این مقاله را به اشتراک بگذارید
شجاعانه از داوری جایزه جلال دفاع کنید/ فعلا دوران شبهروشنفکری و ادبیات سیاهنما است
بیایید صاف و پوست کنده و شجاعانه از برخی داوریهای خود دفاع کنیم و بگوییم همین که هست. فعلا دور ما و دوران شبه روشنفکری و ادبیات سیاه نما است.
به گزارش مد مه مه به نقل از فارس ، مصظفی جمشیدی از نویسندگان انقلاب در واکنش به سخنانی که این روزها پس از برگزاری جایزه ادبی جلال ال احمد پیرامون «ادبیات متعهد» مطرح شده، یادداشتی نوشته و در اختیار این خبرگزاری قرار داده که در ادامه متن آن منتشر شده است.
جلال به دنبال تعهد به آرمان اسلامی بود
«ما وقتی از ادبیات متعهد حرف میزنیم از چه حرف میزنیم؟ این سوالی است که برخی ناآگاهانه از سکوی آن برای رسیدن به منافع شخصی خود استفاده میکنند. بله ادبیات متعهد ادبیاتی است که به آرمانهای انسان ستم دیده نگاهی از سر مسئولیت کند و در زمانه ما تعهد به چپ و راست معنایی ندارد. همه میدانیم که وقتی از ادبیات متعهد حرف میزنیم یعنی تعهد به اسلام عزیز و کاری نداریم به اینکه اولین بار این واژه کجا اختراع شده است و تا آنجایی که این فقیر میداند مرحوم جلال به دنبال سارتر و کامو و ادبیات سیاه نمایی نبود و از وقتی مسیر خود را از جریانهای سرخ و سیاه و چپ و راست جدا کرد، به دنبال تعهد به آرمانهای اسلامی بود.
دین فطریترین ساحت موجود برای انسانهاست. ادبیاتی که میخواهد به خودش متعهد باشد، یعنی ادبیاتی درخور شان انسان. این البته با قرائت برخی نمیخواند. آنها میگویند ادبیات و هنر در خدمت خود هنر، اینجاست که باز سر تعهد دیگری باز میشود. این دیگر چه نوع تعهدی است؟.. ظاهرا فقط تعریف خودشان اهمیت دارد. زهی تاسف برای برخی!
بیایید شجاعانه از داوریهای خود دفاع کنید
چرا برخی در دفاع از باطل سعی میکنند بهسان آن رمال شکل مار بکشند و از حقیقت فرار کنند و به خلق الله دروغ هدیه کنند. بیایید صاف و پوست کنده و شجاعانه از برخی داوریهای خود دفاع کنیم و بگوییم همین که هست. فعلا دور ما و دوران شبه روشنفکری و ادبیات سیاه نما است، همین و والسلام و اگر کسی هم انتقاد دارد برود به آب بگوید شاید دلش خنک شود.
بله ما باید از همین تتمه جوایز مربوط به مرحوم جلال و پروین و غیره حمایت کنیم ولی نه به هر قیمتی حاضر بشویم نعرههای مستانه را هم بشنویم. جوایزی به کسانی تعلق گرفته و خلاص. اما اینکه به ادبیات متعهد حاشیه بزنیم صحیح نیست.
حمله به ادبیات متعهد و بالطبع پیروان چنین ادبیاتی که اتفاقا چندان کم فروش نیستند کار جوانمردانهای نیست. مثلا رمان آقای کرمیار یا من او یا رمان قیدار و آثار سید مهدی شجاعی و یا رمانهای سفر به گرای ۲۷۰ درجه و شطرنج با ماشین قیامت جزء کم فروشها هستند؟ همه میدانند که چنین نیست.
ما نگوییم بد و میل به ناحق نکنیم
جامه کس سیه و دلق خود ازرق نکنیم
عیب درویش و توانگر به کم و بیش بد است
کار بد مصلحت آن است که مطلق نکنیم
جشنواره برگزار کردن کار سختی است
ادبیات متعهد مانا است همچون ادبیات دینداران در طول تاریخ چون حافظ و سعدی، این البته با قضاوت داورانی چند در جایزه جلال میدانم که همسویی ندارد، آنجا که از منقبت آثار سیاه نما به نوعی دفاع شده، متاسفم که هر کس بخواهد رهی منصافانه برگزیند لاجرم باید فحش بشنود و البته داوری و جشنواره برگزار کردن میدانم که کار سختی است.
وقتی از ادبیات متعهدانه حرفی به میان میآید که نگاه ما به اقتضائات روز است. مسایلی چون کشتار انسانهای بیگناه در یمن و بحرین و افغانستان و کشتار داعش وحشی. این خونخواران را چه کسانی ایجاد کردهاند. ادبیات ملتزم یا متعهد با تعریف برخی تفاوت دارد. ادبیات، ملتزم به اسلام و رهبری عزیز است، نه ملتزم به چپ یا راست یا تعریفی که چون کشفی نو و خودنما خود را فاضل مآبانه تعریف کند. ادبیات متعهد به انسان و برپایی آن نه ادبیات فرو ماندگی و سیر در لغزش و علیه ارزش!!!