این مقاله را به اشتراک بگذارید
کتاب «آربی اُوانسیان» به روایت مجید لشکری، پژوهشگر و گردآورنده آن
پرسش از تاریخ؛ واکاوی یک حضور
کار پژوهشگر ارائه و بازتاب حقایق تاریخی و واکاوی آن است نه جهتدادن به آن؛ بدیهی است وقتی به این مهم پرداخته شود، تازه میتوانیم به مرحله آسیبشناسی و نقد بپردازیم. تا زمانی که اسناد و مدارک کافی نداشته باشیم، تاریخمان بر اساس گفتهها و شنیدهها رقم خواهد خورد و بنابراین حتی نمیتوانیم به مرحله تحلیل آن برسیم. در ثبت تئاتر مدرن ایران بسیار ضعیف عمل شده، انگار اهالی یا مسئولان تئاتر خودشان برای ثبت خودشان کاری انجام نمیدهند و یا نمیخواهند به مواجههای از این طریق امکان دهند، نمیدانم علت واقعی چیست؛ اما دانش عمومی تئاتر و حتی سینمای متفاوت و نوین کشورمان برای شناخت پیرامونش اصلا کافی نیست، حتی بنیانها و ریشههای آن قابلتردید و بازنگری است. متأثر میشوم وقتی دروغ و شایعه به دلیل نپرداختن به تاریخ یا به دلیل فراموشکردن، نادیدهگرفتن حافظه تاریخی و روشننکردن ابهامات، باعث سوءاستفادهها و تعبیرهایی در سطوح گوناگون و در نهایت تخریب یک جامعه میشود. هرچند که حقیقت همیشه راه خودش را پیدا میکند و به زندگیاش ادامه میدهد، تنها نبایستی اجازه داد با بیتوجهیها و غفلتهایمان تاریخ را دیگران وارونه به هر قیمتی برایمان تهیه و تفسیر کنند. تنها با اولویتِ ثبت ریشهها و نگره تاریخی تئاتر و سینمای متفاوت، میتوان نوعی شناخت اولیه را از دورهای تاریخی ایجاد کرد، اگر نتوانیم این دانش را در کتابهایمان انعکاس دهیم، درواقع تیشه به ریشه خودمان زدهایم و سبب حذف حقیقت وجودیمان شدهایم. آسیبشناسیها، تجزیه و تحلیلها و آموزشهای بعدی بالاخره باید بر اساس حقایق تاریخی گردآوریشده، استوار باشند وگرنه تاریخنگارِ احتمالی آینده تئاتر ما چطور میتواند در ابتدا با یک مُشت مصاحبه و خبر که قضاوتها را شامل شود، کارش را بهدرستی و یا با زاویهگیریهای متداول پیش ببرد. او ناخواسته به جای اصل با حواشی در ارتباط قرار گرفته است.
غیاب فیزیکی یک هنرمند در سرزمینش دلیل بر نپرداختن به کارهای او و عدم حضور اندیشه یا تأثیر او نیست کما اینکه پژوهشهای زیادی درباره اشخاصی وجود دارد که اکنون دیگر میان ما نیستند. علت تحقیق و انتخاب من، پرداختن به پرسشی است که نمیتوانستم آن را از بررسیهایم در تاریخ سینما و تئاترمان حذف کنم؛ اینکه کارهای این هنرمند چگونه پدید آمدهاند، در چه شرایطی، چه اهمیت و تأثیری را داشتهاند یا دارند؟ این پژوهش که به شکل کتاب دو جلدی چاپ شده است، پرسشی است از تاریخ که در آن بستری از آرای متفاوت و اسناد مختلف گردآوری و فراهم شده است. تلاشم در نوشتهها و گفتوگوهای فراهمشده با بازیگران، همکاران و صاحبنظران، درواقع پرداختن به آثار آربی اُوانسیان - یکی از کارگردانان تئاتر و سینمای متفاوت و نوین ایران است- که تاکنون به طور مشخصی، دانشِ تاریخی لازم از کمّوکیف و مستندات دوره تاریخی مربوط به آن کارها را در حوزه تئاتر و سینما نداشتهایم؛ کسی که در زیرساخت تئاتر نوین ایران نقش مهمی داشته؛ شاهدش آثاری است که خلق کرده و بازیگران مطرحی است که پرورش داده. او هیچوقت نخواست به شیوه متداول کارهایش را اجرا کند و این نخواستن صرفا به دلیل تجربهگرایی نیست بلکه پویندگی و یافتن مسیرهای تازه و متفاوت در سینما و تئاتر را در پی داشته و هرکدام از آثارش به فراتررفتن مرزهای بیانی این دو رسانه هنری کمک بسزایی کردهاند.
تأثیر ویژه او در پرورش گروه تئاتریاش و تماشاگر زمانه خود، همچنین نقش اساسی او در تأسیس چند مرکز تئاتری، قابلبررسی است؛ به عنوان نمونه در تشکیل کارگاه نمایش که یکی از مراکز مهم تئاتر دهه پیش از انقلاب اسلامی است؛ و همچنین تئاتر چهارسو که آن را از دل پارکینگ تئاترشهر میسازد تا بتواند با این مرکز فرهنگی اهدافش را پس از جداییاش از کارگاه نمایش، گستردهتر از گذشته پی بگیرد.
اُوانسیان صدای نهفته نمایشنامه «پژوهشی ژرف و سترگ و نو…» نعلبندیان را شنید و با اجرای جسورانهاش آن را به دیدار کشید. هم نمایشنامه و هم اجرا با آنچه در گذشته در تئاتر ما تجربه شده بود، یکسر متفاوت بود و با تکانهای که در تئاتر زمانهاش ایجاد کرد، نوید مسیر تازهای را میداد. نوگرایی کارهای او و اهمیتش برای رشد و پرورش گروه اجرائیاش که بتوانند مسیرهای تازهای را در تئاتر جستوجو و تجربه کنند، در ارتباط با کارگردانان دیگر تئاتر زمانه خودش برایم بسیار جالبتوجه بود. همچنین نوع بیان و زبان سینماییای که آربی با آن مأنوس است، به عنوان نمونه در فیلم «چشمه» تفاوت شگفتی با دیگر فیلمهای دوران خودش داشت.
در متونی که آربی اُوانسیان برای کار با گروهش انتخاب کرده، نوگرایی و خوانش متفاوت اجرائی با توجه به مفاهیم نهفته در آنها انجام شدهاند. پرداختن به ریشهها و فرهنگ گذشته برایش در منابع ادبی ایرانی همیشه مطرح بوده؛ او جریان مدرن تئاتر و سینمای اروپای زمانه خود را به طور مدام دنبال کرده و از آنها بسیار نیز آموخته اما از قالبهای پیشروی آنها هیچگاه تقلید نکرده است. او هنرمندی پیشروست که از سرچشمههای تفکر و فرهنگ شرق و غرب تغذیه میکند. کمی که در موردش جستوجو کردم، متوجه شدم نقش او سالهاست نادیده گرفته شده و این پژوهش دوجلدی، برداشتن گامی برای پرداختن به آثار این هنرمند ویژه بود. او به معنای واقعی کلمه، نمونه یک هنرمند است و به واقع او در هنر زندگی کرده و میکند. نهتنها طراح و کارگردانی پیشرو و متفاوت با همنسلانش در تئاتر و سینما بوده بلکه همواره یک انسان راستین و آزاده در هنر و زندگیاش است.
شرق