این مقاله را به اشتراک بگذارید
«کن» زیر سایه هراس و حاشیه
شرق، امیر گنجوی، کن / خیابانها که قدم میزنید، با آدمهای بیخانمانی روبهرو میشوید که از شما تقاضای کمک میکنند. در اکثر خیابانها یک آدم سیاهپوش محافظ ایستاده است. برای ورود به هر سالن فیلم، باید از چندین پست بازرسی عبور کنید. بهازای هر ١۵٢ نفر، ۴۶٨ دوربین مداربسته تعبیه شده است. این صحنهها، مربوط به فلسطین اشغالی یا سوریه و عراق نیست؛ تصاویر ثابت اینروزهای آخر «کن» است که بهنظر، یکی از ثروتمندترین شهرهای فرانسه است؛ اما درمجموع فضای اینروزهایش امنیتی است و البته توأم با دعواهای قومیتی. این جشنواره که امسال بهخاطر حملات چندماه گذشته به نشریه «شارلیابدو» و همچنین سرقت بزرگ از یک جواهرفروشی، تحت تدابیر امنیتی بسیار شدیدی آغاز به کار کرده؛ در چنین فضایی، به پایان خود نزدیک میشود. از مهمترین فیلمهایی که در روزهای آخر اکران شد میتوان به «جوانی» سورنتینو، «آدمکش» هوشیائو شین، «کوهها حرکت میکنند» ژیا ژانک که و «دیپین» ژک اودیار اشاره کرد. آدمکش، فیلمی رزمی مرتبط با جنگهای درونی چین در قرن ٩ است. کار آخر هوشیائو شین فیلمی است که از مدتها پیش منتقدان سینمایی بهدنبال آن بودند. سردبیر کایهدوسینما، استفان دلرم، در شماره ویژه این ماهنامه فرانسوی، از شوق فراوانش برای دیدن فیلم آخر شین نوشته. هیچ مخالفتی با این نظرات نمیشود کرد. کار هوشیائو شین در یک کلام ماورایی است. پلانهای فیلم با دقت میکروسکوپی گرفته شده و کارگردان به تمامی جزئیات دقت کرده. در این فیلمِ رزمی، گلچینی از تکنیکهای سینمایی دیده میشود. نکته خاص فیلم، روش برخورد شین با فیلمهای سامورایی است؛ برخلاف کارهای آنگ لی، شمشیرزنهای شین روی هوا پرواز نمیکنند، روی درخت کلهمعلق نمیزنند و پرشهای هزارکیلومتری انجام نمیدهند، همهچیز روی زمین رخ میدهد و واقعیتر بهنظر میآید؛ درواقع تفکر فلسفی ساموراییبودن بر فیلم مسلط است؛ رویکردی شبیه کوروساوا. مشکل بزرگ فیلم، سختبودن داستان فیلم است. بسیاری از منتقدان از این موضوع نالیده و اظهار کردهاند بسیاری از جزئیات فیلم برای آنها روشن نشده و آنکه سینما فقط تصاویر زیبا نیست و در آن داستان نقش مهمی دارد. اما فیلم آخر پائولو سورنتینو، «جوانی»، پیرامون نوازنده مسن معروفی است که دچار بحرانهای مرتبط با سن بالا شده. فیلم را میتوان آشتی این هنرمند با زندگی دانست. با این کار سورنتینو نشان داد او یکی از بهترین هنرمندان ایتالیایی است که در کارهایش به بازی با مرزهای فرهنگ عام و خاص میپردازد. او به شکل کارگردانی درآمده که هم میتواند فیلمی بسازد که در کن جایزه بگیرد و هم نامزد اصلی اسکار شود. در «جوانی» سورنتینو به کمال، این دو رویکرد بهچشم میخورد. موسیقی عام در کنار موسیقی خاص، رجوع به متون ادبیاتی کلاسیک بههمراه متون روزمره، شوخیهای روشنفکری بههمراه جوکهای روزمره و پیشپاافتاده در کار هم بهچشم میخورد. سینما در اینجا خود را در نور شبحی بهوجود آورده که از هنر کلاسیک تا «زیباییشناسی تبلیغاتی» گسترده شده است. رویکرد زیباییشناسی سورنتینو به سینما مشابه با نگاه آلن بدیو به این رسانه است. بدیو ادعا میکند سینما بیش از دیگر هنرها «بهطور خاص مملو از غیرهنر» است: «تصاویری سینمایی در نظر او تصاویری فراگیرند که از «اصولی زوالپذیر» و از «تصاویری که صدها بار در جاهای دیگر دیده شده»، تشکیل شدهاند. سینما در این نگاه به نظامی از هنر تعلق دارد که در آن ارتباط نزدیکی با آنچه هنر نیست، تصاویر عوامانه، برقرار باقی مانده. بدیو به این شیوه که سینما از طریق آن خود را پنهان میکند، شیوهای که کلیشههایی کموبیش پراکنده را بر ضدخودشان میشوراند، نامی اعطا میکند: این یک «فرایند پالایش» است، فرایند هرگز انجامنشدنی کاربردیکردن دوباره کلیشههایی که در هر عصر تجدید میشوند؛ کلیشههایی که بهنظر او یکی از الزامهای عمیق مدرنیته سینمایی را تشکیل میدهند. چنین رویکردی سبب برخورد مثبت با فیلم در بین منتقدان انگلیسیزبان شده. اما فیلم بر عکس فیلم نانی مورتی، بازخورد خوبی بین منتقدان ایتالیایی نداشته و عدهای از آنها، فیلم را کاری توخالی ولی پرادعا خطاب کردهاند.
فیلم آخر «ژیا ژانک که»، «کوهها حرکت میکنند» هم از دیگر کارهای مهم پخششده است. داستان فیلم درباره یک مثلث عشقی در سه زمان است. در شباهت با کار قبلی این کارگردان، فیلم سهپرده دارد؛ با این تفاوت که این سهپرده مربوط به زندگی سه شخصیت بهم گره خورده است. پرده اول فوقالعاده پرانرژی، گیرا و مبهوتکننده است، همه چیز خوب و بجا تعریف شده، همان دغدغههای همیشگی ژیا ژانک که، همانند اثرات سرمایه داری روی زندگی، تکنولوژی موبایل و همچنین تأثیرات جهانیشدن را بر زندگی محلی در اینجا میبینیم. متأسفانه در پرده دوم و سوم، فیلم بیش از اندازه افت میکند. بخش آخر که مربوط به زندگی در آینده است، بههم ریخته است. بعد از «خرچنگ»، این دومین فیلمی است که نتوانسته ریتم عالی شروعش را حفظ کند. فیلم آخر ژک اودیار، «دیپن» (نام شخصیت مرد اصلی فیلم) نام دارد؛ یک درام اجتماعی خوب پیرامون مشکلات مهاجران در فرانسه که مشخص میکند مهاجرت به فرانسه به هیچوجه پایاندهنده وضعیت جنگی مهاجر در کشور خودش نیست و برعکس ممکن است سبب وضعیت جنگی بدتری هم شود. این فیلم به شرایط فعلی جامعه فرانسه مرتبط است. به نظر فیلمهای امسال فرانسوی با اوضاع و شرایط اخیر این کشور ارتباط دارند. جنگ و آشوب بین ملیتها و قومیتهای مختلف، جنگ بین زن و شوهر و جنگ یک فرد علیه سرمایهداری دغدغه اصلی بخش عظیمی از فیلمهای امسال سینمای فرانسه است.
جایزه هفته منتقدان به فیلمساز آرژانتینی
از نمایش فیلمها که بگذریم، باید به جایزه جنبی هفته منتقدان این دوره از رقابتهای کن اشاره کنیم که امسال به فیلمی آرژانتینی رسید. این جایزه شامگاه پنجشنبه به «پائولینا»، ساخته «سانتیاگو میتره»، اعطا شد. این اولین جایزه از این جشنواره امسال است که ٢۴ می به کار خود پایان خواهد داد. «پائولینا» داستان خانم وکیلی است که شغل وکالت را رها کرده و به تدریس روی میآورد ولی در این میان با مشکلات زیادی روبهرو میشود. همچنین دو جایزه در بخش فیلم کوتاه به فیلمهای «آبلهمرغی»، ساخته «فولویو ریزولو» و «رامونا»، به کارگردانی «آندری کرتولسکو» اعطا شد.
توجه تلویزیون به شلوار بازیگر ایرانی در کن
همزمان با پایان جشنواره، دستگاه حاشیهساز در داخل ایران، فعالیت خود را با تمرکز بر نحوه پوشش و حضور سینماگران ایرانی در کن آغاز کرد؛ هرچند اینبار حاشیهسازیها دیرهنگامتر و کمرنگتر از قبل بود؛ خصوصا از حضور دوره قبل لیلا حاتمی که بهعنوان داور به این جشنواره رفته بود. نوید محمدزاده، بازیگر فیلم سینمایی «ناهید»، که بهعنوان نماینده ایران در جشنواره «کن» فرانسه حضور دارد، در گفتوگو با ایسنا در کن، با اشاره به تشویق تماشاگران پس از نمایشهای فیلم گفت: «ناهید» فیلمی ساده و انسانی است که روابط مشخصی دارد و هرکسی در دنیا میتواند با آن ارتباط برقرار کند. این بازیگر که عکس شلوار کوتاهش در حاشیه جشنواره بازتاب وسیعی در رسانههای داخلی داشته است، با انتقاد از این اتفاق اضافه کرد: از ١٠ روز جشنواره کن دو روزش مربوط به فیلم «ناهید» بود و من بهعنوان نماینده سینمای ایران کاملا با لباس رسمی در مراسم حاضر شدم که عکسهای آن در رسانههای خارجی مشخص است؛ اما هشت روز دیگرش هیچ آدمی در خیابان ما را نمیشناسد که پوشیدن شلواری که پنجسانت کوتاهتر است در روز عادی آبروریزی محسوب شود. او ادامه داد: میگویند این پوشش در فرش قرمز فیلم بوده است، درحالیکه وقتی زیر عکس، نام ساره بیات را بهعنوان عکاس نوشتهام، یعنی موبایل را به ایشان دادم و لطف کردند در خیابان از ما مقابل پوستر جشنواره که در کل شهر است، عکس گرفتند. در جشنوارههای مختلفی حضور داشتهام و خوشبختانه تجربه لازم را در اینباره دارم. این بازیگر با اشاره به پخش این خبر از تلویزیون گفت: شنیدهام چهاربار این خبر پخش شده و برایم جای سؤال است که رسالت صداوسیمای مملکت به این بزرگی این است که درباره پنجسانت کوتاهی یا بلندی شلواری که آدم در خیابان پوشیده گزارش بدهد؟! اتفاقات مهمتری هست که بهتر است به آنها پرداخته شود. دلیل این برخوردها را نمیفهمم. شاید از نظر کاری با من مشکل دارند، اما دلیل نمیشود به خاطر پنجسانت برایم پروندهسازی شود. بازیگر فیلم «عصبانی نیستم» ادامه داد: در فضای مجازی هم افرادی به من و خانوادهام فحش دادند که هویت مشخصی ندارند؛ بهتر است کمی منصف باشیم.
شرق