این مقاله را به اشتراک بگذارید
تکنولوژی و استعاره
بهتازگی کتابی با عنوان «علمی-تخیلی» نوشته آدام رابرتز با ترجمه کامران برادرانرزاز در نشر روزنه منتشر شده است که همانطور که از عنوانش هم برمیآید به ژانر علمی-تخیلی در ادبیات و دیگر شاخههای هنری میپردازد. آدام رابرتز، نویسنده کتاب، استاد دانشگاه رویال هالوودی بریتانیاست و این کتاب اولینبار در سال ٢٠٠٠ توسط انتشارات راتلج و نیز در سال ٢٠٠٢ با عنوان مجموعه زبان انتقادی نوین منتشر شد. آنطور که در توضیح ترجمه کتاب آمده است، فصل اول این اثر سالها پیش در فصلنامه ارغنون منتشر شده بود و حالا کل کتاب با این ترجمه در دست است. این کتاب در شش فصل تدوین شده است. کتاب در فصل اولش تعریفهای مختلف علمی-تخیلی را بهصورت کوتاه آورده و بعد سه نظریه دراینباره را با تفصیل بیشتر شرح داده است. به اعتقاد نویسنده، تعریفهای دارکو سووین، رابرت اسکولز و دامین برودریک تأثیر شگرفی بر مطالعات ژانر علمی-تخیلی داشتهاند و ازاینرو کتاب به تفصیل درباره نظریه آنها بحث کرده است. نویسنده درباره تاریخ شکلگیری این ژانر اشاره کرده که اختلافهای زیادی دراینباره وجود دارد. برخی زمان شکلگیری این ژانر را حدود صد سال پیش و در آثار نویسندگانی مثل اچ.جی.ولز و ژولورن میدانند، اما برخی دیگر از منتقدان هم بر این باورند که عمر این ژانر به قدمت خود ادبیات است. رابرتز در این کتاب ژانر علمی-تخیلی را بهعنوان سبکی سمبلیستی معرفی کرده و تفاوتهای آن را با دیگر گونههای ادبی بررسی کرده است. کتاب در بخش نتیجهگیریاش به نظر گوئینز جونز درباره ضرورت ژانر علمی-تخیلی اشاره کرده و نوشته است: «این ژانر لزوما فعالیتی پیچیده، عمیق و روشنفکرانه نیست. شناختن سفینه اینترپرایز، در نسخههای اصلی سریال، بهعنوان زیردریاییای اتمی که بیهدف در اقیانوس آرام پرسه میزند و در دوران مبهم و صلحوار جنگ سرد به پراکندن اخلاقیات لیبرالی میپردازد چندان روشنفکرانه نیست. اما هیچچیز مانند بنانهادن جهانی، یا شناختن جهانی ساختهشده، به منظور آموختن مشاهده جهان خویش بهسان دنیایی بناشده نیست. این ترفند بوده که به خودی خود ارزشمند است». به اعتقاد نویسنده، ژانر علمی-تخیلی تأثیر بسیاری در عامهپسندکردن نسبی باوریای دارد که یکپارچگی و خردکنندگی بیشتر ایدئولوژیهای فرهنگ بشری را به چالش میکشد: در این قرن، قرنی که در آن نسبیگرایی اینشتینی و سوسوری به آهستگی بهسوی ادبیات علمی-تخیلی تصریفی و به سوی خودآگاهی عامهپسند پیش میرود، جونز به اشخاصی دیداری همچون آلبرت اینشتین و فردیناند دوسوسور متوسل میشود. اینشتین امروزه به سبب نظریه نسبیت شناخته شده است؛ نظریهای که بر طبق آن زمان، مکان، جرم و شتاب، کمیتهایی به یکدیگر وابستهاند که هیچگاه نمیتوان به تنهایی آنان را محاسبه کرد. سوسور تئوری زبانشناسی خود را بر این پایه گذاشت که زبان سیستمی از نشانههاست که عناصر آن فقط در ارتباط با یکدیگر معنا مییابند. ژانر علمی-تخیلی وظیفه فراهمآوردن نشانههایی را که با ادراک جهان در حال تغییر ما متناسب باشد برعهده دارد. سایبرپانک یکی ازهزاران تفسیری است از ژانر علمی-تخیلی، که از طریق آن میتواند این وضعیت پیچیده را بیان و جامه عمل به آن بپوشاند…». شرق