختارهای منجمد گذشته بود. کاری که ویرجینیا وولف نیز در آثار داستانیاش بهخوبی از عهده آن برآمده و ازجمله نویسندگانی بود که سهمی غیرقابلانکار در مدرنیسم ادبی نیمه اول قرن بیستم (بهویژه در حدفاصل دو جنگ جهانی) داشت. او در داستانهای خود با شکستن الگوی معمول رماننویسی در عهد ماقبل مدرنیسم، که بر سیر توالی زمانی رخدادها متکی بود؛ منطق روایی درونی تازهای به آثارش بخشید که از خصوصیات ذهن جستجوگر انسان مدرن بهره میبرد. شیوهای در روایت که با عنوان جریان سیال ذهن شناسایی میشود.
ویرجینیا استیفن در ۲۵ ژانویه ۱۸۸۲ به دنیا آمد پدرش لسلی استیفن از منتقدان به نام روزگار خود بود که در خانه کتابخانهای بزرگ داشت و این برای دختری که در خواندن حریص بود موهبتی بزرگ محسوب میشد. در نوجوانی مادرش را از دست داد (۱۸۸۵) و نخستین ضربه روحی بزرگ به او وارد شد. دو سال بعد خواهر ناتنیاش استلا که وظایف مادر را در خانه به عهده گرفته بود درگذشت. چند سال بعد پدرش بر اثر سرطان با زندگی وداع کرد (۱۹۰۴). بار اندوه چنان بود که برای نخستین بار دست به خودکشی زد، اما زنده ماند. ماهها طول کشید تا از اختلال بیماری رهایی پیدا کند. در همین سال با لئونارد وولف آشنا شد، مردی که هشت سال بعد با او ازدواج و نقش مهمی در زندگیاش بازی کرد.
اولین مطالبش در ضمیمه ادبی تایمز در سال ۱۹۰۵ منتشر شد. دو سال بعد برادرش را در سفر به یونان از دست داد. یک سال بعد از ازدواجش با لئونارد وولف، کتاب سفر به بیرون را منتشر کرد. در همین سال افسردگی روحی به سراغش آمد و با خوردن قرص ورونال خودکشی کرد؛ اما باز هم زنده ماند. از آن پس لئونارد همواره از او مراقبت میکرد مبادا که دوباره دست به خودکشی بزند.
برای اینکه ویرجینیا وولف سرگرم شود، همسرش انتشارات هوگارت را بنیان گذارد که بعدها کارش گرفت و رل مهمی در انتشار ادبیات مدرن انگلستان بازی کرد؛ از انتشار آثار خود ویرجینیا ولف گرفته تا نخستین آثارتی اس الیوت، مورگان ام فوستر و… این انتشارات همچنین با ترجمه کتابهای فروید نقش مهمی در آشنا کردن جامعه فرهنگی و هنری این کشور با اندیشههای فروید داشت. انتشاراتشان بهتدریج اسمورسمی به هم زد و نام ویرجینیا وولف نیز در محافل ادبی انگلستان از شهرت و اعتباری برخوردار شد.
ویرجینیا وولف در یادداشتهای روزانهاش به این نکته اشاره میکند که در چهلسالگی تازه صدای خاص آثار خود را کشف کرده است. ازآنپس باوجود اختلالات گاهوبیگاه روانی، دوران پرباری را به لحاظ ادبی پشت سر گذاشت. او که با تأثیرپذیری از ساختارهای تثبیتشده ادبیات کلاسیک آثار نخستین خود را نوشته بود، رفتهرفته بهعنوان نویسندهای مدرنیست و صاحب سبک به شهرت رسید. در این زمینه بیشک حضور همسرش لئونارد وولف چه در زمان حیات او و چه تا نزدیک به سه دهه بعد از او که زنده بود، نقشی تعیینکننده داشت. همسرش مدام از او مراقبت میکرد، چه به لحاظ روانی و پیشگیری از بحرانهایی که به سراغ او میآمد و ممکن بود به خودکشیاش بینجامد و چه بعد از مرگ که آثار منتشرنشده او و همچنین یادداشتها و نامههایش را به شکل منظم منتشر ساخت.
در میان آثار بجای مانده از ویرجینیا وولف به آثار داستانی او فراوان پرداختهشده است، چه آنها را که اغلب در زمره شاهکارهای ادبیات جهان برشمردهاند همانند خانم دالاوی، خیزابها، بهسوی فانوس دریایی و… و چه آنها که در زمره آثار نخستین کارنامه او بهحساب میآیند و یا آثاری که بهزعم خود او با حسی مفرح از داستاننویسی بر قلم جاری ساخته و ازقضا با توفیق نزد مخاطبان نیز روبهرو شده است نظیر روز و شب و سالیان و ازایندست.
اما سه گینی کتابی که ترجمه فارسی آن برای نخستین بار پیش روی ماست، اثری منحصربهفرد در کارنامه او محسوب میشود. این کتاب به دلایل درونمتنی در زمان انتشار واکنشهای ضدونقیضی برانگیخت که اغلب منفی بودند و سپس تا سالها به محاق بیتوجهی فرو رفت چنانکه حتی در بسیاری از مقالاتی که به زندگی و آثار ویرجینیا ولف میپردازند یا به این اثر اشاره نشده یا از کنار آن.
این کتاب در دسته آثار غیرداستانی وولف جای میگیرد و آن را تجربهای متفاوت در زمینهای ارزیابی میکنند که پیشتر در کتاب اتاقی از آن خود، پشت سرگذارده بود. جنگ جهانی اول خاستگاه تغییرات بسیاری در جامعه انگلیسی با نظام ارزشهای سنتی شد که آزادیهای زنان بخش مهمی از آن را تشکیل میداد. در این دوره زنان از موقعیتها و فرصتهایی برخوردار شدند که تا پیش از آن نداشتند و ویرجینیا وولف نیز به این مهم توجهی جدی داشت.
ویرجینیا وولف در کنار داستاننویسی، نوشتههای کوتاه و بلند انبوهی در حوزه نقد ادبی نوشته است. این تسلط در حوزه نقد ادبی زمینهساز آن بوده که وولف رویکردهای فمینیستی جریانهایی که خواهان برابری زنان و مردان بودهاند را وارد ساحت نقد ادبی کرده و از چهرههای پیشرو درزمینهٔ نقد فمینیستی باشد. از دیگر سو او در کتاب اتاقی از آن خود و سپس سه گینی بهتفصیل به نقد جایگاه زنان در جامعه مردسالار انگلیسی پرداخته است.
وولف ابتدا در نظر داشت سه گینی را در قالب مقاله / داستان ارائه کند، تجربهای که او پیشتر به شکلی بسیار خلاقانه در کتاب اتاقی از آن خود پشت سر گذاشته بود؛ کتابی که برخاسته از متن دو سخنرانی او در محافل دانشگاهی درباره زنان و موقعیت نابرابر آنها در جامعه و حتی در قبال آفرینش ادبی ست. نام کتاب نیز هوشمندانه از این همین مسئله وام گرفتهشده بود: زنان اگر میخواهند بنویسند باید قدرت مالی و اتاقی از آن خود داشته باشند! البته استدلالهای او در این مسئله بسیار هوشمندانه و جذاب هستند. او طی چند فصل در قالبی کموبیش روایی و تحلیلی به ارائه چالشهای پیش روی زنان در جامعه زمان خود میپردازد.
چنین تجربهای باوجود برخی مشابهتهای مضمونی در سه گینی ممکن نشد و او سرانجام تصمیم گرفت آن را به دو کتاب تقسیم کند. بخش داستانی تحت عنوان رمان «سالها» منتشر و بخش غیرداستانی با نام سه گینی وارد بازار شد. این کتاب در قالب سه نامه (سه جستار) نوشتهشده است. ظاهر کار بر این نکته دلالت دارد که ویرجینیا وولف این سه فصل را در پاسخ به نامهای از یک دوست نوشته است. در این کتاب ویرجینیا وولف با رویکردی صلح دوستانه به انتقاد از فاشیسم و نسبت آن با جهان مردسالار و چالشهای فرهنگی و مشکلات زنان در چنین فضایی میپردازد.
او در آغاز کتاب خطاب به نویسنده نامه نوشته است که در دادن پاسخ تردید داشته؛ چرا باید یک مرد از زنی درباره اینکه چگونه میتوان از جنگ پیشگیری کرد بپرسد؟ او سپس به این نکته اشاره دارد که اگرچه امر تولد در هر دو جنس مشترک است، اما در ادامه مناسبات اجتماعی و خانوادگی دو شکل متفاوت و طبعاً نابرابر برای تربیت، تحصیل و حتی زندگی زنان و مردان تدارک میبیند.
«هرچند غرایز کمابیش در زن و مرد یکسان است اما جنگیدن همواره رسم مردان بوده نه زنان. قوانین و آدابورسوم ، بهطور ذاتی یا تصادفی، این تفاوت را ایجاد کردهاند… قضاوت درباره چیزی که در آن شریک نیستیم کار دشواری است.»
او با ارجاع به خاطرات سربازان، نویسندگان، سیاستمداران و درمجموع مردان؛ تصویری از جهان مردانه پیرامون به تصویر میکشد، جهانی که نقش زنان در آن محدود است و اهمیتشان ناچیز و پیشپاافتاده مینماید. جنگ محصول چنین جهانی است، فاشیسم نیز همینطور؛ صورتی از زندگی که زنان تجربه و مشارکتی در آن ندارند؛ پس برایشان هرگز قابلدرک نبوده.
در زمانی که از هر گوشه جامعه صدای طبل جنگ برخاسته و با دمیدن در شور وطنپرستی جوانان آنان را به حضور در جنگ پیش رو فرامیخوانند چندان عجیب نیست که نوشتن کتابی با مضمونی ضد جنگ، آن هم توسط یک زن به مذاق بسیاری خوش نیاید. وولف در یکی از پانوشتهای کتاب اشارهای به یکی از اطلاعیههای ستاد جنگ دارد که طی آن اعلامشده تا آن زمان (۱۹۳۷) به هیچ زنی اجازه ثبتنام در ارتش داده نشده.
با این احوال برخلاف کتاب «سالها» که با استقبال بسیار خوبی روبهرو شد، «سه گینی» واکنشهایی متفاوت و ضدونقیض به دنبال داشت. در سال ۱۹۳۸ که کتاب منتشر شد، نام وولف بهعنوان یکی از برجستهترین چهرههای ادبی روزگار خود مطرح بود و به جهت همین اعتبار انتظار میرفت واکنش بسیاری برانگیزد اما محتوای ناخوشایند کتاب باعث شد ستایشگران وولف نیز اغلب با کم توجهی به متن کتاب و آنچه نویسنده بیان داشته تنها هنر نویسندگیاش را مورد تائید قرار دهند.
شاید بخشی از این قسم کم توجهیها را بتوان نتیجه تلخی بسیار آن در قیاس با کتاب «اتاقی از آن خود» دانست. بهخصوص آنکه اثر مورداشاره از شوخطبعیهایی خلاقانه و جذاب در قالبی روایی برخوردار بود که یکی از امتیازات اصلی آن محسوب میشد. علاوه بر تفاوت شرایط اجتماعی-سیاسی دورانِ نگارشِ سه گینی روحیات متغیر خود ویرجینیا وولف نیز در آن مؤثر بود. وولف نوشتن آن را همزمان با جنگهای داخلی اسپانیا آغاز کرد که برخی از دوستان نویسنده و نزدیکانش درگیر آن بودند. در میانه نگارش همین اثر بود که خبر مرگ خواهرزاده محبوبش در جنگهای داخلی اسپانیا به گوش او رسید.
سه گینی حاصل رویکرد جسورانه او برای شناسایی ریشههای جنگ بود و نظامهای مبتنی بر مردسالاری بهعنوان یکی از مهمترین خاستگاههای جنگ. از دیگر سو تبوتاب آغاز جنگ عالمگیری دیگر نیز احساس میشد و برای وولف که ناظر جنگ جهانی پیشین بود، نتایج شوم آن با هیچ منطقی قابلدرک نبود و آن را ناظر بر نخوت و غرور جهانی مردانه مییافت که زنان نقشی در هدایت آن نداشتند. جنگی که این بار حاصل تفکری فاشیستی و نژادپرستانه نیز بود که با قدرت گرفتن هیتلر در آلمان و گرایشهای یهودستیزانه اش بر دلهره و اضطراب او میافزود. همسر محبوب او یهودیتبار بود و پیروزی آلمان نازی عواقبی هولناک نهتنها برای همسرش که برای خود او بهعنوان کسی که با یک یهودی ازدواجکرده بود میتوانست داشته باشد. ازاینسبب همه عوامل درونی و بیرونی دستبهدست هم دادند تا سه گینی به ادعانامهای تند و تلخ علیه فاشیسم و جنگ و جهان مردسالاری بدل شود. جهانی که برای رهایی از آن وولف زنان را به گرفتن سهم خود (سهمی برابر با مردان) تشویق میکرد.
وجود چنین فضایی باعث شد که واکنشها نسبت به سه گینی سرد یا انتقادی بوده و برای نزدیک به دو دهه به حاشیه رود. تأثیر آن حتی دامنگیر خود ولف نیز شد و درواقع بعد از پایان جنگ جهانی دوم و فاصله گرفتن از آن بود که رفتهرفته وولف و سه گینی از محاق درآمده و مورد ستایش قرار گرفتند. اما در این زمان بیست سالی از مرگ خودخواسته ویرجینیا وولف گذشته بود. زنی حساس با روانی رنجور که دیگر تابوتوان زیستن در چنین جهانی را نداشت.
سه گینی
نویسنده: ویرجینیا وولف
ترجمه: منیژه نجم عراقی
ناشر: چشمه، چاپ اول ۱۳۹۳
۳۲۲ صفحه، ۱۸۰۰۰ تومان
*****
برگرفته از الف کتاب
2 نظر
داوود قلاجوری
از خواندن نوشته تحلیلی شما بسیار لذت بردم. وولف یک نابغه و یک استثنا در ادبیات غرب است
خواننده
با توجه به مضمون این اثر می توان گفت خواندن آن برای یک ایرانی از واجبات است. از پیشنهاد خوبتان تشکر می کنم.