این مقاله را به اشتراک بگذارید
«لحظه مادلن» پروست چطور دنیا را تحت تاثیر قرار داد
معصومه علیگل
رمان هفت جلدی «در جستوجوی زمان از دست رفته» به خاطر داستان طویل و درونمایه «حافظه غیرارادی» یکی از شاهکارهای ادبیات فرانسه به شمار میرود. بهترین نمونه این درونمایه بخشی است که مربوط به «کیک مادلن» میشود و این بخش در ابتدای داستان «طرف خانه سوان» در جلد اول آمده است.
پروست در رمان «در جستوجوی زمان از دست رفته»، حافظه را محور داستان قرار داده است. کیک مادلن یکی از عناصر کلیدی این داستان است: به صورتی که وجود این کیک در دل اصلیترین درونمایه داستان یعنی «حافظه غیرارادی» نقش اصلی را بازی میکند و خاطرههای گذشته شخصیت داستان با خوردن و بوییدن این کیک زنده میشود. در طول داستان قوه بینایی، شنوایی و بویایی خاطرات مهم راوی داستان را جلوی چشم او میآورد و گاهی همین خاطرهها باعث میشود داستان به بخشهای ابتدایی کتاب بازگردد. قدرت پروست در ادبیات و فرهنگ فرانسه تا آنجا پیش رفته که اصطلاح «مادلنِ پروست» امروزه برای اشاره به نشانههای حسی که خاطرهای را زنده میکند به کار میرود.
به تازگی «سیمون هفر» منتقد و گزارشگر روزنامه «تلگراف» درباره ماندگاری مفهوم مادلن گزارشی تهیه کرده است که در ادامه میخوانید.
از یک لحاظ «مارسل پروست» را میتوان همانند ریچارد واگنر دانست: هر دو خالق آثار مشهوری در سطح جهان بودهاند که موضوع و ژرفای آثارشان انسان را به تفکر و بررسی آنها مردد خواهد کرد. پیچیدگی موضوع هیچگاه نباید سدّ راه کنجکاوی ذهنی قرار گیرد، بهویژه زمانی که لذت و رضایتخاطری که از آثار این دو هنرمند به دست آمده به خاطر عظمتی بوده که خود آنها درصدد ارایه آن بودهاند.
مجموعه اپراهای «حلقه نیبلونگ» اثر واگنر- شامل ١۶ ساعت نمایش و موسیقی در چهار اپرای جداگانه است- که این مجموعه یکی از بزرگترین دستاوردها و همچنین یکی از ارزشمندترین آثار موسیقی به شمار میرود. درست مانند توالی رمان هفت جلدی در «جستوجوی زمان از دست رفته» اثر پروست که از این نظر جالبترین اثر داستانی نوشته شده است. این رمان درک متفاوتی از ماهیت واقعیت، روابط انسانی و ادراک در خواننده ایجاد میکند.
پروست نوشتن این رمان هفت جلدی را از سال ١٩٠٩ شروع کرد و تا زمان مرگش در سن ۵١ سالگی و در سال ١٩٢٢ به نوشتنش ادامه داد. شاید خواننده پروست با توجه به این اثر فکر کند او زندگی عادیای را پشت سر گذاشته است. از یک حیث او حاصل آخرین روزهای نبرد سالهای ٧١-١٨٧٠ بود، پروست مدت کوتاهی پس از پایان یافتن محاصره پاریس متولد شد، آن هم از مادری که ثروت قابل توجهش در آن زمان نتوانست یاریگرش باشد تا غذای کافی تهیه کند و در دوره بارداریاش به خوبی تغذیه شود. بنابراین نوزاد این زن ضعیف بود و این نگرانی وجود داشت که شاید زنده نماند. سلامتی پروست در طول زندگیاش همیشه مورد تهدید قرار داشت و افسردگی مزمن او این مساله را تشدید میکرد.
«جورج پینتر» در زندگینامه پروست، که در سال ١٩٠۵، بیش از نیم قرن پیش به رشته تحریر درآورد، حکایتی از ازدواج «رابر»، برادر پروست، نقل کرده است. «رابر» قصد داشت زمستان ازدواج کند، فصلی که پروست احساس میکرد او را در پاریس مستعد هر نوع بیماری خواهد کرد. پروست برای اطمینان از اینکه مبادا سرما بخورد از خیاطش خواست چند دست اورکت بدوزد تا هر یک را روی آن یکی بپوشد. او همچون عروسکهای تودرتوی روسی، آنقدر چاق شده بود که در راهروی کلیسا نمیتوانست کنار داماد به راحتی راه برود. به نوع تناقضآمیزی، همین حساسیتهای مضحک به مسائل مختلف باعث شد، پروست به رمان نویس بزرگی تبدیل شود.
رمانهای پروست بیانگر دنیایی هستند که او در آن بزرگ شده است. پدر وی یکی از حاذقترین پزشکان فرانسه بود که به خاطر حرفهاش ستایش میشد. او بنیانگذار یک نوع سد بهداشتی بود که به واسطه آن جلوی گسترش بیماری وبا گرفته شد؛ وبا مصیبتی بود که در اواخر دهه نوزدهم بیشتر شهرهای اروپایی را فلج کرده بود. خانواده پروست جزو طبقه متوسط رو به بالای پاریس بودند و اعضای این خانواده با طبقه اشراف و هنرمندان برجسته پاریس مراوده داشتند. زمانی که مارسل درست قبل از جنگ جهانی شروع به انتشار رمانهای خود کرد، آن دسته از افرادی که در حیطه او بودند، تلاش میکردند تا هویت خود را در میان شخصیتهای رمان شناسایی کنند. تعدادی از افراد از شخصیت و وجههای که در رمانها به آنها نسبت داده شده بود، به خشم آمده بودند و بقیه هم از این ناراحت بودند که چرا اسمی از آنها در کتاب برده نشده است.
نویسندگان سراسر جهان بهشدت تحت تاثیر رمان «در جستوجوی زمان از دست رفته» پروست قرار گرفتند، به حدی که در نوشتههای خود از تکنیک «سیال ذهن» بهره بردند. پروست از طریق راوی همه جا حاضر، اساس رمان را بر جزییاتریزی قرار میدهد؛ آن هم نه فقط جزییاتی که تشخیص داده میشوند بلکه جزییات چیزهایی که به یاد آورده و تکرار میشوند و همیشه بین درک و حافظه ارتباط به وجود میآورند. حتی آن دسته از افرادی که رمانهای پروست را نخواندهاند از سیر حافظهای که راوی هنگام فرو بردن کیک مادلن در چای طی میکرد آگاه هستند؛ و این همان لحظهای است که به «لحظه پروستی» معروف شده است.
بعضی از خواندن اثری چنین طولانی امتناع خواهند کرد اثری که در آن ظاهرا فعل کمی انجام شده است: اگرچه همین فعل سریع انجام میشود اما جزییات آن به دقت شرح داده میشود. شخصیتشناسیها کاملا قابل توجه هستند؛ نه فقط شخصیت اشرافزادگان مغرور بلکه خودنماهای نامعقول، خدمتکارهای اجباری و ویژگیهای مهربانی و انسانیت در آنچه اغلب دنیای نامهربانی و غیرانسانی قلمداد میشود نیز قابل توجه هستند. دورهای که پروست در آن مشغول نوشتن رمانها بود، یکی از دوران تحول بزرگ فرانسه به شمار میآید، دورانی که در آن انسانهای اشرافزاده دنیای او بعد از سقوط رژیم بناپارتی در ١٨٧٠ جایگاهشان تغییر پیدا کرد. در رمان به ماجرای «دریفوس»، واقعه مشهوری که در آن دوره فرانسه رخ داد، نیز پرداخته شده است. مادر پروست یهودی بود، با این حال پروست طبق آیین کاتولیک رم تربیت شد و برای حمایت از دریفوس با پای لنگ راه میرفت: با این حال رمان او خالی از مشاهدات ضدسامی (یهودی) نیست. اتفاقات رمان در زمان جنگ جهانی رخ میدهد، جنگی که پروست در مجموع آن را به عنوان دنیای دیگری توصیف میکند. یکی از دلایل بیشماری که برای خواندن رمانهای او وجود دارد تصویر به یادماندنی از دوران باشکوه فرانسه است؛ دورانی که جنگ آن را برای همیشه از بین برد.
رمانهای پروست تاکنون دو بار با نامهای «تجدید خاطر چیزهای گذشته» و «در جستوجوی زمان گذشته» به انگلیسی ترجمه شدهاند که ترجمههای ادبی و مکاشفهآمیزی محسوب میشوند. اگر به زبان فرانسوی صحبت میکنید این کتاب را به زبان فرانسوی مطالعه کنید، چرا که رسایی و شیوایی زبان فرانسه پروست حیرتانگیز است. شاید خواندن آنها چندین ماه طول بکشد اما طی همین ماههاست که دیدگاه کلی شما به زندگی تغییر خواهد کرد.
این کتاب به همت مهدی سحابی در سال ١٣۶٩ به فارسی ترجمه و از سوی نشر مرکز در دسترس خوانندگان قرار گرفته است.