این مقاله را به اشتراک بگذارید
نگاهی به چالشهای بصری و کتاب «طراحی گرافیک چیست؟»
شکار آزاد است
شنیدهایم که میگویند هنرمندان اگر میخواهند با استقبال عمومی مواجه شوند باید بر مبنای سلیقه مردم به تولید اثر هنری بپردازند. باید نبض بازار و تقاضا را در نظر داشته باشند. بدون تعارف این حکم یعنی تعطیلی دائم خلاقیت هنری. البته بوده و هستند هنرمندانی که به سلیقه بازار تن دادهاند و به شکار آن لحظاتی پرداختند که باعث شعف مخاطب عام میشد. اما ذائقه مخاطب، هر روز در حال تغییر است. پس تکلیف هنرمند دربرابر این تغییرات فصلی و روحی جامعه چیست؟ با نگاهی به معماری معاصر ایران میتوان بخشی از این داستان را فهمید که چگونه بسیاری از هنرمندان معمار به ذائقه کارفرما توجهی نکردند و راه خویش را پیش گرفتند و گروه کثیری از معماران تبدیل به بسازوبفروشهای شیکی شدند و در برابر هوسهای موقتی و خردهفرمایشات بیپایه نوکیسگان سر تعظیم فرود آوردند. نمونهها و شواهد این سرفرودآوری در شهر تهران فراوان است.
در هنرها و حوزههایی که پای سفارشدهنده در میان باشد وضعیت همین است.گرافیک نیز از این دایره خارج نیست، البته با تفاوتهایی که میتوان آن را بررسی کرد. بسیاری از گرافیستهای حرفهای و خلاق سعی کرده و میکنند که در برابر فشارهای وارده از سمت جامعه و کارفرما مقاومت کنند. البته این مقاومت در اغلب موارد محسوس نیست و باید در گذر زمان و با بررسی تحولات بصری و مفهومیِ گرافیک، آن را درک کرد. نوعی مبارزه بدون خشونت و ساکت. این شکاری است که به جسم مادی توجهی ندارد بلکه به اندیشه و دیدگاه معطوف است. هرچند که الگوهای اصلی گرافیک را وارداتی میدانند اما تغییرات را میتوان مشاهده کرد. هنجار- الگوهای کهنه و نخنمای بصری بهتدریج جای خود را به زیباشناسی معاصر میدهد. هنرمند میتواند نقطهنظرات خود را مانند آب از زیر کاه عبور داده و به نمایش گذارد. در چنین موقعیتی میتوان (با کمی احتیاط) گرافیک را پیروز میدان دانست و معماری را شکستخورده نامید. این شکستخوردگی درنهایت به ورشکستگی معماری معاصر ایران ختم خواهد شد. فشار، از همه طرف بر پدیدآورنده آثار بصری وارد میشود: مخاطب عام، کارفرما، کارشناسان، آکادمیها و نیز از سمت کارخانجات تولید نظریات زیباشناختی- فلسفی. آیا میتوان دربرابر این مجموعه عظیم فشارها مقاومت کرد؟ آیا باید به سمت یک جبهه چرخش داشت؟ چالش هنرهای بصری در روزگار معاصر اینچنین رقم میخورد. از سمت دیگر با ورود عناصر تکنولوژیک دیجیتال و نیز فضای شبکههای مجازی، نقطهنظرات گرافیستها نیز پیچیدگی بیشتری پیدا کرده است. فضای سایبری به همان اندازه که به دموکراتیککردن تمدن بشری در بخشهایی یاری رسانده، درعینحال باعث نوعی آشوب و درهم- زبانی عام نیز شده است. بین تمامی گروههایی که بهعنوان هنرمندان و پدیدآورندگان آثار بصری با وب در ارتباط هستند گرافیستها جلودار و آوانگارد (پیشرو) قلمداد میشوند و وظیفه سنگینتری بر عهده آنان است زیرا تنها مصرفکننده دادهها نیستند بلکه خود نیز میتوانند در این فضا مشارکت فعال داشته باشند. همچون معماری، گرافیک نیز تمدن را در اختیار گرفته است و حتی گستردهتر. نقش آن در زندگی روزمره آنچنان قدرتمند است که نمیتوان روزی را بدون گرافیک به سر برد. هرچه این نقش در عمق و سطح زندگی معاصر پیشرفت میکند پیچیدگیهای آن نیز افزایش مییابد. در آینده، گرافیک موقعیتی مستحکمتر پیدا میکند و الگوهایی خالصتر را به مخاطب تحمیل میکند. بهتدریج میبینیم که عناصر تزئینی در گرافیک کم و کمرنگتر میشود و طرحهای بازنمایانه، نماد و استریوتایپها (کلیشهها) فراموش شدهاند. این خلوص، کار را برای گرافیستها سختتر میکند زیرا دیگر جایی برای پنهانکردن معایب توسط تزئینات وجود ندارد. چنین ویژگیهایی با الگوهای اخلاقی جوامع معاصر در ارتباط است؛ شفافیت، دوری از ابهام و استعارات، به زبان دیگر سرراستسخنگفتن. کتاب «طراحی گرافیک چیست؟» اثر کوئنتین نی.آرک با ترجمه مرجان زاهدی که توسط نشر مشکی منتشر شده است، نمونه بسیار مفیدی از یک اثر گرافیکی و متنی است. این اثر بهصورت مستقیم به تاریخ تحولات گرافیک نمیپردازد بلکه گرافیک را با موضوعات تحلیل میکند. موضوعاتی مانند کارکردگرایی، زیباشناسی، سبک، زبان بصری، تبلیغات و تحولات جهانی. در این کتاب نه با یک خط مستقیم تاریخی و تحلیلی بلکه با شبکهای متنوع از پسوپیشها و به ابعاد مختلف رفتن مواجه هستیم. ترجمه روان زاهدی و بازطراحی گرافیکی کتاب، این کتاب را جذابتر کرده است.