این مقاله را به اشتراک بگذارید
قصههایی از اومبرتواکو برای کودکان
کُرهای دیگر
اومبرتو اکو را معمولا بهعنوان نویسندهای سختنویس میشناسند و خواندن یا ترجمه آثارش نیز را کاری دشوار میدانند و احتمالا به همین خاطر هم هست که در این سالها مترجمانی که از زبان ایتالیایی به فارسی ترجمه میکنند، ترجیح دادهاند کمتر به سراغ او بروند. بااینحال امروز چند رمان از اکو با ترجمههایی که اغلب از زبان واسطه انجام شدهاند به فارسی موجود است و در چند سال اخیر رضا علیزاده پروژه ترجمه آثار داستانی اکو را در دست گرفته و تاکنون رمانهایی مثل «آونگ فوکو»، «بائودولینو»، «آنک نامگل» و نیز «اعترافات رماننویس جوان» توسط او به فارسی ترجمه شدهاند.
تا پیش از انتشار «آنک نامگل» در سال ١٩٨٠، اومبرتو اکو بهعنوان نشانهشناس و فیلسوفی ایتالیایی شناخته میشد اما او با انتشار اولین رمانش نشان داد که داستاننویسی چیرهدست است و سبکی خاص خود در داستاننویسی دارد. اکو خیلی دیر و هنگامی که پنجاهوچند سال از عمرش میگذشت به سراغ نوشتن رمان رفت و به همینخاطر هم هست که با طنز خاصش، خود را رماننویسی جوان نامیده. اکو بعد از نوشتن «آنک نامگل» چند رمان دیگر هم منتشر کرد و امروز به واسطه این رمانها میتوان او را یکی از مهمترین داستاننویسان زنده جهان دانست. اگرچه اکو در رمانهایش به سراغ موضوعات مختلف رفته، اما ویژگیهای سبکی او در همه این رمانها دیده میشود؛ ویژگیهایی مثل طنز و هزل، ارجاعات زیاد و چندژانریبودن آثارش. او همچنین در «آنک نامگل» از مؤلفههای ژانر پلیسی هم استفاده کرده و ضمنا این رمان دارای وجوه تاریخی هم هست و اکو در این داستان به سراغ قرون وسطی رفته و صومعهای قرون وسطایی را دستمایه نوشتن رمانش قرار داده است. در آغاز وقتی اکو «آنک نامگل» را منتشر کرد واکنشها به آن متفاوت بود اما بعد از آنکه رمان در بعدی وسیع خوانده شد و فیلمی هم از روی آن ساخته شد، شهرت رمان به حدی رسید که نسخههای بسیاری از آن منتشر و به زبانهای مختلف ترجمه شد. اکو اگرچه سبکی خاص در داستاننویسی دارد اما میتوان تأثیر نویسندگانی مثل جویس و بورخس را در او دید و همچنین به گفته خودش او در داستاننویسی از فیلسوفان کلاسیک و معاصر هم تأثیر گرفته است.
اکو اما به جز رمانهایش، قصههای کوتاهی برای کودکان نوشته و مدتی است کتابی از او با عنوان «سه قصه» با ترجمه غلامرضا امامی توسط نشر چکه به فارسی منتشر شده است. این کتاب همانطور که از عنوانش هم برمیآید، شامل سه قصه است که مخاطبان اصلی آنها کودکاناند. طبیعتا این سه قصه زبان و ساختاری ساده دارند و اکو با درآمیختن تخیل و واقعیت آنها را نوشته است. غلامرضا امامی در مقدمهای کوتاه در ابتدای کتاب نوشته: «سالهاست که بخت آشنایی با اومبرتو اکو را دارم و در گفتوگوهایم او را شیفته شرق و فرهنگ عرفانی کهن ایران یافتم. وقتی دست به کار ترجمه سه قصه اومبرتو اکو شدم، دریافتم که هنرمندان ما هم از سویی دیگر و زبانی دیگر به انسان و جهان نگریستهاند. گویی آنان قرنها پیش جانشان از چشمهای گوارا جرعهای نوشیده و کاروان اندیشه و احساس بشری نیز در گذر سالها در آن چشمه جاودانه نگریسته و جانش سیراب شده است. حضرت مولانا در کتاب مثنوی شریف در داستان طلب، داستان چهار ترک و رمی و فارس و عرب را روایت کرده که هر چهار تن یکچیز میخواستند؛ اما هریک به زبانی سخن خویش میگفتند و سخن یکدیگر را درک نمیکردند و نمیفهمیدند. همه آنان در طلب انگور ما بودند اما: در تنازع آن نفر جنگی شدند/ که ز سر نامها غافل بدند/ مشت بر هم میزدند از ابلهی/ پر بدند از جهل و از دانش تهی/ صاحب سری عزیزی صد زبان/گر بدی آنجا بدادی صلحشان… / صلح آن زمان فرا میرسد که نخست در دل و اندیشه پدید آید و آدمی خویش را حق مطلق نداند و سهمی به اندیشه دیگران نیز داده شود. در داستانی دیگر، حضرت مولانا ماجرای فیل و خانه تاریک را روایت میکند؛ چند هندو به قصد دیدن فیلی به خانهای تاریک میروند، از آنجا که هیچچیز نمیبینند، تنها از طریق لمسکردن وجود فیل را احساس میکنند و هریک برداشت شخصی خویش را بازمیگویند. یکی آن را ستونی محکم میداند، دیگری بادبزنی بزرگ و سومی ناودانی عظیم. مولوی میفرماید اگر آنان شمعی به دست داشتند، در گفتههایشان اختلافی پدید نمیآمد: از نظرگاه است ای مغز وجود/ اختلاف مؤمن و گبر و جهود/ از نظرگه گفتمان شد مختلف/ آن یکی دالش لقب داد این الف/ در کف هرکس اگر شمعی بدی/ اختلاف از گفتشان بیرون شدی… / گوهر یگانه حقیقت به یگانگی تبار انسان است، حقیقت چون آینهای است شکسته که از آسمان فرود آمده و هرکس تکهای از آن را یافته و گاه همه حق و حقیقت را خود و اندیشه و راه خویش میانگارد و بر آن پای میفشارد، دیگران را ناحق و باطل میپندارد و قصهها میسازد. از این روست که آدمیان چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند». عناوین سه قصه اکو که در این کتاب ترجمه شده عبارتند از: «بمب و ژنرال»، «سه فضانورد» و «کرهای دیگر». امامی درباره یکی از قصههای این مجموعه نوشته: «داستان سه فضانورد اکو، نگاهی است نو به انسان و یگانگی او. سه فضانورد هریک با دیگری بیگانه است و او را دشمن میشمارد؛ اما آنگاه که درمییابند هر سه در پی یک چیز هستند و حس مشترکی دارند، پرنده دوستی و صلح بر دلشان سایه میگستراند…». در این داستان، سه فضانورد آمریکایی، روسی و چینی به مریخ میروند و هریک میخواهند زودتر از دیگری به آنجا برسند اما وقتی در مریخ فرود میآیند، هیچیک زبان دیگری را نمیفهمد و ازاینرو ارتباطی میان آنها برقرار نمیشود. تا اینکه با موجودی مریخی مواجه میشوند و به ناچار با هم متحد میشوند اما وقتی با این موجود غریب آشنا میشوند، میفهمند که او نیز در باطن تفاوتی با خودشان ندارد. «سهقصه» با اجازه ناشر و اطلاع نویسنده از زبان ایتالیایی به فارسی ترجمه و منتشر شده است.
شرق