این مقاله را به اشتراک بگذارید
فیلم بدون دیالوگ ماندگار تاریخ سینما
وقتی سینما دوباره صامت شود
خیلیها میگویند از سال ١٩٢٧ و ساختهشدن فیلم «خواننده جاز» و ناطقشدن سینما، این هنر بخشی از هنریبودن خود را از دست داده است. سینمای ناطق خیلی هم سریع برای خودش در سینما جا باز کرد و بعد از مدتی اصلا دیگر نمیشد به فیلمهایی فکر کرد که صامت باشند. بزرگانی مثل جوزف ال. منکیهویچ، بیلی وایلدر، کوئنتین تارانتینو و چارلی کافمن اصلا معروف شدند چون در فیلمنامههایشان دیالوگهای جذاب و ماندگاری داشتند و بازی با کلمات آنها یکی از تفریحهای سینماروها شده است. بااینحال، هرازچندگاهی فیلمی پیدا میشود که دیالوگ را بهطورکلی یا تا حد زیادی کنار میگذارد و سعی میکند روایتش را با تصویر تعریف کند. جدیدترین نمونه چنین فیلمی «قبیله» میروسلاو اسلابوشپیتسکی است که هم در جشنواره فیلم کن تحویل گرفته شد و هم بعدا جایزه بهترین فیلم را از جشنواره فیلم لندن گرفت؛ فیلمی که تمامی شخصیتهایش کرولال هستند و برای همین موقع تماشای فیلم بااینکه آنها با هم حرف میزنند اما مخاطب هیچ دیالوگی نمیشنود. این فیلم بهانهای شد برای معرفی پنج فیلم که در آنها یا اصلا دیالوگی نمیشنویم یا خیلی کم شخصیتها حرف میزنند. البته در این فهرست جای فیلمهایی از بلاتار و تسای مینگ لیانگ خالی است و البته فیلمهای جالب دیگری مثل «خرس» ژان ژاکآنو، «در شهر سیلویا» خوزه لوئیس گورین، «همهچیز از دست رفته» جی.سی.چاندور، «آرتیست» میشل هازاناویسیوس و «آخرین نبرد» لوک بسون و از همه جذابتر «فیلم صامت» ساخته مل بروکس که کمدیای درباره هجوم هالیوود است و داستانش در دهه ١٩٧٠ میگذرد اما فیلمی صامت است و تنها دیالوگش را یک استاد پانتومیم بر زبان میآورد!
«دزد» / راسل روس / ١٩۵٢
کمتر کسی این فیلم را به خاطر دارد؛ فیلم ماجرای یک متخصص هستهای است که آرامآرام بدل به یک جاسوس میشود. خالیبودن فیلم از دیالوگ باعث شده سکانسهای عجیبی در فیلم ببینیم؛ از دعواهای بیصدا در خیابان تا تلفنهایی که زنگ میخورد اما بیپاسخ میماند و البته دیدارهای آدمهایی که حرفهای بسیاری برای گفتن دارند اما حرفی نمیزنند. فیلم این روزها خیلی جذاب نیست شاید چون هدف از آن فقط ساخت فیلمی بدون دیالوگ بوده. فیلم نسبت به دیگر کارهای روس هم ناموفق بود، روس فیلمنامه یکی از بهترین نوآرهای دهه ١٩۴٠ یعنی «مرده یا زنده» را نوشته است.
«تعطیلات آقای اولو» / ژاک تاتی / ١٩۵٣
یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینما و یکی از بهترین نمونههای سینمای بدون دیالوگ. ژاک تاتی انگار اصلا هدفی نداشت جز اینکه نشان دهد دیالوگ در سینما مهم نیست. فیلم به سنت کارهای صامت و مخصوصا کمدیهای باستر کیتون ساخته شده است. فیلم ماجرای آقای اولو با بازی خود تاتی است که بدون اینکه کلامی بر زبان بیاورد، روزگار تمامی کسانی را که برای تعطیلات و استراحت به شهری ساحلی آمدهاند، به هم میریزد. فیلم اندک دیالوگی دارد که اصلا در خاطر نمیماند. تاتی برخلاف روس، برای جبران فقدان دیالوگ، به گرفتن کلوزآپ از چهره روی نمیآورد و همین باعث میشود فیلمش صلابتی داشته باشد که بعد از اینهمه سال هنوز جذاب باشد.
«جزیره عریان» / کانهتو شیندو / ١٩۶٠
یکی از عجیبترین فیلمهای تاریخ سینما و یکی از بهترین نمونههای سینمای مینیمال ژاپن. فیلم ماجرای یک خانواده چهارنفره است که در جزیرهای غیرقابلسکونت برای بقا و زندگی تلاش میکنند؛ خانوادهای که با بدبختی آب مهیا میکنند تا به کشاورزی بپردازند. این فیلم با لحن یکنواختش پروژهای بسیار دشوار بوده برای بازیگران و کارگردانش. حالا که خبری از دیالوگ نیست؛ تنها صدایی که میشنویم صداهای طبیعی مثل برخورد موج آب با سنگ و صدای وزش باد است و البته موسیقی اندوهناک هیرارو هیاشی. همین سکوت باعث میشود چندمعنابودن فیلم خودش را نشان دهد؛ آیا فیلم درباره زیبایی زندگی کشاورزی است که دارد از بین میرود؟ یا فیلم درباره انفجار اتمی در هیروشیما و ناکازاکی است؟
«مجلس رقص» / اتوره اسکولا / ١٩٨٣
یکی از نادرترین تجربههای تاریخ سینما «مجلس رقص» اتوره اسکولاست؛ فیلمی تحسینشده که هم جایزه سزار را برد و هم نامزد اسکار شد. این فیلم ۵٠ سال تاریخ فرانسه، تاریخ اجتماعی و فرهنگی این کشور را در یک سالن رقص روایت میکند، بدون دیالوگ و بدون اینکه شخصیتهای مرکزی مشخصی داشته باشد. فیلمی که فرانسه را از دهه ١٩٣٠ تا روزهای جنگ جهانی دوم و بعد ظهور راکاندرول و انقلاب فرهنگی ١٩۶٨ تا روزهای اولیه دهه ١٩٨٠ دنبال میکند. اسکولا با حفظ احترامِ منبع تئاتری این فیلم، با طراحی حرکات دوربین و بازیگرانش نشان میدهد سینما برای بیان پرتلاطمترین داستانها هم نیازی به دیالوگ ندارد.
«سهقلوهای بلویل» / سیلون شومه / ٢٠٠٢
انیمیشن دوستداشتنی و جذاب سیلون شومه هیچ ربطی به انیمیشنهای این روزهای سینمای آمریکا ندارد. این انیمیشن تقریبا بدوندیالوگ، داستان پیرزنی است که با کمک سگش موفق میشود نوه خود را که قهرمان دوچرخهسواری است از دست گانگسترها نجات دهد و البته در این کار سه زن پیر به او کمک میکنند. این انیمیشن ترکیبی است جذاب از سوررئالیسم با ارجاعات سینمایی متعدد و موسیقی که بهراحتی نمیشود فراموشش کرد.
دیدگاهها(۰)