این مقاله را به اشتراک بگذارید
درباره «کارآموز»، کمدی ـ رمانتیک جدید و موفق نانسی مه یرز
اوجگیری اجتماعی با ایدهالهای حرفهای
وصال روحانی
تابحال همیشه گفته میشد پشت هر مرد موفقی یک زن دلسوز و استاد در سازماندهی امور وجود دارد که امور زندگی شوهرش را به گونهای هدایت میکند که به موفقیت و نمونه شدن وی منجر میشود.
فرضیه بالنسبه تازهای که «کارآموز» فیلم جدید نانسی مه یرز کارگردان زن طنزپرداز و جامعه شناس طی فیلم جدید «کارآموز» مطرح میکند این است که پشت سر هر زن موفق در حرفهاش و یا لااقل در مواردی خاص و اندک، یک مرد پیر و پخته قرار دارد که خطهای لازم فکری را به آن زن میدهد و وی را در مسیرهای موردنظر به پیش میراند. مه یرز با سابقه ساخت کمدی ـ رمانتیکهای موفقی همچون «این پیچیده است» و «Somethings gotta give» طی سی سال اخیر در فیلم جدیدش رابرت دنیروی کهنه کار را در قالب مرد پیری که ابتدا به صورت کارآموز کاراکتر «آن هاتاوی» اصول حرفههای تجاری و به ویژه طراحی لباس و مد را میآموزد و سپس تبدیل به راهنما و مشاور ارشد وی میشود، یک زوج جذاب را پیش روی بینندگان میگذارد که نه لزوماً بیلی وایلدری است و نه فرانک کاپرایی اما ارزشهای خود را دارد و همچون هوایی تازه در میان زراد خانه فیلمهای نظامی و جنگی و یا آثاری است که لشکرکشیها و ستیزهای فضایی و کامپیوتری را به نمایش میگذارند و بر اساس سلایق روز خوب و زیاد میفروشند اما فرهنگ و صرافت و بداعتی پشت آنها نیست.
حداکثر کمک از بازیگران
برخی میگویند چون دنیرو مجبور شده است همه هنرش را در این فیلم به کار گیرد و «آن هاتاوی» نیز دست به کوششی بزرگ زده، این نشانگر جواب ندادن داستان فیلم و استفاده مه یرز از ادوات ناکافی و کمک رسانی حیاتی این دو بازیگر به وی و قلم تازه او به قصد رفع ضعفهای موجود است ولی هر چه هست «The Intern» توانسته است با انواع قشرها ارتباط برقرار کند و مثل فیلمهای موفق قبلی مه یرز خوب بفروشد و قرار گرفتناش بین پنج فیلم پرفروش آمریکا و کانادا در دو هفته اخیر نشانه روشن این امر است.
شعاری که به تدریج عوض میشود
در نمای آغازین فیلم صدای رابرت دنیرو به صورت Voiceover روی فیلم میآید که جمله کمی تا قسمتی زیگموند فرویدی «فقط کار کنید و عاشق آن باشید» را تکلم و این فلسفه زندگی را به همگان گوشزد میکند. یک ساعت بعد از شروع فیلم وقتی یکی از کاراکترها بحث ازدواج را نیز وارد این مقولهها میکند و این را نیز از شرایط یک زندگی موفق میانگارد، مشخص میشود که مه یرز و همکارانش مجبور شدهاند به مولفههای گریز ناپذیر دیگر هم در زندگیهای کنونی اشاره و از ارزش و سهم آنها هم در شکل گیری زیست انسانیها یاد کنند و این معادله قطعاً فقط دو مجهول ندارد. به واقع هر چه بیشتر از زمان «کارآموز» بیشتر میگذرد، فزونتر روشن میشود که بنیادها و الزامات یک زندگی موفق حتی از منظر مه یرز و داستان فیلم او ثبات در زندگی زناشویی و دستاوردهای بالای شغلی است و مه یرز حتی تا آن حد پیش میرود که بگوید اگر علایق روحی و روانی و ایدهالهای شغلی در کار نباشد، هر موفقیتی پوچ و گذرا است.
حذف بحثهای خانوادگی
وقتی بن ویتی کر (رابرت دنیرو) به مخاطبش میگوید قادر است خودش را حداکثر در ۱۰ ثانیه معرفی کند، این نشانگر این است که او دیگر به چیزی جز کمال طلبی حرفهای و شغلی فکر نمیکند و بحثهای خانوادگی را از شرح زندگیاش خط زده و حذف کرده است. آیا اوجگیری اجتماعی نیاز به رعایت و اجرای اصلح ایدهالهای حرفهای دارد؟ لابد همین طور است اما مه یرز تا آنجا که امکان پذیر است داستانش را دائماً تکان میدهد و زیر و رو میکند و وجود آدمهای چند وجهی و ماهر در معادلات و معاملات روز در متن داستانش وی را قادر ساخته که هر لحظه از راهی تازه وارد شود.
برای آن هاتاوی در رل ژوالز اوستین، زن جوانی که شغل و حرفه برایش همه چیز زندگی است، ۱۰ ثانیه فرصتی است که به هیچ کاری نمیآید زیرا برای او فرصتی ۲۴ ساعته در شبانه روز برای حرف زدن و گفتن از ایدهالهایش نیز ناکافی است و از هر راهی وارد مکالمه با وی شوید، وی از راهی دیگر بحثها را به مجرای دلخواه خود میکشاند. قرار گرفتن او و ویتی کر (دنیرو) در یک تیم کاری تصور دور از ذهنی است و در نگاه نخست بوی موفقیت نمیدهد اما مهیرز همیشه از رویاپردازان و خالقان قصههای شیرین در هالیوود بوده و در این زمینهها کوتاه نمیآید و در فرهنگ او چنین تم کاری و ائتلافی میتواند آثار نیکوی بیشماری داشته باشد. اوستین یک شبکه آن لاین سرویس رسانی به مشتریهای شرکتش دایر کرده و آن قدر روی کارش حساس است که حتی بسیاری از تلفنهای متقاضیان و مشتریانش را شخصا جواب میدهد.
کمکهای دو جانبه و مفید
در نتیجه وقتی به اطلاع او میرسد که هیات مدیره شرکت وجود یک مرد مسن و کارکشته را در امر هدایت کمپانی در کنار او الزامی میداند ژولز اوستین آنر ا نشانه عدم اعتماد مدیران به خود میانگارد اما در صحنه میماند تا ببیند این مرد (ویتی کر» چه چیزهایی برای گفتن دارد. لباسهای فرم ویتی کر و خوشروییاش سلاح مناسبی برای جلب اعتماد ژولز به شمار میآید اما این قضیه مدتی زمان میبرد و سلاح کارساز و زرنگی نانسی مهیرز در این است که این قسمتهای قصه را با هوشمندی به پیش میبرد تا سرانجام دو کاراکتر اصلی قبول کنند که در عصر ارتباطات و در هزاره سوم بدون هر پیش فرض قبلی کمکهایی برای ارائه به یکدیگر و نصیحتهایی کارگشا برای طرف مقابل دارند. این به واقع عوض و بدل کردن اندک محتوای فیلم موفق «مبتی بر ایدهالهای شغلی» «شیطان پرادا میپوشد» محصول اواسط دهه ۲۰۰۰ است که در آن مریل استریپ دنیایی تقریباً شبیه به «آن هاتاوی» در فیلم جدید مهیرز داشت و در نهایت به نتیجه گیریهایی همچون او میرسید.
*منبع: ./ بانی فیلمNewyo