این مقاله را به اشتراک بگذارید
شش میراث ادبی
«ما در سال ١٩٨۵ هستیم و فقط پانزدهسال مانده تا به هزاره بعدی برسیم. درحالحاضر فکر نمیکنم نزدیکشدن به این تاریخ احساس خاصی را برانگیزد. بههرحال به اینجا نیامدهام تا در مقوله آیندهشناسی حرف بزنم، بلکه آمدهام تا از ادبیات بگویم». این بخشی از صحبتهای ایتالو کالوینو در تاریخی است که اشاره کرده، در سلسلهسخنرانیهایی در باب ادبیات و شعر که در آمریکا برگزار میشدند. سخنرانیهای نورتون از سال ١٩٢۶ آغاز شدهاند و در این سالها شخصیتهایی مثل تی.اس.الیوت، ایگور استراوینسکی، خورخه لوئیس بورخس، نورتروپ فرای و اوکتاویو پاز… در آن شرکت داشتهاند. کالوینو اولین نویسنده ایتالیایی بود که به این سخنرانیها دعوت شده بود. سخنرانیهای کالوینو بعدها در کتابی گرد آمده و به چاپ رسیدند و چندسال پیش این کتاب با ترجمه لیلی گلستان به فارسی منتشر شد.
«شش یادداشت برای هزاره بعدی»، عنوان این کتاب است و نشر مرکز هم بهتازگی چاپ دیگری از آن را به چاپ رسانده است که البته چاپ اول این ناشر بهشمار میرود. در ابتدای کتاب یادداشتی کوتاه از استر کالوینو آمده که در آن درباره سخنرانیهای کالوینو و چاپ آنها در این کتاب آمده: «در ششم ژوئن ١٩٨۴ دانشگاه هاروارد رسما از ایتالو کالوینو دعوت کرد برای چارلز الیوت نورتون، گفتارهایی در باب شعر یک رشته سخنرانی انجام دهد. این سخنرانیها باید در سال تحصیلی ٨۶-١٩٨۵ در کمبریج- ماساچوست انجام میگرفت. عبارت شعر نشانگر تمام اشکالی بود که بهنوعی با شاعرانگی در ارتباط بودند- ادبی، آهنگین، تصویری- و انتخاب موضوع کاملا آزاد بود و همین وسعت موضوع نگرانش کرده بود، اما بهمحض دریافت پیشنهاد، شروع کرد به فکرکردن درباره آن، و خیلی زود این کار به یک مشغله ذهنی تبدیل شد. بعد از مدتی به من اعلام کرد که هم برای هشت گفتار اطلاعات جمعآوری و هم دربارهاش فکر کرده است و عملا از اول ژانویه ١٩٨۵ فقط روی این گفتارها کار کرد و جز آن کاری نکرد. عنوان هشتمین گفتار را میدانم: «بر آغاز و بر پایان» اما آن را نیافتم. کالوینو پس از فکر بسیار در مورد عنوان کتاب-عناوینی مثل «چند ارزش ادبی…» یا «منتخبی از ارزشهای ادبی…» و «شش میراث ادبی» که همهشان با «…برای هزاره بعدی» پایان میگرفتند- کلمه یادداشت را بیشتر خوش داشت. شوهرم پنج گفتار را در سپتامبر ١٩٨۵ در شب شروع سفرش به پایان رسانده بود- البته این گفتارها را کالوینو باید قرائت میکرد- و پاتریک گریک قرار بود آنها را ترجمه کند و بعد برای چاپ در انتشارات هاروارد از نو خوانده شوند. اما فکر نمیکنم که باید تغییر عمدهای در آنها داده میشد. تنها تفاوت مابین نسخه اول که خواندم و نسخه آخر، فقط در ساختار آن بود و نه در محتوای آن. ششمین گفتار- که هنوز آن را نیافتهام- سازگاری نام داشت و میدانم که به کتاب بارتلبی محرر هرمان ملویل اشاراتی داشت. و کالوینو قصد داشت آن را در ایالات متحده دوبارهنویسی کند. باقی نوشتهها- همین پنجگفتار- هریک را جداگانه در پوشهای شفاف و همه را با هم در پرونده روی میز کارش گذاشته بود تا در چمدان بگذارد…».
کالوینو در بخشی از صحبتهایش هزاره رو به پایان را هزارهای دانسته که شاهد تولد و تکامل زبانهای امروزی در غرب بوده، و نیز شاهد تولد و تکامل ادبیاتی که امکانات تخیل، فهم و بیان در این زبانها را جستوجو کرده است. او این هزاره را «هزاره کتاب» نیز دانسته و به مسئلهای اشاره کرده که مسئله بسیاری دیگر از نویسندگان این عصر هم بوده است: «این هزاره چیزی را دیده که ما آن را کتاب میخوانیم و حال برای ما شکلی آشنا دارد، و نشانه پایان نزدیک آن این است که ما اغلب نگران هستیم در عصر فراصنعتی یا تکنولوژی چه بر سر ادبیات و کتاب خواهد آمد. اما علاقهای ندارم به این نوع گمانهزنی بپردازم، و اگر به آینده ادبیات اعتماد دارم فقط به این دلیل است که میدانم ادبیات با امکانات خاصاش میتواند چیزهایی به ما بدهد. همچنین علاقهمندم در این گفتارها از ارزشها و کیفیتها یا خصوصیاتی در ادبیات بگویم که بهطرز خاصی به جانم بستهاند، و سعی دارم آنها را در چشمانداز هزاره بعدی جای بدهم». عناوین یادداشتهای کالوینو در این کتاب عبارتند از: سبکی، سرعت، دقت، وضوح، چندگانگی و سازگاری.
اولین گفتار این مجموعه با عنوان «سبکی» از خواندنیترین یادداشتهای کتاب است: «میخواهم اولین گفتار را به تضاد بین سبکی و وزن اختصاص دهم و از ارزش سبکی بگویم. نه چون وزن برایم ارزش کمتری دارد، بلکه فقط به این دلیل که درباره سبکی حرف بیشتری برای گفتن دارم.
چهلسال رمان نوشتهام، راههای متفاوتی کشف کردهام و تجربیات بسیاری اندوختهام، حال زمانی فرا رسیده که تعریفی کلی از کار خودم به دست دهم. در روشهای کاریام بیشتر اوقات درگیر کمکردن وزن بودهام. سعی داشتهام گاهی از آدمها، گاهی از اجرام آسمانی و گاهی از شهرها، وزن را بردارم. بیشتر سعی داشتهام که از ساختار متن و زبان، وزن را بردارم…».