این مقاله را به اشتراک بگذارید
کمدی ایتالیایی
«کمدیا دلآرته» کتابی است از کنستان میک که به بررسی تاریخ سنتی تئاتری در ایتالیای قرون ١۶، ١٧ و ١٨ و دوران شکوفایی و افول آن میپردازد. سنتی موسوم به کمدیا دلآرته که چنانکه مؤلف کتاب در مقدمه آن مینویسد سالها به فراموشی سپرده شده بود اما در قرن بیستم بار دیگر مورد توجه قرار گرفت. در بخشی از این مقدمه درباره نخستین هنرمندانی که در قرن بیستم به تئاتر ایتالیا توجه نشان دادند میخوانیم: «قبل از مورخان، نقاشان مکتب نو و کارگردانانی همچون گوردون کرگ، مهیر هولد و بنیانگذاران و کارکنان تئاتر کهن پترزبورگ، اولین کسانی بودند که در آغاز قرن ٢٠، به تئاتر ایتالیا توجه نشان دادند». «کمدیا دلآرته» شامل هشت فصل است. در فصل اول این کتاب، با عنوان «کمدیا دلآرته چیست؟» تعریفی کلی از این نوع کمدی ایتالیایی ارائه شده است. در فصل دوم با عنوان «تیپهای کمیک»، شخصیتهای کموبیش ثابت در کمدی دلآرته معرفی و تحلیل شدهاند و همچنین در بخش پایانی این فصل، به «مفهوم اجتماعی تیپهای کمیک» پرداخته شده است. «سناریو»، عنوان فصل سوم کتاب «کمدیا دلآرته» است. در فصل چهارم با عنوان «پیشدرآمد، چکیده و میانپردهها» ضمن توضیحی درمورد پیشدرآمد و انواع آن در کمدیا دلآرته نمونهای از این پیشدرآمدها ارائه شده. در فصل پنجم؛ «هنر بازیگر، چکیده و میانپردهها» به موضوعاتی نظیر «سبک اجرا»، «دلقکبازی»، «شکل ظاهری ماسک»، «عنصر بندبازی»، «منابع دیالوگ» و… پرداخته شده. فصل ششم «هنرپیشگان و تماشاگران» نام دارد. در این بخش به «موقعیت اجتماعی بازیگران»، «درآمد و عایدی» و «تماشاگران» پرداخته شده است. فصل هفتم با عنوان «دکور و کارگردانی» درباره «دکور در کمدی فیالبداهه»، «لوازم و اثاثیه روی صحنه»، «مجموعه آثار اسکالا»، «مجموعه آثار کورسینی»، «مجموعه آثار لوکاتلی»، «مجموعه آثار بارتولی» و «گریم» است. فصل پایانی کتاب نیز به موضوع «منشأ، پیشرفت و انحطاط» اختصاص دارد. در بخش پایانی این فصل درباره افول کمدی ایتالیایی در اواخر قرن هفدهم میخوانیم: «کمدیا دلآرته به بازیگر آزادی عمل میداد و زمینه گستردهای برای نمایش او باز میگذاشت، اما نقشی که در این تئاتر برعهده داشت، حاکی از خطری بود که اواخر قرن هفده، درست هنگامی که به اوج افتخار دست یافت، نمایان شد. در سراسر اروپا نمایشهای ایتالیایی رواج داشت… به نظر میرسد با شهرت و آوازه قدیم خود ماندگار بود و خیالپردازی کمیک و شوخطبعی خودجوش آن به خودنمایی و اتفاقات مبتذل تبدیل شد و جهشی که داشت به افول گرایید… آثار ادبی که نوشتن نقش بازیگر را ساده و اهمیت بداههسازی را محدود میکرد افزایش یافتند، درحالیکه اساتید خلاق خاموش شدند. برخی حقههای کمیک که مردم را میخنداند مدام تکرار میشدند. سنت و تقلید بیحاصل که قبلا مرسوم بود بار دیگر در این تئاتر حاکم شد… این انحطاط با نمایشهای دورهگردی ایتالیاییها در کشورهای خارجی که در آن اصالت و سبک خود را از دست دادند شتاب بیشتری داشت و با همین نمایشها بود که عادات و رسوم جدیدی وارد کشور میکردند. بهاینترتیب کمدیا دلآرته در قرن ١٨ به معنای واقعی کلمه به حیات خود خاتمه داد».