این مقاله را به اشتراک بگذارید
پایانبندی داستان، آخرین فرصت نویسنده برای تاثیرگذاری روی مخاطب است. بسیارند رمانهایی که دقیقا به خاطر حس عمیقی که در آخرین سطرها به خواننده منتقل کردهاند، در یادها ماندگار شدهاند.
خلق اثر در دنیای هنر و ادبیات ارتباط مستقیمی با میل همیشگی بشر به مانایی دارد. داستانها، شروع و میانه و پایانی دارند اما شاید آخرین واژهها را بتوان تلاش نهایی نویسنده برای ماندگار شدن در ذهن مخاطبانش دانست. با این مقدمه تعدادی از پایانهای طلایی دنیای کاغذی را مرور میکنیم:
بیگانه اثر آلبر کامو
آلبر کامو شاهکارش «بیگانه» را در سال ۱۹۴۲ نوشت. «بیگانه» نمونه تمامعیاری از تفکرات ابزورد و فلسفه اگزیستانسیال نویسنده است و شخصیت اصلی آن به خاطر وارد نشدن به بازیهای اجتماعی محکوم به مرگ میشود. کامو با کلماتی ساده چنان عمقی در رمان ایجاد کرده که تاثیرش تا مدتها روی ذهن خواننده باقی میماند.
کامو در ماندگارترین رمانش به شرح سرگذشت مرد جوانی بهنام «مورسو» میپردازد که با خود و دنیای اطراف بیگانه است و این بیگانگی، او را تا پای مرگ میکشاند. کامو درباره «بیگانه» میگوید: در جامعه ما هر آدمی که در مراسم خاکسپاری مادرش اشک نریزد، خودش را در معرض خطر میآورد که به مرگ محکوم شود.
همچنین سارتر در مقدمه این اثر مینویسد: در میان آثار ادبی عصر ما، این داستان، خودش هم یک بیگانه است.
«برای این که همه چیز کامل شود، برای اینکه کمتر خودم را تنها حس کنم، تنها امید باقیمانده برایم این است که تماشاگران زیادی در روز اعدامم حضور داشته باشند و با فریادهایی از نفرت به پیشوازم بیایند.»
«رنجهای ورتر جوان» گوته
«رنجهای ورتر جوان» اثر فردریش ویلهلم گوته از جمله رمانهایی است که در زمان انتشار تاثیر شگرفی بر جو حاکم میان خوانندگانش گذاشت و بر جنبش ادبی رمانتیسیسم در آلمان هم تاثیرگذار بود. در واقع بازتاب اثر رمان سال ۱۷۷۴ گوته را به وضوح میتوان بر فرهنگ اروپای معاصر دید. موجی که «اثر ورتر» نام گرفت باعث شد جوانها منش و حتی لباس پوشیدن خود را «ورتر»ی کنند.
«ساعت ۱۲ ورتر برای آخرینبار نفس کشید. حضور خانواده استوارد و احتیاطهای او جلو هر مزاحمتی را گرفت و آن شب در ساعت ۱۱، بدن ورتر در مکانی دفن شد که خود انتخاب کرده بود. استوارد و پسرانش پیکر او را تشییع کردند. آلبرت نمیتوانست آنها را همراهی کند. زندگی شارلوت رو به یاس میرفت. جسد توسط کارگران حمل شد. هیچ کشیشی در مراسم شرکت نکرد.»
«آلیس در سرزمین عجایب» لوییس کارول
لوییس کارول کتاب معروف خود «آلیس در سرزمین عجایب» را سال ۱۸۶۵ منتشر کرد و در آن به طرز جادویی با عقل و منطق بازی کرد. شاید به همین دلیل است که هم کودکان و هم بزرگسالان «آلیس در سرزمین عجایب» را میپسندند و آن را از بهیادماندنیترین کتابهای عمرشان میدانند. لوییس کارول با کشاندن خوانندگانش از لانه خرگوش به دنیای جادوییاش، شاهکاری خلق کرده با موجوداتی عجیب و باورنکردنی که تا ابد در یادها باقی میماند. شیوه روایی، ساختار ادبی، تصویرسازیها و شخصیتپردازیهای این رمان تاثیر شگرفی بر ژانر فانتزی پس از خود داشت.
«خواهر آلیس در ذهن خود مجسم کرد که آلیس کوچولو چند سال بعد به زن بالغی تبدیل میشود و با این حال، قلبش درست مانند دوران کودکیاش، همچنان پاک و مهربان میماند و کودکان خردسال دیگری را دور خود جمع میکند و با تعریف کردن ماجراهای عجیب و حتی شاید با تعریف همین خواب سفر به سرزمین عجایب، باعث میشود که چشمهای کوچک و درخشان آنها از فرط تعجب گرد شود و در غمهای کودکانه آنها شریک و از شادیهایشان شاد میشود و به یاد دوران کودکی خویش و روزهای شاد تابستان میافتد.»
«داستان دو شهر» چارلز دیکنز
چارلز دیکنز وقتی «داستان دو شهر» را نوشت، یکی از محبوبترین و برجستهترین نویسندههای جهان بود. این کتاب کلاسیک ترکیبی استادانه از تعلیق، طنز، توصیفات معنادار، شخصیتهای ترسناک و رویدادهای عاشقانه است که همگی با در کنار هم قرار گرفتن به خوبی شرایط جامعه آن زمان فرانسه را نمایش میدهند. «داستان دو شهر» یکی از پرفروشترین کتابهای انگلیسیزبان در دنیاست و داستان آن در لندن و پاریس، قبل و در طول انقلاب فرانسه رخ میدهد.
«دارنی پیش از زیر گیوتین رفتن با خود فکر میکرد: این خیلی خیلی بهتر از آنچه من انجام میدهم است، بهتر از هرچه تا حالا انجام دادهام. خیلی خیلی بهتر از هر استراحتی است که تا حالا کردهام.»
«صد سال تنهایی» گابریل گارسیا مارکز
بیشک «صد سال تنهایی» گابریل گارسیا مارکز یکی از شاهکارهای ادبیات آمریکای لاتین است. این کتاب تاکنون به ۳۷ زبان ترجمه شده و بیش از ۳۰ میلیون جلد فروش داشته است. «گابو» معروفترین اثرش را در سال ۱۹۶۷ به چاپ رساند. گابریل گارسیا مارکز از بزرگترین چهرههای ادبیات اسپانیولیزبان و آمریکای لاتین بود که در سال ۱۹۸۲ به جایزه نوبل ادبیات دست یافت. او به عنوان پیشتاز سبک «رئالیسم جادویی» شهرت داشت. «صد سال تنهایی» که نمونه بارز رئالیسم جادویی است، نمونه تمامعیاری از جنبش غریو ادبیات آمریکای لاتین است که طی دو دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ حوزههای شعر، نقد و ادبیات داستانی را دربرگرفت.
«اما قبل از رسیدن به سطر آخر، میدانست که دیگر هرگز از آن اتاق خارج نخواهد شد چون پیشگویی شده بود که شهر آیینهها (یا سرابها) درست در همان لحظهای که آئورلیانو بابیلونیا کشف رمز مکاتیب را به پایان برساند، با بادهای شدید از روی زمین و خاطره بشر محو خواهد شد و آنچه در مکاتیب آمده است از ازل تا ابد تکرارناپذیر خواهد بود زیرا نسلهای محکوم به صد سال تنهایی فرصت مجددی روی زمین نداشتند.»
«کتابخوان» برنهارد شلینک
برنهارد شلینک قاضی و استاد دانشگاه حقوق در «کتابخوان» معضلات یک نسل از آلمانیها پس از جنگ جهانی دوم را روایت کرده است. «کتابخوان» نامزد دریافت چندین جایزه شد و به زبانهای بسیاری برگردانده شد. فیلم اقتباسی این اثر در سال ۲۰۰۸ روی پرده رفت، در پنج بخش نامزد اسکار شد و جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن را نصیب «کیت وینسلت» کرد.
«به محض این که از نیویورک برگشتم، پول هانا را به نام خودش به انجمن مبارزه با بیسوادی یهودیها اهدا کردم. نامهای کوتاه و کامپیوتریشده با مضمون تشکر انجمن از خانم هانا برای کار خیرش دریافت کردم. نامه را در جیبم گذاشتم و به سمت قبرستان و آرامگاه هانا راندم. اولین و آخرین باری بود که آنجا ایستادم.»
«گوژپشت نتردام» ویکتور هوگو
کمتر کسی وجود دارد که داستان «گوژپشت نتردام» ویکتور هوگو را نداند، اما خواندن متن زیبای رمان عاشقانه اما گوتیک ویکتور هوگو تجربهای متفاوت است. عنوان کتاب سال ۱۸۳۱ هوگو به کلیسای جامعی در پاریس اشاره دارد که بیشتر جریانهای قصه حول محور آن رخ میدهد. این اثر از مشهورترین رمانهای کلاسیک است که بارها مورد اقتباس سینمایی، نمایشی و تلویزیونی قرار گرفته است.
«اسکلت دیگر که انگار این یکی را در آغوش گرفته بود، از آنِ یک مرد بود. ستون فقراتش خم بود، سرش بین دو استخوان ترقوه قرار گرفته بود و یکی از پاها کوتاهتر از دیگری بود. با این وجود گردنش نشکسته بود و مشخص بود که دار زده نشده است. مردی که صاحب این استخوانها بود، مسلما باید به اینجا آمده و مرده باشد. وقتی سعی کردند او را از اسکلتی که در آغوش گرفته بود جدا کنند، تبدیل به پودر شد.»
«گتسبی بزرگ» اسکات فیتزجرالد
«گتسبی بزرگ» اسکات فیتزجرالد آیینه تمامنمای دوران جاز و دهه ۱۹۲۰ آمریکاست. فیتزجرالد مشهورترین رمانش را براساس تجربیات شخصی، در بستر تحولات اجتماعی و با موضوعاتی چون مقاومت در برابر تغییر، ایدهآلگرایی و افراطهای باورنکردنی روایت کرده است.
فیتزجرالد که به عنوان یکی از نویسندگان بزرگ قرن بیستم شناخته میشود، یکی از اعضای «نسل گمشده» دهه 1920 آمریکا محسوب میشود. این نویسنده در طول عمرش چهار رمان نوشته است که «این سوی بهشت»، «لطیف است شب» و شاهکار کلاسیک «گتسبی بزرگ» از آن جملهاند. بین سالهای ۱۹۲۶ و ۲۰۰۷ شش فیلم سینمایی با اقتباس از «گتسبی بزرگ» ساخته شده که «رابرت ردفورد» در معروفترین آنها ایفای نقش کرده است. جدیدترین اقتباس این رمان فیلم خوشساختی از «باز لورمن» است که هنرپیشههای سرشناسی چون «لئوناردو دیکاپریو»، «کری مولیگان» و «توبی مگوایر» در آن ایفای نقش کردهاند.
«در قایق نشسته بودیم، بر خلاف جریان پارو میزدیم و بیامان به طرف گذشته رانده میشدیم.»
«کتابدزد» مارکوس زوساک
رمان «کتاب دزد» مارکوس زوساک در سال ۲۰۰۵ به چاپ رسید و برنده چندین جایزه ادبی شد و به مدت ۲۳۰ هفته در فهرست پرفروشترینهای «نیویورک تایمز» قرار داشت. «امیلی واتسون» و «جفری راش» دو بازیگر مطرحی هستند که در اقتباس سینمایی این رمان به کارگردانی «برایان پارسیوال» هنرنمایی کردند. فیلم «کتابدزد» در سال ۲۰۱۳ نامزد دریافت جوایز مهمی چون اسکار، بفتا و گلدن گلوب شد.
«مرگ که راوی بود، گفت: انسانها مرا به تسخیر خود درآوردهاند.»
«قلعه حیوانات» جورج اورول
رمان تمثیلی «قلعه حیوانات» جورج اورول در کنار «1984» معروفترین آثار جورج اورول هستند. داستان این رمان زندگی حیوانات یک مزرعه و انسانها در دنیایی ضدآرمانشهری، در واقع حکایتی کنایهآمیز از وضعیت سیاسی جهان و به طور اخص حکومت دیکتاتوری «استالین» در آن زمان است. در این رمان، انقلاب حیوانات مزرعه نماد انقلاب کارگری برضد نظام سرمایهداری است.
«حیوانات بیرون از خوک به آدم و دوباره از خوک به آدم نگاه کردند، اما تشخیص اینکه کدام کدام است، دیگر غیرممکن بود.»
ترجمه: مهری محمدی مقدم/ ایسنا