این مقاله را به اشتراک بگذارید
اضطراب و میل به آزادی
«اتفاق و دو داستان دیگر» عنوان کتابی است از کریشتوف کیشلوفسکی که بهتازگی با ترجمه عظیم جابری در نشر چشمه منتشر شده است. این کتاب همانطور که از عنوانش برمیآید، متشکل از سه داستان با نامهای «آرامش»، «آماتور» و «اتفاق» است؛ سه داستانی که کیشلوفسکی براساس آنها فیلمهای آرامش، آماتور و شانس کور را ساخت. سه داستان حاضر در این کتاب را، همانطور که در مقدمه کتاب هم توضیح داده شده، میتوان «رمانِ فیلمنامه» نامید، ژانری خاص و کمسابقه که چیزی میان داستان و فیلمنامه است؛ بهاینمعنی که از ویژگیهای هر دو گونه، به یک میزان استفاده میکند: «برای مثال، استفاده فراوان از جملات کوتاه، متنهای حاضر را به سمتوسوی فیلمنامه سوق میدهد و بالعکس استفاده از برخی توصیفات خاص، که جز در قالب داستان نمیگنجد و به تصویر کشیدنشان غیرممکن میباشد، سویه ادبی اثر را برجستهتر میسازد». بخشهای زیادی از متنهای این سه داستان در فیلمهایی که براساس آنها ساخته شده نیامده یا تغییر کرده است. خواندن این سه داستان نشاندهنده اقتباس در آثار کیشلوفسکی است یا بهعبارتی، چگونگی تبدیلکردن مصالح ادبی به مصالح سینمایی را در آثار کیشلوفسکی نشان میدهد.
داستان اول کتاب با عنوان آرامش اینطور شروع میشود: «نگهبان در راهرو طولانی زندان قدم میزد. پشت سرش، مردی بلندبالا، با سری تراشیده، دسته بزرگی شاخه صنوبر همراه با خود میآورد. نگهبان در سلولها را باز میکرد. شاخهای برمیداشت، میداد داخل، دستی آن را میگرفت و او دوباره در را میبست. تمام این کارها مقابل هر سلول تکرار میشد، تا وقتی که نگهبان به سلولهای انتهایی راهرو رسید. پنج زندانی توی یکی از سلولها بودند. چهارتایشان روی نیکمت نشسته بودند، نفر پنجم روی یک تخت چوبی لم داده بود. سلول، بسیار کوچک و فوقالعاده مرتب بود. روی میز، بطری خالی شیر با شاخههای صنوبر داخلش جلبنظر میکرد. کنارش شمع کوچکی میسوخت. زندانیها تازه غذایشان را تمام کرده بودند و میز پوشیده بود از کاسههای کثیف. سیگار میکشیدند. در سکوت.» در توضیحات دیگری در کتاب، از شیفتگی کیشلوفسکی به داستاننویسی یاد شده و اینکه داستانهای او روایت تنهایی و اضطراب انسان در لهستان سالهای دهه ۶٠ و ٧٠ است. در این داستانها، خواننده با جهانی از سکوت و خیال مواجه میشود که سازنده سرنوشت انساناند و آدمها مدام در نبرد با این شرایط به سر میبرند. دورهای که تردید و ابهام از ویژگیهای بارز آن است و بههمینخاطر در هر سه داستان این کتاب نیز تقابل اضطراب و میل به آزادی دیده میشود. این سه داستان بعد از مرگ کیشلوفسکی منتشر شدند و تدوین آنها در کنار هم و در قالب یک کتاب توسط هانا کرال، نویسنده و دوست کیشلوفسکی، انجام شد. در پایان گفتوگویی با هانا کرال ترجمه شده که در بخشی از آن او درباره ویژگیهای دورهای که کیشلوفسکی در آن کار میکرد گفته: «آنجا همهچیز کوچک بود، حتا رویاهای آدمها…».