این مقاله را به اشتراک بگذارید
دو نمایشنامه از ژان کلود کرییر
«تراس» و «روال عادی» دو نمایشنامه از ژان کلود کرییر، داستاننویس، فیلمنامهنویس و نمایشنامهنویس سرشناس فرانسوی، است که با ترجمه اصغر نوری در قالب یک کتاب از طرف نشر بیدگل منتشر شده است. در پایان کتاب نیز گفتوگویی با ژان کلود کرییر چاپ شده است. کرییر ازجمله نویسندگانی است که با کارگردانان بزرگ سینما و تئاتر همکاری کرده است. در عرصه سینما همکاریاش با لوئیس بونوئل، برخی از بهیادماندنیترین فیلمهای تاریخ سینما را رقم زده است که فیلم «جذابیت پنهان بورژوازی» یکی از آنهاست. در تئاتر نیز با کارگردانان بزرگی نظیر پیتر بروک و ژانلویی بارو همکاری کرده است. نمایشنامه «تراس»، چنانکه در توضیح پشت جلد ترجمه فارسی کتاب «تراس/ روال عادی» آمده است «قصه جدایی یک زوج جوان امروزی است. کرییر در این نمایشنامه به مضمونی جهانشمول و معاصر میپردازد: عدم تفاهم واقعی بین انسانها؛ اینکه هیچکس درست نمیداند دنبال چیست و همه در حال فرار از وضعیتی شکستخورده و رسیدن به وضعیتی تازهاند، بیآنکه بدانند در این وضعیت عادی چه باید بکنند».همچنین در توضیح پشتجلد، درباره نمایشنامه دوم کتاب یعنی «روال عادی» میخوانیم: «روال عادی ماجرای ملاقات خبرچین یک حکومت دیکتاتوری با کمیسر همان حکومت است. کمیسر، خبرچین را احضار کرده چون خود او را لو دادهاند. کرییر در این نمایشنامه بهخوبی نشان میدهد در جامعههایی ازایندست، گاهی عجیبترین و ترسناکترین چیزها به امری عادی و روزمره تبدیل میشود.»
مقالاتی از سوزان سانتاگ
«علیه تفسیر»، مجموعهای از نقدها و تحلیلهای سوزان سانتاگ است که با ترجمه مجید اخگر از طرف نشر بیدگل منتشر شده است. سانتاگ مقالات این کتاب را بین سالهای ١٩۶٢ تا ١٩۶۵ در نشریات چاپ کرده است و این کتاب، اکنون کتابی کلاسیک در حوزه نظریه به شمار میآید. در بخشی از مقدمه مترجم بر ترجمه فارسی این کتاب درباره آن میخوانیم: «کتاب ویژگیهایی دارد که آن را از یک مجموعه نقد متمایز و ممتاز میکند. یک منتقد معمولا به صورت حرفهای در یک حوزه خاص به نقد میپردازد، و مثلا به عنوان منتقد فیلم، ادبیات، یا هنرهای تجسمی شناخته میشود. از سوی دیگر، نقد معمولا به موقعیت تاریخی و فرهنگی نگارش خود وابستگی تام دارد، و به همین دلیل با گذر زمان ضرورت و معنای خود را تا حد زیادی از دست میدهد و در آینده بیشتر به عنوان سندی تاریخی در مورد موضوع محل مراجعه خواهد بود. به عبارت دیگر، نقد به معنای مرسوم و متعارف اصطلاح تاریخ مصرف، دعاوی، و جاهطلبی محدودی دارد. با نگاه به مقالات کتاب حاضر، متوجه میشویم که این کتاب از جهات مختلف از این تصویر متعارف از نقد فاصله میگیرد، و به اعتبار این تفاوتها شاید نتوان آن را بهمعنای دقیق یا خالص کلمه «نقد» هنری – ادبی بهشمار آورد. اما درعینحال، همین فاصلهگیری موجب میشود تا برخی از مهمترین و جوهریترین پتانسیلها و کارکردهای نقد که شاید برخی از آنها در زمانهی ما به علل مختلف- از جمله تخصصیشدن نقد، و اثرگذاری نهاد آکادمی و بازار بر آن در چند دههی اخیر- به فراموشی رفته باشند در این نوشتهها خودنمایی کنند».
در باب ترجمه
«لذت خیانت» عنوان کتابی است که دربرگیرنده مقالاتی از موریس بلانشو، پل دومان و جودیت باتلر است و نصراله مرادیانی این مقالات را به فارسی برگردانده است. چهار مقالهای که در این کتاب انتخاب و ترجمه شدهاند، هریک مربوط به دوره و زمینه متفاوتی است. دو مقاله اول کتاب با نامهای «ترجمهکردن» و «ترجمه از» نوشته موریس بلانشو است که او آنها را با فاصلهای نزدیک به دو دهه در دو کتاب خود با نامهای «کار آتش» و «دوستی» به چاپ رسانده بود. مقاله سوم کتاب با نام «نتایج: «رسالت مترجم» والتر بنیامین» نوشته پل دومان است که نخست در سال ١٩٨٣ و بعد در کتاب «مقاومت در برابر نظریه» با اندکی تغییر به چاپ رسید. مقاله چهارم و پایانی کتاب نیز «لذت خیانت» نام دارد که نوشته جودیت باتلر است. مترجم کتاب در بخشی از یادداشت ابتداییاش درباره دلیل گزینش این چهار مقاله و انتشار آنها در یک کتاب نوشته: «همانطور که از نحوه گزینش مقالهها برمیآید، هدف از ترجمه این مقالات در مجلدی واحد پرداختن به شیوه فکری هر متفکر بهخصوص نبوده؛ هرچند از خلال قرائت مقالات با زمینه فکری نویسنده آن مقاله در دوره بهخصوصی از تفکر وی نیز آشنا میشویم. نقطه پیوند مقالات این کتاب تأثیرپذیری همه آنها از رسالت مترجم بنیامین است. در هر چهار مقاله بر کار خلاقانه مترجم تأکید شده است و این موضع سنتی که کار مترجم تقلید یا رونوشت متن اصلی است به نقد کشیده شده است».