این مقاله را به اشتراک بگذارید
۱۰ فیلم موزیکال سینمای ایران پس از انقلاب
حقیقت این است که در سینمای پس از انقلاب ایران به زحمت می توان فیلم موزیکال یافت؛ یعنی یافتن فیلم هایی که با تعارف جهانی این ژانر تطبیق داشته باشند، شاید به تعداد انگشت های یک دست هم نباشند.
روزنامه سینما – علی مسعودی نیا: حقیقت این است که در سینمای پس از انقلاب ایران به زحمت می توان فیلم موزیکال یافت؛ یعنی یافتن فیلم هایی که با تعارف جهانی این ژانر تطبیق داشته باشند، شاید به تعداد انگشت های یک دست هم نباشند. دلایل این امر البته بسیار است. با از رونق افتادن سینمای کودک در اواخر دهه ۶۰، همان تک و توک فیلم های نزدیک به این ژانر هم دیگر ساخته نشدند و ماجرای تلفیق سینما و موسیقی تقریبا به محاق رفت. حالا و در این سالیان هم جز اتفاق هایی هرازگاه در حیطه سینمای کمدی و محصولات اندک سینمای کودک، توجهی به این ژانر نمی شود. شاید البته با گرفت و گیرهای موجود چندان ریسک هوشمندانه ای هم نباشد که کسی بیاید در سینمای موزیکال سرمایه مالی و زمانی بگذارد.
با این مقدمه می رویم به سراغ فیلم های حاضر در این پرونده. ملاک ما در انتخاب این بود که ترانه ها و تصنیف های فیلم نقش مهمی در پیشبرد داستان فیلم داشته باشند و هر کدام در دوران خود موفقیتی نسبی هم کسب کرده باشند. در این میان چند فیلم نزدیک به ژانر موزیکال را تعمدا از قلم انداختیم چون یا یکی از این دو شرط را نداشتند؛ فیلم هایی چون «همه دختران من» (اسماعیل سلطانیان)، «صورتی» (فریدون جیرانی)، «گل یخ» (کیومرث پوراحمد)، «عاشق» (افشین شرکت) و… به این ترتیب در فهرست ما اکثر فیلم ها متعلق به حوزه سینمای کودک و نوجوان هستند که زمان پرفروش ترین و محبوب ترین ژانر بود.
محمدرضا علیقلی را باید پدیده سینمای موزیکال ایران دانست، چون بیش ترین حضور را به عنوان آهنگ ساز در این فیلم ها دارد. ایرج طهماسب و کامبوزیا پرتوی را باید به خاطر کمیت فیلم های شان، جدی ترین و پی گیرترین کارگردانان این حوزه دانست. البته مرضیه برومند هم بخت کسب این عنوان را داشت، اما چون هنوز زمان زیادی از «شهر موش ها ۲» نگذشته تا بتوان درباره ماندگاری و اهمیت آن نظر داد، از فهرست خارج شد.
این محصول مرور ماست در سینمای موزیکال، مروری که کوشیده ایم رنگ و بوی تجدید خاطره را داشته باشد و یادآوری کند که در این ژانر هم می شود فیلم های خوب ساخت و به موفقیت تجاری و هنری توامان رسید.
ف مثل فیلم
یک: شهر موش ها- ۱
شناسنامه
کارگردان: محمدعلی طالبی، مرضیه برومند
نویسنده: احمد بهبهانی
صداپیشگان: ایرج طهماسب، حمید جبلی، فاطمه معتمدآریا، مسعود کرامتی و…
موسیقی: محمدرضا علیقلی
فیلم بردار: محمد زرفام
تهیه کننده: بنیاد سینمایی فارابی
تولید: ۱۳۶۴
خلاصه داستان: بچه موش ها سر کلاس درس اند. قاصد خبر می آورد که گربه ای در حوالی شهر دیده شده و از موش ها می خواهد به شهر بزرگ موش ها کوچ کنند. روز بعد، به دستور آقامعلم، همگی راه شهر بزرگ را در پیش می گیرند. خطرات راه کوهستانی، بچه موش ها را تهدید می کند، تصمیم می گیرند همراه آقامعلم و آشپزباشی از راه جنگل به شهر بزرگ بروند. عاقبت پس از گذشتن از خطرها، سالم و سلامت به شهر موش ها می رسند.
شهر موش ها از نخستین پدیده های تلویزیونی بعد از انقلاب بود که توانست در سینما هم اتفاق بزرگی را رقم بزند. سریال آیتمی و جمع و جور مدرسه موش ها، آن قدر با استقبال مواجه شد که سازندگانش نتوانستند با وسوسه ساخت نسخه سینمایی آن مقابله کنند. فیلم البته در نوع خود کم نظیر بود و بسیار جذاب. این نخستین بار بود که فیلمی تنها با استفاده از عروسک های دستکشی ساده به چنین موفقیت بزرگی دست می یافت. کاری که تنها از مرضیه برومند و گروهش بر می آمد.
خردسال و بزرگ سال برای تماشای فیلم به سالن سینما هجوم آوردند. تیزر تبلیغاتی فیلم هوشمندانه در میانه برنامه کودک شبکه یک پخش شد و بخش عمده این تیزر آوازی بود در مایه چهارگاه قاصد شهر موش ها می خواند: «آهای/ خبر دارم خبر/ بیاین میدان شهر».
فیلم در حقیقت آن قدرها هم موزیکال نبود. به عبارت بهتر باید بگوییم که اگر ترانه هایش را از آن می گرفتی هم شاید اتفاق عجیب و غریبی نمی افتاد؛ اما ترانه ها جلوه و جذابیت خاصی به آن می داد. این البته خودش آغاز یک راه برای جذب مخاطب بود. مردم تشنه ترانه شاد و موسیقی ریتمیک و ساده بودند و محمدرضا علیقلی به خوبی از پس این کار برآمده بود. ترانه های فیلم هیچ کدام نتوانستند شهرت و محبوبیت ترانه تیتراژ سریال تلویزیونی را تکرار کنند، اما به فیلم می آمدند و خوشایند هم بودند.
تنها ترانه ای که شاید کودکان آن روزگار و مردان ۳۵ تا ۴۰ ساله این روزگار به یاد بیاورند، ترانه ای بود با تم ژاپنی که موشی کیمونوپوش و چشم بادامی آن را می خواند: «من موشیرو میفونه/ هیچ جا ندارم خونه/ یوها هاسا جهانگرد/ یعنی من هست جهانگرد». یک موسیقی کم ادا و تعدادی ترانه ساده و با توجه به شرایط آن سال های با ریتم و تمپوی شاد اما کنترل شده، شهر موش ها را رنگین و دلپذیر کرده بود. علیقلی بعدها هم توانایی خود را در ساخت موسیقی برای فیلم های کودک و نوجوان اثبات کرد و یادگارهای گوش نوازی از خود برجای گذاشت.
ترانه «مدرسه موش ها» از فیلم «شهر موش ها ۱»
ک مثل کپل
صحرا شده پر ز گل
گ مثل گردو
بنگر به هر سو
ب مثل بهار
فکر کن بسیار
پ مثل پسته
نباش خسته
م مثل موش
برخیز و بکوش
خ مثل خونه
نگیر بهونه
آ مثل آغاز
قصه شد آغاز
نوستالژی نامیرا
دو: گلنار
شناسنامه
نویسنده و کارگردان: کامبوزیا پرتوی
موسیقی: محمدرضا علیقلی
فیلم بردار: عطاءالله حیاتی
تهیه کننده: فرشته طائرپور
بازیگران: غزل شاکری، شهلا ریاحی، محرم بسیم، اکبر دودکار و…
سال ساخت: ۱۳۶۸
خلاصه داستان: گلنار با پدربزرگ و مادربزرگش زندگی می کند. روزی به کنار چشمه می رود تا آب بیاورد. باد دستمال آبی او را، که یادگار مادرش است، با خود می برد. گلنار در پی دستمال به جنگل می رود و راه را گم می کند و گرفتار خاله خرسه می شود. خرس ها او را برای انجام کارهای روزانه و پختن کلوچه پیش خود نگه می دارند. پدربزرگ و مادربزرگ به کمک اهالی به دنبال گلنار می گردند، اما او را نمی یابند.
خاله قورباغه خود را به گلنار می رساند و با هم نقشه ای برای فرار می کشند. گلنار به خرس ها می گوید به شرطی پیش آن ها می ماند که یک سبد بزرگ کلوچه دست پخت او را برای خانواده اش به روستا ببرند. خرس ها می پذیرند. گلنار در سبد کلوچه پنهان می شود و بدین ترتیب همراه خرس ها به خانه اش باز می گردد.
«گلنار» بدون شک یکی از موفق ترین و محبوب ترین فیلم های موزیکال کودک و نوجوان است. این فیلم که تلفیقی از حضور بازیگر زنده و عروسک بود در دوران خودش توانست مخاطبان بسیاری را به سینما بکشاند و تبدیل به یک خاطره نسلی و یک نوستالژی نامیرا شود.
داستان فیلم کامبوزیا پرتوی یک درام واقعی بود: هم لحظات غم انگیز داشت و هم لحظات شاد. فیلم از روی یک افسانه روسی اقتباس شده و با فضای اقلیمی شمال ایران- که زادگاه خود کارگردان نیز هست- به ساختاری بومی رسیده بود.
محبوب ترین شخصیت فیلم عروسکی بود به نام خاله قورباغه؛ اما ترانه های فیلم «گلنار» نیز با استقبال بسیاری مواجه شد. فارغ از بزن و بکوب های مرسوم روی صندلی های سینما که در آن دوران خیلی باب بود، هم کودکان و هم والدین شان ترانه های فیلم را به خاطر سپردند و محبوبیت این ترانه ها به جایی رسید که آلبوم مستقل موسیقی فیلم هم به بازار آمد و آن هم با استقبال وسیعی رو به رو شد.
پرتوی و عروسک هایش در کنار موسیقی سرزنده و خوش ریتم محمدرضا علیقلی موجب شدند تا مقابل سینماهای نمایش دهنده فیلم صف های طولانی تشکیل شود. مدارس، داوطلبانه بچه ها را به تماشای فیلم می بردند و برای خانواده ها هم گزینه سرگرم کننده و مناسبی بود.
وحید نیکخواه آزاد تجربیات خود در زمینه سرودن شعر کودک را هم به کار گرفت و ترانه های بسیار خوبی برای فیلم نوشت. این فیلم یک خاطره خوش و ماندگار است از خانه هنر و ادبیات کودک و نوجوان که در آن سال ها به دنبال معرفی و تثبیت خود بود. منتقدان هم از فیلم خوش شان آمد و آن را ستودند. فیلم، قصه ساده و بی شیله پیله ای داشت و با وجود سادگی تکنیک عروسک گردانی اش تر و تمیز و دیدنی از کار درآمده بود. حتی خود کامبوزیا پرتوی هم هرگز نتوانست موفقیتی مشابه گلنار را تکرار کند. البته گذر زمانه هم آن جنس از سینما را از رونق انداخت.
ترانه «گلنار» از فیلم «گلنار»
گلنار مثل گلی بود
که گفتند پرپر گشته
شکر خدا دوباره
به ده ما برگشته
قوقولی قولی شادیم
ز هر جور و غم آزادیم
روزها دیگه سپیدند
چتر پر از امیدند
قدقدقد، قداقدا
شادی کنین ای بچه ها
چون که غصه سر اومد
روزهای بهتر اومد
گریز از کلیشه ها
سه: دزد عروسک ها
شناسنامه
نویسنده و کارگردان: محمدرضا هنرمند
بازیگران: آزیتا حاجیان، اکبر عبدی، رسول نجفیان، ابراهیم آبادی، مهراوه شریف نیا، فرهنگ مهرپرور، منوچهر آذری، آزیتا لاچینی
موسیقی متن: محمدرضا علیقلی
فیلم بردار: نعمت حقیقی
تهیه کننده: حوزه هنری
سال ساخت: ۱۳۶۸
خلاصه داستان: مادر لیلا و بهرام قرار است با گرفتن وام مسکن و خریداری یک خانه بچه هایش را از دردسرهای صاحب خانه شان، خورخور، نجات دهد؛ اما عجوزه- که بیرون از شهر زندگی می کند و نمی خواهد آن ها روی آرامش به خود ببینند- پسرش، گنجو را وادار می سازد تا پول آن ها را برباید. بچه ها تصمیم می گیرند با فروش عروسک های خود پول خانه را فراهم کنند. اما گنجو پیش دستی می کند و عروسک ها را هم می رباید. لیلا و بهرام در تعقیب او به خانه عجوزه می رسند، اما به دست گنجو گرفتار می شوند. عروسک ها به کمک لیلا و بهرام می شتابند و آن دو را نجات می دهند. وقتی دوباره گرفتار می شوند، پلیس سر می رسد و آن ها را نجات می دهد.
محمدرضا هنرمند که از ابتدای حضور خود در سینمای ایران نشان داده بود که درک متفاوتی از سوژه و کارگردانی دارد، در اولین و آخرین حضورش در سینمای کودک نیز توانست به خوبی استعداد و توانایی خود را نشان دهد.
دزد عروسک ها یک موزیکال فانتزی بود که در ناکجاآبادی کارتون وار رخ می داد. صف آرایی شخصیت های مثبت و منفی آن به اقتضای صبر و طاقت مخاطب کم سن و سال، خیلی سریع رو در روی هم صف آرایی می کردند و مهیای نبرد نهایی می شدند. در این بین هنرمند برای هر دو سوی این نبرد، تعداد زیادی ترانه طراحی و دیالوگ های منظوم را به خوبی بین شخصیت ها توزیع کرده بود.
بخش عمده ای از شخصیت پردازی را همین ترانه ها بر دوش می کشیدند. هر یک از شخصیت های داستان به محض ورود با ترانه ای خلق و خو و اهداف خود را بازگو می کنند و به نوعی تکلیف شان با داستان روشن می شد. در آن زمان البته برخی مخاطبان فیلم بر این عقیده بودند که هنرمند در چهره پردازی شخصیت های منفی بیش از حد اغراق کرده و بچه ها با دیدن این شخصیت ها وحشت می کنند.
ترانه خوانی آن شخصیت ها این بازخورد منفی را تا حد زیادی تعدیل می کرد. محمدرضا علیقلی با استفاده از ملودی هایی ساده و ریتمیک توانست موسیقی را خیلی خوب بر متن بنشاند. در سالن های سینما به محض آغاز آوازخوانی شخصیت ها جمعیت یک صدا دست می زدند و تا مدت ها بچه های مقطع دبستان و پیش از دبستان ترانه های فیلم را زمزمه می کردند.
علیقلی علاوه بر ریتم های متنوع از سبک های مختلف موسیقی هم استفاده کرده بود و از این جهت می توان گفت از کلیشه های ضربی و شش و هشت تئاترهای کودک و فیلم های مشابه فاصله گرفت و سبک تازه ای را در نوشتن موسیقی برای فیلم موزیکال ایرانی پیشنهاد می داد.
متن ترانه ها هم بدون استعاره، پیچیدگی و بسیار ساده و در خدمت انتقال محتوای فیلم بود. این انتخاب های درست در کنار هم دزد عروسک ها را به یکی از بهترین تجربه های موزیکال سینمای بعد از انقلاب ایران تبدیل می کند. فیلمی که بعد از گذشت سال ها هنوز هم جذاب است و می تواند مخاطب کودک را درگیر کند.
ترانه «خوبه به جای گریمون» از فیلم «دزد عروسک ها»
خوبه به جای گریمون
بردن بار غصمون
جای نشستن تو خونه
آوردن صد بهونه
دستامونو بدیم به هم
بیرون کنیم غصه و غم
خوبه تو شادی و تو غم
شریک باشیم همه با هم
وقتی آدم غصه داره
غم تو دلش خونه دار
سلام الاغ عزیز
چهار: کلاه قرمزی و پسرخاله
شناسنامه
کارگردان: ایرج طهماسب
نویسنده: ایرج طهماسب، حمید جبلی، همایون اسعدیان
موسیقی: محمدرضا علیقلی
فیلم بردار: عزیز ساعتی
بازیگران: ایرج طهماسب، حمید جبلی، فاطمه معتمد آریا، مرتضی احمدی، حمیده خیرآبادی، فرخ لقا هوشمند و…
تهیه کننده: محمدمهدی دادگو و شرکا
سال ساخت: ۱۳۷۳
خلاصه داستان: «کلاه قرمزی» که حالا بزرگ شده مشغول تحصیل است اما بازیگوشی هایش سبب می شود تا از مدرسه اخراج شود. تلاش او برای این که شغلی به دست آورد نیز نتیجه ای عایدش نمی کند، تا این که از طریق تماشای تلویزیون و دیدن برنامه «آقای مجری» تصمیم می گیرد تا روانه تلویزیون شود. «کلاه قرمزی» به تهران نزد «پسرخاله» می رود و با کمک او روانه تلویزیون می شود و در آن جا به خاطر علاقه زیادش به «آقای مجری» سعی می کند تا موانع راه ازدواج او را از بین بردارد اما مشکلاتی را باعث می شود…
اگر بگوییم کلاه قرمزی محبوب ترین و موفق ترین شخصیت سینمایی و تلویزیونی ۲۰ سال اخیر ایران است، چندان سخن گزافی نگفته ایم. این چهره تلویزیونی که از برنامه «صندوق پست» ایرج طهماسب به سینما راه پیدا کرد، هر بار روی پرده رفت، اتفاق تجاری بزرگی را رقم زد. کلاه قرمزی و پسرخاله نخستین نسخه سینمایی این دو شخصیت محبوب بود که با تم مورد علاقه طهماسب- یعنی خواستگاری و ازدواج- پیوند خورده بود و پیر و جوان و کودک و بزرگ سال را به سینما کشاند اما فرق عمه نسخه سینمایی با نسخه تلویزیونی شاید در موزیکال شدن بود.
کلاه قرمزی و پسرخاله در تلویزیون ترانه نمی خواندند اما در نسخه سینمایی سنگ تمام گذاشتند و ترانه های شان هم خیلی گرفت. از همان ابتدای فیلم شخصیت کلاه قرمزی با ترانه مشهور «سلام الاغ عزیز» معرفی می شود. بعد سفرش به تهران و هدف از این سفر را با ترانه «آقای راننده» در داخل اتوبوس تشریح می کند و در ادامه نیز در تمام بزنگاه های مهم فیلم، تصنیف و ترانه به مدد کاراکترها می آیند و فضای دراماتیک ویژه ای را رقم می زنند.
قبل از فصل نهایی فیلم، ترانه امیدبخش پسرخاله با ترجیع بند «نترس نترس نترس بچه جون/ برو برو برو تو میدون» بسیار تاثیرگذار از کار درآمده است. موسیقی کلاه قرمزی و پسرخاله از نوعی سادگی خوشایند برخوردار است. در حقیقت نه چندان به ترانه های رایج کودک و نوجوان در آن دوران ربط دارد و نه زیاد از حد سنگین است.
ریتم و ملودی های به یادماندنی و متن های ساده و مرتبط با موضوع فیلم همه و همه کمک کردند تا ترانه ها و تصنیف های کلاه قرمزی و پسرخاله خنده دار، جذاب و به یادماندنی از کار در بیایند و زمینه را برای ساخت قسمت های بعد و تداوم شوی تلویزیونی این دو کاراکتر هم فراهم کنند. محمدرضا علیقلی به این ترتیب یک موفقیت دیگر در سینمای موزیکال کودک و نوجوان را هم به نام خودش ثبت کرد.
ترانه «آقای راننده» از فیلم «کلاه قرمزی و پسرخاله»
آقای راننده، آقای راننده
یاالله بزن به دنده
برو به سمت تهرون
می خوام برم تلویزیون
من میشم همکار مجری
همدم و همراه مجری
می گیم و می خندیم و شادیم و سرخوش
واسه بچه ها داریم برنامه خوش
می گیم و می خندیم و شادیم و سرخوش
سمفونی گربه ها
پنج: گربه آوازخوان
شناسنامه
نویسنده و کارگردان: کامبوزیا پرتوی
بازیگران: مهدی عسگری، راحله اسماعیلی، رضا بابک، حمید جبلی، پوراندخت مهیمن، فریبا جدیکار، پگاه آهنگرانی و…
موسیقی متن: فریبرز لاچینی
فیلم بردار: فرشاد خالقی
شعر: شکوه قاسم نیا
تهیه کننده: سینا فیلم
سال ساخت: ۱۳۶۹
خلاصه داستان: حسینی همراه خواهرش گلدونه در پرورشگاه سکنا دارد. روزی زن و شوهری برای انتخاب کودکی به پرورشگاه می آیند و گلدونه مورد توجه آن ها قرار می گیرد، اما هنگامی که آن ها با توافق مدیر پرورشگاه قصد دارند او را با خود ببرند، حسنی با تکرار این واقعیت که آن ها دارای پدری هستند که روزی آن ها را از سر فقر و ناچاری جلوی پرورشگاه گذاشته و بالاخره سراغ آن ها خواهد آمد، از بردن او جلوگیری می کند.
وقتی با مخالفت دیگران رو به رو می شود، در یک شب بارانی همراه خواهرش از پرورشگاه می گریزد. آن ها سرگردان و خسته از پیدا کردن پدر، از فرط گرسنگی در رستوران تعطیل شده ای را به صدا در می آورند. کارگر رستوران ظرفی از غذای گرم برای آن ها می آورد. با بلند شدن بخار و پراکنده شدن بوی غذا در فضا، گربه های گرسنه تر سر می رسند و غذا را به یغما می برند و…
پرتوی زمانی به سراغ ساخت گربه آوازخوان رفت که در زمینه سینمای موزیکال عروسکی برای خودش صاحب تخصص شده بود. منوچهر محمدی مدیریت تولید فیلم را بر عهده گرفت. فیلم نامه کامبوزیا پرتوی برگ برنده زیاد داشت و فیلم هم در دوره ای اکران شد که سینمای کودک ارج و قربی داشت و خانواده ها از فیلم های شاد کودکان استقبال بسیاری می کردند. داستان فیلم البته تم کم و بیش تلخی داشت و قدری برای گروه سنی مخاطبانش سنگین به نظر می رسید؛ اما جلوه های تصویری و عروسک های جذاب و موسیقی شاد به کمک فیلم شتافتند و تماشاگران را جذب کردند. به این ترتیب بود که فیلم توانست فروش بسیار خوبی داشته باشد.
گربه آوازخوان البته مدام با گلنار مقایسه می شد و همین دلیلی بود باری عدم استقبال منتقدان از آن. ساخت موسیقی فیلم به آهنگساز کاربلد و موفقی چون فریبرز لاچینی سپرده شد. موسیقی در آغاز دوران رواج سینتی سایزر در موسیقی فیلم عرضه می شد و از سویی به خاطر آوازخوان بودن کاراکتر اصلی، بسیار برای فیلم اهمیت داشت. گذر سال ها البته نشان می دهد ترانه های فیلم نتوانستند چندان ماندگار شوند و زیاد کسی با آن ها نوستالژی ندارد و یادشان نمی کند؛ اما در دوران خودش موفقیت بزرگی بود.
هر بار که گربه ترانه هایش را شروع می کرد، کل سالن به رسم آن روزگار با کف زدن همراهی اش می کردند. آنونس های تلویزیون فیلم بسیار مختصر و مفید بودند و از موسیقی شاد، چندان در آن ها خبری نبود؛ اما همان چشمه ها هم کافی بود تا کودکان را ترغیب کنند تا والدین را وادار سازند به تماشای فیلم.
از نکات جالب فیلم، حضور خانواده آهنگرانی در آن است. منیژه حکمت منشی صحنه فیلم است و پگاه و مهشید آهنگرانی نقش دو تا از بچه های فیلم را بازی می کنند؛ پگاه آهنگرانی هنگام حضور در این فیلم پنج ساله بود. در کنار این ها نام دو چهره موفق دیگر از سینمای کودک هم در فیلم به چشم می خورد: رضا بابک و حمید جبلی.
ترانه «گربه خوش صدا» از فیلم «گربه آوازه خوان»
گربه خوش صدا منم
ببین چه خوب ساز می زنم
با صدای زنبورکم
غصه ها رو دور می کنم
قد و قوارمو نبین
لباس پارمو نبین
سرم بلنده تو سرا
آبرو دارم همه جا
نه گشنه هستم جون تو
نه تشنه هستم جون تو
اون بالاها رو پشت بوم
خونه دارم جون عموم
دو نیمه سیب موزیکال
شش: خواهران غریب
شناسنامه
کارگردان: کیومرث پوراحمد
نویسنده: کیومرث پوراحمد، اصغر عبداللهی
موسیقی: سعید کاشانی، ناصر چشم آذر
فیلم بردار: داریوش عیاری
بازیگران: خسرو شکیبایی، افسانه بایگان، لادن طباطبایی، پروین دخت یزدانیان، الهه علی یاری و الهام علی یاری
تهیه کننده: کیومرث پوراحمد
سال ساخت: ۱۳۷۴
خلاصه داستان: نسرین و نرگس دو خواهر دوقلو که هرگز یکدیگر را ندیده اند و نمی شناسند در یک برنامه تفریحی که برای مدارس برگزار شده با هم برخورد می کنند. آن ها با جست و جو در می یابند که والدین شان سال ها پیش جدا شده اند و حالا پدر قصد ازدواج دارد. نرگس و نسرین تصمیم می گیرند جای خود را با هم عوض کنند.
نسرین نزد مادر و نرگس نزد پدر می رود ولی بعد برای آشتی دادن پدر و مادر تصمیم می گیرند خود را مخفی کنند، در حالی که مادر از ماجرای عوض شدن و بعد هم گم شدن آن ها مطلع می شود و با پدر بچه ها تماس می گیرد و به جست و جوی بچه ها می روند در حالی که آن ها نزد مادربزرگ پدری مخفی شده اند. مادربزرگ خبری به پدر و مادر نمی دهد و آن ها باز هم به جست و جو می پردازند و در کشاکش جست و جو با هم آشتی می کنند و خواهران دوقلوی غریب به هم می رسند.
کیومرث پوراحمد که هرگز عشق و علاقه خود را به موسیقی، خصوصا تصنیف های قدیمی ایران پنهان نمی کند، بالاخره به سراغ فیلمی رفت که بتواند حجم زیادی موسیقی و تصنیف خوب روی آن بگذارد و هم به حرف دلش عمل کرده باشد و هم تماشاگر بیش تری را به سالن های سینما بکشاند. خواهران غریب هر چند یک فیلم موزیکال تمام عیار نبود، اما در بزنگاه های مناسبی از موسیقی و کلام استفاده کرده و ترانه هایش هم با استفاده از تم ترانه های قدیمی مثل «نازنین مریم» ساخته شده بود تا به گوش آشنا بیایند.
پوراحمد سراغ رمانی رفت که پیش تر کیانوش عیاری براساس آن فیلم «دو نیمه سیب» را ساخته بود. پوراحمد با تغییر ژانر و جزئیات داستان توانست آن فضای نئورئالیستی تلخ را به یک فضای شاد موزیکال تبدیل کند. تمهید اول او این بود که شغل خسرو شکیبایی را به سازنده موسیقی برای کودکان تغییر داد و موسیقی و تصنیف را با فیلم عجین کرد؛ اما به یادماندنی ترین ترانه فیلم نه آن ترانه های قدیمی کاور شده توسط کودکان که ترانه ای بود که با صدای زنده یاد خسرو شکیبایی اجرا شده بود: ترانه مادر.
کسانی که فیلم را دیده اند حتما آن سکانس درخشان را به خاطر دارند که شکیبایی آهنگ ساز پشت پیانو نشسته و نمی تواند ملودی جدیدش را تکمیل کند. ناگهان درگیر مشاجره ای با مادرش می شود و چند بار او را با لفظ «مادر من» خطاب قرار می دهد و همین تکرار نام مادر برایش الهام بخش می شود و ملودی جدید را به سرانجام می رساند.
«خواهران غریب» به نوعی سعادت مندترین فیلم کیومرث پوراحمد هم بود چون هم فروش بالایی داشت و هم مورد توجه منتقدان هم قرار گرفت و سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی را هم برایش به ارمغان آورد. در فهرست عوامل ثبت شده نام سعید کاشانی هم به عنوان آهنگ ساز آمده است؛ اما ظاهرا تنظیم و اجرای ملودی ها را ناصر چشم آذر انجام داده بود و او هم نامزد دریافت سیمرغ بلورین شده بود.
ترانه «مادر» از فیلم «خواهران غریب»
مادر من مادر من تو یاری و یاور من
مادر چه مهربونه درد منو می دونه
بی عذر و بی بهونه قصه برام می خونه
مادر من مادر من تو یاری و یاور من
مادر مهربونم قدر تو رو می دونم
تو با منی همیشه من برگم و تو ریشه
مادر من مادر من تو یاری و یاور من
عجب قشنگه این محل
هفت: کلاه قرمزی و سروناز
شناسنامه
کارگردان: حمید جبلی
نویسنده: حمید جبلی، ایرج طهماسب
موسیقی: محمدرضا علیقلی
فیلم بردار: عزیز ساعتی
بازیگران: ایرج طهماسب، فاطمه معتمد آریا، رضا فیض نوروزی، رضا عطاران و…
تهیه کننده: حمید مدرسی، مجید مدرسی
سال ساخت: ۱۳۸۱
خلاصه داستان: کلاه قرمزی پس از سال ها در امتحانات مدرسه اش قبول می شود و به عنوان شاگرد ممتاز مدرسه معرفی می شود طوری که حتی تصویرش از تلویزیون نیز پخش می شود. حالا بنا به قولی که داده شده آقای مجری باید برایش یک دوچرخه بخرد ولی او توانایی مالی ندارد. در همین زمان تلفنی از سوی عموی کلاه قرمزی که قرمزی بزرگ نام داد به او می شود و کلاه قرمزی را همراه آقای مجری و نرگس به منزل مجللش دعوت می کند.
در آن دیدار عموی کلاه قرمزی یک دوچرخه باارزش به او هدیه می دهد؛ اما چندی بعد در جریان یک دزدی از منزل آقای مجری و نرگس که کلاه قرمزی نزد آن ها زندگی می کند، دوچرخه او نیز به سرقت می رود. کلاه قرمزی دوچرخه را در خانه عمو نزد مشاورش اژدرخان می بیند که تصور سارقین به وی تحویل داده می شو. اژدخان کم کم کلاه قرمزی را در منزل قرمزی بزرگ به عنوان یک مزاحم می بیند. مزاحمتی که خیلی زود وجود شخص دیگری در آن منزل به نام سروناز را کشف می کند که بنا به توطئه اژدرخان از پدرش یعنی همان عموی کلاه قرمزی دور نگه داشته می شود و…
فیلم موزیکال کودکانه و «کلاه قرمزی و سروناز»؟ کنار هم گذاشتن این دو عبارت در یک جمله کار ساده ای است. اصولا هر کجا که پای ایرج طهماسب و حمید جبلی و فاطمه معتمدآریا به میان می آید، می شود از فیلم موزیکال کودکانه هم اسم آورد.
داستان های ساده، روایت داستانی و البته اوج ماجرا وقتی که تک کلمه های روزمره هم توی جمله جا می گیرند. وقتی که می روند قهوه خانه مثلا، کلاه قرمزی از آبگوشت حرف می زند و املت مشتی سر ظهر و بعد ترانه از حالت طبیعی خارج می شود و روی ریتم آهنگ می نشیند که «ترید با آبگوشت. کوبید، پیاز قلمبه رو هم می ذاری وسط لقمه، اندازه کله گربه».
در دو فیلم سینمایی اول که کلاه قرمزی بیش تر می خواند و صدای حمید جبلی بیشتر شنیده می شود، این ریتم تکرار می شود که آهنگ قطع شود و کلمه های ساده پشت سر هم توصیف موقعیت را بر عهده می گیرند؛ اما از هر فیلم سینمایی یک خاطره آهنگین توی ذهن ما می ماند که سهم ما از «کلاه قرمزی و سروناز»، متن ساده ترانه ای است که کلاه قرمزی با آن سعی می کند سروناز را با دور و برش آشنا کند؛ «سرتو بالا کن سروناز/ کوچه رو نگاه کن سروناز/ محله مون قشنگه/ خوشگل و رنگارنگه».
البته این متن درواقع از «کلاه قرمزیایسیون» خالی شده، وگرنه باید عبارت آخر را به «خوشگل و رنگارنگ» تغییر می دادیم، شبیه به کاری که انجام می دهیم وقت هایی که در گوشی یکی از شعرهای این مجموعه را زمزمه می کنیم، ترانه از حالت طبیعی خارج می شود و اشتباه های لفظی کلاه قرمزی به آن اضافه می شود. با این وجود حتی شادترین شعرها و تغییر آشناترین ترانه ها به لحن کودکانه، آخر سر به مسیر تنهایی و فرار از تنهایی کشیده می شوند. همان زور که در «کلاه قرمزی و سروناز» هم یک جایی بالاخره سوزن کلاه قرمزی روی اعتراف قهر از خانه گیر می کند و روی ریتم غمگین ترانه برایش تعریف می کند که روزی، روزگاری، خانه ای داشته است و خانواده ای…
ترانه «تابستون» از فیلم «کلاه قرمزی و سروناز»
تابستون، آخ تابستون، آخ تابستون
تموم بچه ها خوش حال و خندون
تابستون، آخ تابستون، آخ تابستون
تموم بچه ها علاف و ویلون
تابستون فصل گرماست
تابستون فصل دریاست
تابستون فصل خنده
تابستون مال بنده
دیگه من قبول شدم، کلاس تجدیدی هم نمی رم
نه معلم خصوصی دارم، نه عمومی، نه نمره
فقط گردش و تفریح
تابستون قشنگ چه کیفی داره، همه بازی کنن با توپ پاره
تابستون فصل فالوده فروشه
که ایشان! این آقا، این، بستنی هم فروشه
سلام آقای بستنی! کارنامه رو نگاه کن
من قفول شدم! جایزه ای، بستنی ای کیم دوقولوای!
– اما نمره دیکتت که کمه.
دیکته نگو که ماتمه
همیشه یه چیزیش کمه
فتح داره، ضمه داره، نقطه داره، دسته داره
روز اول که رفتیم مدرسه
معلممون گفت یه س که دندونه داره
گفتم اکشال نداره
گفت بعدش یه س هم هست که نقطه داره ها!
گفتم خوف اینم اکشال نداره
گفت یه س هم هست قلمبس بعد دسته داره
بعد نقطه داره
بعد تازه گفت یه س هست دسته داره!
گفتم اجازه: پس او سه که ویتامینه آدم می خوره چی می شه؟
بغل دستیم گفت بچه جون س نگو!
بعد تازه فهمیدم یه س های دیگه هم هست
تازه این که چیزی نیست، تو حساب هم داریم
۳، ۲، ۱
۳، ۲، ۱ آزمایش می کنیم. ۳، ۲، ۱ آزمایش می کنیم
دوستان و آشنایان
آقای کلاه قرمزی قفول شده
آقای کلاه قرمزی قفول شده
ضمنا بقالی داره قند و شکر می ده! بفرمایید
تابستون، آخ تابستون، آخ تابستون
تموم بچه ها خوش حال و خندون
قبولا توی تابستون چه شادن
همه رفوضه ها کنج اتاقن
خودم تجدید شدم، تجدید داشتم
صد و یک نه هزار بدبختی داشتم
یک موزیکال واقعی
هشت: مکس
شناسنامه
کارگردان: سامان مقدم
نویسنده: پیمان قاسم خانی
موسیقی: امیر توسلی
فیلم بردار: تورج منصوری
بازیگران: فرهاد آییش، گوهر خیراندیش، رامبد جوان، پگاه آهنگرانی، سیروس ابراهیم زاده، محمدرضا شریفی نیا و…
تهیه کننده: مرتضی شایسته
سال ساخت: ۱۳۸۳
خلاصه داستان: داستان این فیلم از زمانی آغاز می شود که به مناسبت سال گفت و گوی تمدن ها، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تصمیم می گیرد تا یکی از موسیقی دانان ایرانی خارج از کشور را برای اجرای یک کنسرت دعوت کند. برای موسیقی دان مورد نظر ای میل فرستاده می شود و او ظرف چند روز به کشور می آید. این در حالی است که ای میل اشتباهی به دست خواننده لس آنجلسی رسیده و او به جای فرد اصلی، وارد تهران شده است. داستان بر مبنای کاری این خواننده پیش می رود و تناقض هایی را به وجود می آورد که سبب شکل گیری حوادثی طنزآمیز می شود.
در میان تمام فیلم هایی که با ارفاق و در نظر گرفتن تعریف سینمای موزیکال به این فهرست راه یافته اند، شاید «مکس» از همه بیش تر سزاوار صفت موزیکال باشد. مکس با دست مایه قرار دادن داستانی مبتنی بر سوءتفاهم و استفاده درست از موسیقی و ریتم و ترانه، اشراف و ادراک درست سازندگانش بر تعریف سینمای موزیکال را نشان می دهد. از همان صحنه ابتدایی که مسئولان در یک جلسه رسمی شروع می کنند به ضربی خواندن، فیلم مانیفست خود را ارائه می دهد. در ادامه با ورود شخصیت مکس (با بازی درخشان فرهاد آییش) موسیقی به جزیی لاینفک از کلیت فیلم بدل می شود.
در سبک های مختلف موسیقی و حتی میزانسن های مشهور سینمای موزیکال هالیوود در این فیلم به کار گرفته شده اند. موسیقی لس آنجلسی و حال و هوای آن باعث شده شوخی های بسیار جذابی به فیلم افزوده شود. در این فیلم به شکلی هوشمندانه چند کلیپ گنجانده شده که درونیات و احساس شخصیت ها را به تماشاگر نشان می دهند.
نیما شاهرخ شاهی جوان و معترض در خیابان رپ خوانی می کند، جوان دودوزه باز و حساب گر در میزانسنی شبیه «مهرویان زیگفیلد» وینسنت مینه لی از جدال عقل و عشق می گوید، خانم گوهری (با بازی گوهر خیراندیش) شب در قالب اپرای کارمن کابوس دستگیری و مواخذه شدن را می بیند و نهایتا در کنسرت فاجعه بار پایانی، مکس موفق می شود یخ همه را آب کرده و به دست زدن و رقص وادارشان کند.
همه این ها یک طرف و تیتراژ پایانی یک طرف. درست لحظه ای که فکر می کنیم فیلم تمام شده، شخصیت ها یکی یکی روی پرده ظاهر می شوند و در حاشیه عنوان بندی «عزیز بشینه کنارم» می خوانند. مکس یک کمدی موزیکال کامل و جذاب از آب درآمد. فیلمی که دقت های ساختاری و مفهومی آن هم دارای اهمیت بود و غیر از سرگرم کننده بودن، تلاش داشت فیلم خوب و قابل دفاعی هم باشد، اتفاقی که پیش و پس از ساخته شدن مکس در سینمای ایران تکرار نشد. چون معمولا تصور کارگردانان از سینمای موزیکال چند ترانه شش هشتم است در فیلم های کودک و نوجوان و کسی حوصله میزانسن های پیچیده و تلفیق ترانه با دیالوگ های فیلم را ندارد.
ترانه «فرار مغزها» از فیلم «مکس»
چرا باید متخصصین ما
توی خارج بمونن تا پیر بشن
می دونی فرار مغزها که بشه
همگی توی غربت اسیر می شن
ای برادر من! ای خواهر من! حواستو جمع کن
اگر چرت می گم، پرت می گم، روی منو کم کن
تو که شاه پسری… بله! خانوم دختری… بله!
تو که لیسانس داری… جونم! الگانس داری… جونم!
تو که شوهر داری… بله! سه تا پسر داری… بله!
می گی کار ندارم! بله! گرفتاری دارم! بله!
می گی شهر شلوغه؟ همیشه پر تق و توقه؟… خیلی
می گی شیر تو شیره؟ خیلی… کارا پیش نمی ره؟… اصل!
خرابی بار می آد؟ بدجور… گروه فشار می آد؟ بدجور…
اینارو می دونم، می دونم
با تو هم زبونم، جونم
ولی اگه می خوای بری لس لس لس لس آنجلس چشماتو واکن
حرفامو گوش بده منو نگاه کن!
اگه هر جا بری، هر کاری کنی، دنیا همینه
غمو بیرون بکن شادی بکن زندگی اینه
ای برادر من! خواهر من! حرف من اینه
هر جا که بری، هر کاری کنی، دنیا همینه
می خوای لندن بری؟ عمرا… واسه موندن بری؟ عمرا…
می خوای فرار کنی؟ هرگز… توکیو کار کنی؟ هرگز
می خوای با پول بری؟ ندارم.. استانبول بری؟ خوب می شه
می خوای بری فضا؟ کاشکی… بشی رئیس ناسا؟ کاشکی
ولی هرجا بری، هر کاری کنی دنیا همینه
توی ایرون بمون، درس بخون، زندگی اینه
تلفیق فانتزی و فولکلور
نه: اختاپوس: جلد اول، آهوی پیشونی سفید
شناسنامه
نویسنده و کارگردان: سید جواد هاشمی
بازیگران: محمدرضا شریفی نیا، امین حیایی، امین زندگانی، گوهر خیراندیش، نادر سلیمانی، نیلوفر خوش خلق، امیر غفارمنش، هومن حاجی عبداللهی، ترلان پروانه و…
موسیقی متن: بهنام صبوحی
فیلم بردار: فرشاد خالقی
گریم: شهرام خلج
تهیه کننده: سید مسعود اطیابی
سال ساخت: ۱۳۹۰
خلاصه داستان: آهوی پیشونی سفید که از دست سخت گیری های پدرش خسته شده، با فریب عجوزه راهی شهر آرزوها می شود و در آن جا با حوادثی رو به رو می شود که در انتظار او نشسته اند.
شاید اگر روزگاری- مثلا در اواخر دهه ۶۰- کسی پیش بینی می کرد که یکی از پرهزینه ترین و عجیب ترین فیلم های موزیکال کودک و نوجوان را سید جواد هاشمی- با آن پیشینه حضور در فیلم های ارزشی و سینمای دفاع مقدس- خواهد ساخت، همه به جرم پرت بودن مسخره اش می کردند؛ اما این اتفاق افتاد و هاشمی یکی از عظیم ترین پروژه های سینمای کودک را جلوی دوربین برد. یک موزیکال فانتزی با قصه ای کلیشه ای که جدال میان نیروهای خیر و شر را با الهام گرفتن از پینوکیو، زیبای خفته، سفیدبرفی و هفت کوتوله در فضایی کاملا فانتزی عرضه می کند.
با این حال هشامی کوشید تا فضایی ایرانی به قصه بدهد. این بود که پای شخصیت های مشهور قصه های عامیانه را هم به داستان گره زد و از قصص مذهبی و تم اخلاقی نیز بهره گرفت تا داستانی با رنگ و لعاب فرنگی و ساختار بومی ارائه کند. در این تلفیق، موسیقی هم نقش مهمی داشت. خصوصا بخش های مرتبط با آهوی پیشونی سفید که به تبع زندگی او در جنگل های شمال در مایه دشتی نوشته شدند.
فیلم یک سالاد موسیقایی خوشایند را تدارک دیده. صبوحی از موسیقی سنتی، موسیقی راک، موسیقی بالیوودی، سینمای هند و تم های مختلف دیگر بهره گرفته تا بتواند گوش و هوش مخاطب را درگیر کند. فیلم البته آن طور که پیش بینی کارگردانش بود، با فروش درخشانی رو به رو نشد؛ اما در کارگردانی و موسیقی آن دقت و حوصله به چشم می خورد. یک لشگر بازیگر نام آشنا هم با گریم های سنگین و عجیب و غریب به یاری فیلم شتافتند ت آن را به اثری منحصر به فرد تبدیل کنند.
در آنونس های فیلم، ساختن آهوی پیشونی سفید ادای دینی دانسته شده به فیلم دزد عروسک ها. با این حال مسلم است که در محبوبیت و جلب نظر مثبت منتقدان هرگز نتوانسته در حد آن فیلم ظاهر شود. با این همه قسمت های بعدی این فیلم که از ابتدا قرار بوده یک، سه گانه باشد، در راه است و هاشمی قرار است آهوی پیشونی طلا را هم بسازد.
ترانه «عجوزه» از فیلم «آهوی پیشونی سفید»
از صبح که از خواب پا می شم
همه جا رو جارو می کنم
یه تخم مرغ خوشمزه
واسه بابا نیمرو می کنم
با دستای بی رمقم
هیزمارو دسته می کنم
چن تا طناب می آرم و
همه شونو بسته می کنم
الهی قربونت برم
خسته می شی دخترکم
آهوی پیشونی سفید
دخترکم شاپرکم
بعدش می رم پای اجاق
ناهارمو حاضر می کنم
چندتایی میوه می چینم
کیکمو تو فر می کنم
سالاد کلم و ترشی و شور
همه رو تو سفره می چینم
از صبح تا شب کار می کنم
یه لحظه هم نمی شینم
الهی قربونت برم
خسته می شی دخترکم
آهوی پیشونی سفید
دخترکم شاپرکم
حق ندارم خسته بشم
از صبح تا شب ویراژ می دم
تازه بابا شب می شینه
من پاهاشو ماساژ می دم
بابام واسم اخم می کنه
یه دفعه سرم داد می کشه
به هر بهونه ای سرم
بیخودی فریاد می کشه
چشماتو واکن و ببین
ببین عجوزه اومده
عجوزه با عروسک و
یه دونه کوزه اومده
شادترین فیلم موزیکال کودکان
ده: کلاه قرمزی و بچه ننه
شناسنامه
کارگردان: حمید جبلی
نویسنده: حمید جبلی، ایرج طهماسب
موسیقی: محمدرضا علیقلی
فیلم بردار: عزیز ساعتی
بازیگران: ایرج طهماسب، حمید جبلی، خسرو احمدی
تهیه کننده: حمید مدرسی، مجید مدرسی
سال ساخت: ۱۳۹۰
خلاصه داستان: داستان شیطنت های پسرعمه زاست که کلاه قرمزی و آقای مجری را به دردسر می اندازد و ماجرای جدیدی پیش می آید که منجر به ورود مهمان ناخوانده ای می شود.
اشتباه های لفظی کلاه قرمزی در سومین قسمت از این مجموعه هم خودنمایی می کنند، این داستان با او شروع می شود و با ترانه ای که می خواند. به این طرف و آن طرف شهر می رود برای آن که اجازه دستشویی بگیرد، با آن آفتابه قرمز در دست.
با این تفاوت که در «کلاه قرمزی و بچه ننه» پای محمدرضا هدایتی هم به میان می آید و اصلا اوست که از زبان پسرعمه زا شروع به خواندن ماندگارترین آهنگ تولد مبارک کودکانه می کند. ترانه به سرم تمام ترانه های کودکانه، مخصوصا ترانه های فیلم ها ساده است، «زاییده زاییده چه بچه ای زاییده/ زاییده زاییده عجب گلی زاییده» با این تفاوت که هر جا به حرف دال برخوردید باید روی این حرف فتحه ای بگذارید و به خواندن ادامه دهید.
در میان فیلم های موزیکال کودکان، احتمالا همین قسمت سوم از مجموعه کلاه قرمزی شادترین آهنگ ها را دارد. نه آن که بحث غم و غصه و تنهایی توی فیلم نباشد، یا اصلا داستان اصلی با همین ماجرای تنهای شروع نشود؛ اما از یک جایی به بعد، پسرعمه زا و محمدرضا هدایتی جوری به داستان اضافه می شوند که چاره ای جز لبخندزدن و خواندن آهنگ های شاد باقی نمی گذارند. پسرعمه زا می خواند و برای بچه ننه هم می خواند اما باز هم کلاه قرمزی است که داستان را پیش می برد و ترانه های از زبان اوست که نه فقط توصیف موقعیت که توصیف فضا را در داستان به عهده می گیرند.
در این سومین قسمت هم شبیه قسمت های پیشین، دوباره به ترانه های قدیمی تر هم سرک می کشند و نوبت به این قسمت که می رسد تا باباکرم هم پیش می روند. لابد شنیده اید دیگر، مگر می شود باباکرم خوانده و شاد نماند؟ مگر می شود از تولدت مبارک گفت و شاد نشد؟
مگر می شود کلاه قرمزی را شنید و شاد نبود؟ حتی وقتی که با غم تمام از تنهایی هایش می خواند. عروسک دوست داشتنی و عزیز، همین ۲۰ سال پیش می خواست برود همکار مجری شود و تلویزیون برود و نزدیک به دو دهه به بچه داری و تولد مبارک و هم دستی با پسرعمه زا تا شادترین فیلم موزیکال کودکانه سینمای ایران را باز هم کلاه قرمزی به ما هدیه کند.
ترانه «تولدت مبارک» از فیلم «کلاه قرمزی و بچه ننه»
شمعو چراغارو روشن کنید
همسایه ها رو خبر کنید
امشب شب عزیزیه بوخور و بپاش بریزیه
مبارک مبارک تفلدت مبارک
زاییده زاییده چه بچه ای زاییده
زاییده زاییده عجب گلی زاییده
برو شمعارو فوتش کن
یک فوت آفتارش کن
نفس بکش به سینه
مامان جونت ببینه
بیا کیکو ماچش کن
مامان جونت ببینه
بزن گاز دولپی…
روزنامه سینما