این مقاله را به اشتراک بگذارید
نگاهی به متون نمایشی میرزاده عشقی
شاعر، نمایشنامهنویس و روزنامهنگار معاصر
سعید گودرزی (مدرس دانشگاه)
جامعه ی ادب ایران میرزاده عشقی را بیشتر با عناوین شاعر و روزنامه نگار می شناسد در حالی که وی درگونه ادب نمایشی دستی بر قلم داشته و هفت اثر نمایشی از خود یادگار گذارده است. عشقی علاوه بر سرودن شعر ، زنده گی متحول و پرفراز و نشیبی به ویژه در زمینه های سیاسی ، اجتماعی ، مطبوعاتی و هنری داشت.
بخشی از زنده گی هنری میرزاده عشقی منحصر است به خلق آثار نمایشی و اجرای برخی از این آثار توسط خود وی . آثار نمایشی او شامل هفت نمایشنامه منظوم و منثور است که به ترتیب تاریخ تصنیف، بدان ها پرداخته می شود :
۱- نمایشنامه ی داستان بیچاره زاده (جمشید ناکام) – سال ۱۲۹۳ ش منثور
این متن، نخستین اثر نمایشی عشقی و نیز از آثار سیاسی او به شمار می رود که در قالب نثر برای نخستین بار ، انحراف از انقلاب مشروطیت ، در آن مطرح شده است . میرزاده در ۱۲۹۳ ش – هشت سال پس از انقلاب مشروطیت و درحالی نوزده یا بیست ساله گی بود به نوشتن این نمایشنامه اقدام کرد . او در ابتدای این نمایشنامه ، انگیزه ی خود را از نوشتن آن چنین بیان کرده است : " در اثر داغدیده گی از خودکشی برادرناکامم در سال هزاروسیصد و سی و سه ، به پاس سوگواری ازاین مصیبت ، نمایشنامه را بپرداختم . "(میرزاده عشقی . محمد رضا. " نمایشنامه جمشید ناکام " . کلیات مصور میرزاده عشقی . به کوشش علی اکبرمشیر سلیمی .تهران .۱۳۵۷٫ص ۱۹۴)متن اصلی نمایشنامه سال ها به عنوان یکی ازآثارمفقود میرزاده به شمار می رفت. ولی علی میر انصاری ( پژوهشگر) ضمن گردآوری اسناد مشاهیر ادب ایران در آرشیو سازمان اسناد ملی به متن کامل این نمایشنامه برخورد کرد که در سال ۱۲۹۸ ش توسط اداره سانسور تامینات ، توقیف و لاک و مهر شده بود .( میرانصاری.علی .نمایشنامه های میرزاده عشقی. .تهران . ۱۳۸۶ .نشرطهوری . ص ۴۹)
داستان این نمایشنامه به سفر مقراض میرزا – نماد مستبدین پیش از مشروطه – به پاریس و ملاقات و آشنایی او با جمشید – نماد مشروطه خواه – مربوط می شود. این آشنایی سبب کشاندن جمشید توسط مقراض میرزا به ایران می شود و او را درحالی که به فلاکت دچار شده بود به خودکشی وادار می کند. میرزاده با این نمایشنامه، تقابل و رویارویی دو فکر متضاد عصر خود را نشان می دهد.
او با این نمایشنامه قصد نشان دادن شکست و ادبار مشروطه را در دهه اول حیات خود دارد .در پرده های چهارگانه این نمایشنامه ، چگونه گی برآمدن و قدرت یابی مستبدین سابق و ادبار و شکست مشروطه طلبان به وضوح دیده می شود .
این نمایشنامه با وجود آن که نخستین اثر نمایشی میرزاده عشقی است ولی به لحاظ اصول نمایشنامه نویسی از جمله لحاظ کردن وحدت زمان و مکان ، یکی از بهترین اثار او به شمار می رود . این اثر برخوردار از ویژه گی هایی است در برخی نمایشنامه هایی که او پس از این تاریخ تصنیف کرده است ، دیده نمی شود . ازجمله: تقسیم نمایشنامه به چهار پرده. حوادث هرپرده در یک مکان وزمان خاص ترسیم شده است. استفاده از توضیحات در اول و آخر هرپرده مانند : " پرده بالا می رود " یا " پرده می افتد " .استفده از دستورصحنه مانند " روی خود را به سوی تماشاچیان می کند " و..
2- نمایشنامه ی کفن سیاه – 1294ش – منثور
دومین اثر نمایشی میرزاده عشقی است. این اثر ازنمایشنامه های تاریخی وی است که درآن ، بانگاه به گذشته ، به شکوه ایران باستان پرداخته است . این متن درجریان سفر عشقی به استانبول سروده شده است . وی دراین باره می گوید : " این هم چند قطره اشک دیگر که از دیدار ویرانه های مداین از دیده طبع عشقی بدین اوراق چکیده". ( میرزاده عشقی . محمدرضا. نمایشنامه کفن سیاه. کلیات مصور میرزاده عشقی . به کوشش علی اکبرمشیرسلیمی. تهران . ۱۳۵۷٫ص ۲۰۱ )
کفن سیاه بیشتربه یک واقعه می ماند که شاعر ، آن را درخواب ویا رویا تجربه کرده است ؛ نه یک اتفاق ویاماجرایی که درعالم واقع رخ داده باشد .
این اثردارای دوبخش کلی است: نخست تا ظهور " ملکه کفن پوشان " است که نگاهی به گذشته تاریخ ایران دارد و بخش دوم به طورنمادین ، برداشت های میرزاده ازوضعیت زنان دوره وی است. این اثر ساختارنمایشی دیگرآثارمیرزاده مانند " داستان بیچاره – جمشیدناکام " را ندارد و بیشتربه یک تک گویی می ماند که خود میرزاده روایت کننده ی آن است. از این رو کفن سیاه به طور واضح ، فاقد پرده های مجزا و اشخاص نمایش است، ولی با این وجود می توان فضاهای مستقل از هم را در این اثر تشخیص داد و با اندکی تسامح هرکدام را یک پرده نامید .
۳- نمایشنامه ی رستاخیزسلاطین ایران – 1294ش – منظوم
این متن، سومین اثرنمایشی میرزاده عشقی است و ازنمایشنامه های تاریخی وی است که به گذشته ی تاریخی ایران می پردازد. میرزاده درباره زمان سرودن این شعر نمایشی و انگیزه اش از این کار گفته است :
" این گوینده درحین مسافرت ازبغداد به موصل ، ویرانه های شهرنرسنگ مدائن (تیسفون) رازیارت کردم . تماشای ویرانه های آن گهواره تمدن جهان ، مرا ازخود بی خود ساخت . این اپرای رستاخیز،نشانه ی دانه های اشکی است که برروی کاغذ به عزای مخروبه های نیاکان بدبخت ریخته ام " در اسلامبول، مکررادبای بزرگ عثمانی به من اظهارکردند: خیلی غریب است، ایران که از سرچشمه های ادبیات دنیا است، اپرا ندارد .آن اظهارات بالاخره احساسات و طبع ناچیز مرا درترتیب اپرایی به زبان فارسی موظف نمود . متضمن همین حادثه وجدانی، تاثرات و احساسات بی اندازه در مسافرت ازبغداد به موصل وزیارت خرابه های شهر مدائن است. این دوعارضه وجدانی و انقلاب ذهنی،تواما موجب تصنیف نمایش نامه آهنگی رستاخیز سلاطین ایران درخرابه های مدائن گردید "(نشریه ی قرن بیستم . ش ۲ . س ۱ . ۲۶ ثور۱۳۰۰ . ص۴ )
این اثر به شکل اپرا و یا به گفته میرزاده ، " نمایش تمام آهنگ " تصنیف شده است . وی در این باره آورده است : " برای آن که یک کلمه به کلمات اجنبی در زبان فارسی اضافه نشود، اپرا را نمایش تمام آهنگی ترجمه نمودیم. اپرا کمتر در مشرق زمین دیده شده به خصوص درایران که کمتر اسمش هم شنیده شده است. اپرا غیر از تئاتر و اپرت است،چه که پیداکردن موضوع و ترتیب منظومات موزون آن، قوه فکری و طبع خداد فوق العاده را به غایت محتاج است …. این نمایش تمام آهنگی، یک افتخار ادبی را نیز برای پارسی زبانان درمشرق زمین اثبات می نماید. چه که اولین اپرای مطبوعی که در این اقلیم، مشهود بیگانه گان می گردد، همانا به زبان پارسی است " ( همان منبع )
این اثر میرزاده مانند نمایشنامه های کفن سیاه و سه تابلو مریم ،مجموعه ای ازچندتک گویی است که همه نقش ها به یک نقش یعنی شاعر ( میرزاده عشقی ) ختم می شود. شاعری که به خیال و تاریخ پناه برده است. این نمایشنامه بیش از همه آثار نمایشی میرزاده روی صحنه رفته است و ازمشهورترین آنها به شمارمی رود.
آن چه که این متن را از سایر آثار نمایشی وی متمایز ساخته است، دارا بودن چند ویژه گی از جمله فضای حسی نمایش ، تلاش شاعر برای عینیت بخشیدن به ذهنیات خود و نیز استفاده از موسیقی ایرانی است .
این اثر، ساختاری شبیه به نمایشنامه کفن سیاه دارد . روایت گر اصلی خودمیرزاده است که درخیال اش به " ویرانه ی معظمی که یکی ازعمارات سلطنتی مخروب دربارشهریاران ساسانی است " می رسد .اووارد این ویرانه می شود و باتاثرواندوه به تماشای آن می نشیند و بادیدن آن به فغان می آید . سپس به خواندن غزلی درآواز سه گاه قفقازی می پردازد و به خواب فرو می رود و در خواب با آهنگی که موسیقی آن از اپرای لیلی و مجنون ترکی اقتباس شده است می خواند . در این حال دختری از قبر بیرون می آید که همان خسرودخت است وی نیز برآنچه می بیند افسوس می خورد و پس از وی چهره های باستانی ایران سر از قبر بیرون می آورند و هرکدام بر ویرانه ای که شاهدش بودند مرثیه سرایی می کنند.
این اثرنمایشی برای نخستین باردرنشریه قرن بیستم ، شماره ۹-۶ .س۲ (۲۳ بهمن – 5 اسفند) ۱۳۰۱ ش به چاپ رسید .
۴- نمایشنامه ی حلواء الفقراء – 1300 ش- منثور
این متن ، چهارمین اثرنمایشی میرزاده عشقی است که درسال ۱۳۰۰ ش به نثرنوشته شده است و ازآثار اجتماعی وی است که درآن باورهای خرافی مردم به نقدکشیده شده است . میرزاده درابتدای این نمایشنامه آورده است : " نمایشنامه موهومات ، ازآن جا که باز هم درهمین اوان که متاسفانه دوره تجددایران نامیده شده؛ دیده می شود. بازرگانان خرافات همواره وارد این پارک وآن قصرشده ، بامتاع پوچ و هیچ خویش ، این ساده بیچاره وآن صاف قلب بدبخت را به خاک سیاه می نشانند ؛ نگارش این یک پرده نمایش راواجب شمرده و در این شماره {قرن بیستم} به طبعش مبادرت می نمایم . (میرزاده عشقی.محمدرضا.نمایشنامه موهومات {حلواءالفقراء} .قرن بیستم. س۱٫۲۱ثور۱۳۰۰ش.ش۲٫ ص ۸-۱۶)
میرزاده دراین نمایشنامه تک پرده ای قصد ارائه و نشان دادن تضاد و تقابل میان فکرواندیشه نو و باورهای کهنه و خرافی مردم زمان خود را دارد. زمانی که وی این متن را می نوشت سه اثرنمایشی دیگررابه نظم و نثردرکارنامه آثارخود به ثبت رسانده بود تحت این شرایط و بااین تجارب انتظارمی رفت که نمایشنامه ی نامبرده اگر هم پایه آثارپیشین وی نباشد، دست کم از آن ها پایین تر جلوه نکند. ولی در این اثر گفت و گوها دارای قدرت چندانی نیستند که مضمون " ضدارتجاعی " آن به خوبی پرورده شود . این اثر نمایشی نخستین بار در نشریه قرن بیستم (ش۲٫ س۱ . ص ۱۶-۸ . ۲۱ اردیبهشت ۱۳۰۰ ش ) منتشرشد.
۵- نمایشنامه ی بچه گدا و دکتر نیکوکار- ۱۳۰۰ش- منثور
اپرت بچه گدا و دکترنیکوکار( یا نمایشنامه قربانعلی کاشی ) پنجمین اثرنمایشی میرزاده عشقی است که حدود سال ۱۳۰۰ یا ۱۳۰۱ ش به نثرنوشته شده است . این اثردرشمارنمایشنامه های اجتماعی میرزاده است که درآن به نقد هنجارهای اجتماعی پرداخته می شود. میرزاده خود در ابتدای این نمایشنامه به این موضوع اشاره کرده است: "غرض از این نمایشنامه ، مجسم کردن استعدادهای خوب ایرانی است که درنتیجه نبودن تعلیم اجباری ، به دزدی و رذالت صرف می شود و درپرده دوم نشان داده می شود که ممکن است استعدادهایی را که درکارهای زشت ترقی میکنند ، آن ها را ازاین کاربازگردانده و درکارهای زیبا به آن ها ترقی داد" (میرزاده عشقی.محمدرضا.اپرت بچه گدا و دکترنیکوکار" کلیات مصورمیرزاده عشقی به کوشش علی اکبرمشیرسلیمی . تهران . ۱۳۵۷٫ ص ۲۴۲)
آن چه که عشقی دراین نمایشنامه قصد نقدآن را دارد ، ناهنجاری هایی است که درزمان شاعر،تبدیل به هنجاروعادات اجتماعی ،نزداقشاری ازجامعه شده بود ، عادات وسنت هایی مانند : رمالی، جادوگری، تکدی گری .حقه بازی. اعتیادو…
این اثر در دوپرده تنظیم شده است . .پرده اول دریک خرابه اتفاق میافتد و محورقصه ، آدم شیادی است به نام قربانعلی که با ربودن اکبر(که درپرده دوم معلوم می شود دختری است به نام غزال )،وی رابه گدایی ، دزدی و حقه بازی وامی دارد . در انتهای این پرده ،اکبرازروی اجبارهمراه دکتری که ازسراتفاق باوی روبرو شده بود ، به مطب وی میرود. پرده دوم درمطب دکترروی می دهدو محورآن اکبر (غزال ) و عشق وی به دکتراست.سرانجام راز دختر بودن غزال برملا می شود و دکتر با وی ازدواج می کند .
میرزاده در این اثر باتجربه ای که ازنگارش آثارپیشین خود فراهم ساخته بود، اصول درام نویسی را تا اندازه زیادی رعایت کرده است. پرده ی اول نسبت به پرده دوم ازبافت نمایشی قوی برخورداراست و صحنه ها وبرخوردهای بیشتری درآن دیده می شود .در پرده ی دوم، نقش ها به خوبی جانیفتاده اند و چند چهره روی صحنه می آیند و با گفتن جملاتی چند، بدون تحرک باقی می مانند.
این متن برای نخستین بار در نشریه ی قرن بیستم ش ۱۵-۹ . س۲ ( ۲۸-۵ اسفند ۱۳۰۱ ش) به چاپ رسید .
۶- نمایشنامه ی تئاتر درموضوع میتینگ – 1301 ش- منثور
این اثر بیشتر به یک " گفتگوی نمایشی " می ماند و ششمین کارمیرزاده عشقی است که درحال و هوای یک نمایشنامه نوشته شده است . این نمایشنامه درشمارآثارسیاسی وی است که در دلو ۱۳۰۱ش وباطعنی گزنده نسبت به قوام السلطنه به رشته تحریردرآمده است.تقارن زمانی و موضوعی این نوشته نشان می دهد که این اثربه حوادث پیش از استعفای قوام السلطنه ( به عنوان رئیس الوزراء) در ۵ دلو۱۳۰۱ و مخالفت های اقلیت مجلس با قوام السلطنه مربوط است. ( ملک پور.جمشید . ادبیات نمایشی ایران. تهران.۱۳۶۳٫ ۱۱۶-۱۱۴)
جای تعجب است که میرزاده باتمام تجاربی که ازپنج نمایشنامه ی پیشین خود اندوخته بود؛ چرا ازاین گونه قالب ها استفاده کرده و درعین حال حداقل اصول نمایشنامه نویسی را هم دراین نوشته رعایت نکرده است . او با وجود مضمون بسیارعالی این نمایشواره، اثرخودرا به خوبی نپرورانده است. ازنظرتکنیکی این اثرعلیرغم کوتاهی اش می بایست دست کم سه پرده مستقل می داشت تابارعایت وحدت مکان ، شکل اولیه ی یک نمایشنامه را به خود می گرفت مثلا : پرده ی اول – مکان گفت و گوی میرزا (ج) و میرزا (ک) / پرده دوم – قهوه خانه یعنی مکان ملاقات (ج) و میرزا (ک) با مشهدی کلاه جلی / پرده سوم – در" میدان گاه " ، محل ملاقات لوطی ها با دوستانشان .
این اثرنخستین باردرروزنامه قرن بیستم . ش ۴ . س۲٫ ۱۴ دلو ۱۳۰۱٫ ص ۳) منتشر شد .
۷-نمایشنامه ی ایده آل پیرمرد دهگانی (سه تابلومریم) – 1302ش- منظوم
این اثرهفتمین و آخرین نمایشنامه عشقی است که درسال ۱۳۰۲ ش به نظم درآمده است. این نمایشنامه درشماراثارسیاسی میرزاده عشقی است و مانند نخستین اثرش درنقد انحراف ازمشروطیت نوشته شده است .وی این اثررا با دیگرآثارشعرفارسی معاصرخود متمایز می داند و اذعان می دارد " سه تابلو مریم بهترین نمونه انقلاب شعری این عصر است چراکه تاکنون نظیر این منظومه درزبان فارسی تهیه نشده است .". نمایشنامه دارای سه تابلو ( پرده ) مستقل ودرعین حال مرتبط با یکدیگر است : تابلوی شب ماهتاب / تابلوی روزمرگ مریم / تابلوی سرگذشت پدرمریم و ایده آل او.
نویسنده (شاعر) ازابتدا برای خود یک چهره ی مستقل ایجادکرده است و میرزاده نه فقط به عنوان سراینده و نه به عنوان راوی ونظاره گرماجرا ، بلکه به عنوان یکی ازچهره های این نمایشنامه ، نقش می آفریند و به سخن درمی آید: نشسته ام سرسنگی کناریک دیوار/ نشسته ام به بلندی و پیش چشمم باز . اما این نقش آفرینی ، توصیف و روایت ، گاه آنچنان شدت می گیرد که شاعرفراموش می کند نقش های مقابل اش می بایست حرکتی داشته باشند و به جولان درآیند و بیشتر سخن بگویند . در تابلوی سوم ، نقش میرزاده به عنوان روایتگروناظرماجرابه پیرمرد (پدرمریم ) منتقل می شود . در این تابلو پیرمرد به توصیف آنچه درکرمان و تهران ودرجریان انقلاب مشروطه دیده ، می پردازد . درتابلوی سوم پیرمرد مانند عشقی در تابلوهای اول و دوم نقش خودراپررنگ می کند و کمترمجال حرکت به عناصروچهره ها به خصوص در دارالحکومه کرمان می دهد .
این اثر نخستین بار در تهران . سال ۱۳۰۳ ش به چاپ رسید . پس از انتشار این اثر است که میرزاده عشقی درمنزل مسکونی اش ترور می شود و سپس در بیمارستان نظمیه تهران فوت می کند.
با این ترور، عشقی تا آن حد در جامعه ی اهل هنرو قلم زبانزد می شود که منتقدان ، صاحبنظران به معرفی ، بررسی و نقد نمایشنامه های وی چه در حین حیات و چه پس ازفوت او همت می گمارند و این نشان از تاثیرگذاری این نویسنده درجامعه معاصر ادب نمایشی ایران دارد .