این مقاله را به اشتراک بگذارید
لیلا موسیزاده
روزگاری که هنوز موسیقی پاپ مجاز شمرده نشده بود مفهوم اعتراض درقالب موسیقی کلاسیک ایرانی یا همان سنتی امکان بروز مییافت که آن هم با رشد طیف سنی جوان جامعه و تغییر ذائقه مخاطب اندکاندک از آن ماهیت اعتراضی فاصله گرفت و فضا برای تولد دوباره موسیقی پاپ باز شد. با رشد جمعیت جوان و پدیدار شدن نسلی که سرکشی نسبت به آنچه پدران و مادران و مدرسه و جامعه از آنها میخواست صفت بارزشان بود که میخواست خود آینده و بد و خوب خویش را رقم بزند باعث شد تا بازتاب و تصویر همین جوانان در موسیقی پاپ نیز ثبت شود. اگر دستاندرکاران فرهنگی بیشتر بر این باور بودند که میتوان با موسیقی کنترلشده جوانان را در گوشه امن غیراعتراضی نگه داشت، اما با ظهور خوانندگانی چون رضا یزدانی که تبلور روحیه اعتراضی نسل جوان جامعه بود عملا متولیان فرهنگی شاهد خلاف پندارهای خود شدند.
هر چه بر تعداد خوانندگان مخنثخوان (کسانیکه در فضای امروز که صدای جنس دیگر وجود ندارد و با بهرهمندی از این مسئله، آنها توانستهاند با صدایی شبیه زنانه و متفاوت از مردان، بازار ترانههای عاشقانه را گرم نگه دارند) افزوده میشد نیاز نسل جوان به صدایی مردانه و بعضا زمختتر پررنگتر میشد و رضا یزدانی تنها کسی بود که دراین میانه با صدایی خشدار و پر صلابت اعتراض را درقالب ترانه رقم میزد. موفقیت او بهواسطه ژانر خوانشی است که برگزیده بود و نحوه بیان اعتراضی که گاهی از موسیقی پاپ آنچنان فاصله میگرفت که تنه به نحوه بیان در موسیقی راک میزد به دست میآمد. از همین روی او اولین خواننده پاپ – راک بعد از انقلاب نام گرفت که در امتداد نگاه او به ترانه و مفهوم کلمات و بیان خاص او بود.
مفهوم ترانه در آثار سالهای نهچندان دور او که هنوز شهرتش بهواسطه تصویرهای او در روی بیلبوردهای تبلیغ فیلمها نبود، به اختلاف طبقاتی، شهر نشینی و رنگ باختن سادگیهایی که در شهر جایی ندارد، مهارشدن آدمها در زندگی شهری، ساخته شدن نوستالوژیها، آدمهای معروف و بزرگمنشیها و اعتراض به همه آنچه او و نسل او آنها را مایه رنج و ناخوشی میدانستند بود. این روزگاری بود که او از ترانه سرایی چون یغما گلرویی بهره میبرد و در آثار او روحیه متبلور شده شعرهای گلرویی دیده میشد. ترانههایی که با صدای رضا یزدانی جانی تازه میگرفت و برای نسل معترض جوان همانند جام میبود که هرچند گوارا نوشیده میشد، اما در کام جان رد تلخ و سوزناکی برجای میگذاشت.
این روزها اما رضا یزدانی دیگر با روزهای آغازین کارش فاصله گرفته است و در کارهایش کمتر ترانههای معترض اجتماعی را در نظر میگیرد و مدت زیادی است که از شعرهای یغما گلرویی دیگر استفاده نمیکند تا بازهم جنبه اعتراضی را در کارهایش پیش بگیرد. او این روزها حتی وقتش را به بازی در نقشهای سینمایی میگذراند و آن را پا به پای خوانندگی خود میداند، اما برای هوادارانش او هنوز رضا یزدانی، خواننده نسل جوانان معترض است که دوست دارند او را دوباره درقالب همان خواننده روزهای نهچندان دوری ببینند که او پله پله سربالایی صعودی را بالا میرود و در آن بالاها میدرخشد. رضا یزدانی که هرچند برخی او را کپی ضعیفی از مرحوم فرهاد مهراد میدانند یا میخواهند آن نقش را برایشان بازی کند، اما یادمان نرفته که او کسی است که با تلاش خود و شیوه خوانش متفاوتش نام خود را سر زبانها انداخت و دوباره میتواند با اتکا به خود گامی فراتر نهد.