این مقاله را به اشتراک بگذارید
نگاهی گذرا به مجموعه های پلیسی خارجی سالهای گذشته تلویزیون
بازداشت جلوی چشم میلیونها بیننده!
زینب علیپور
داستانهای پلیسی و به خصوص معمایی چه در قالب کتاب و چه فیلم و سریال همواره مخاطب خود را در همه جای دنیا داشته است. از این رو کارگردانان بسیاری در طول تاریخ سینما فیلمهایی در این ژانر ساخته اند که مورد توجه نیز قرار گرفته است. در تلویزیون نیز به دلیل جذابیت این گونه از سریال سازی کارگردانان بسیاری مبادرت به ساخت مجموعه های پلیسی در همه جای دنیا کرده اند، اما در این میان انگلستان به دلیل ادبیات پلیسی قوی تری که به نسبت سایر کشورها داشته بیشتر مورد توجه قرار گرفته است که آن را نیز مدیون یکی از شاعران و نمایشنامه نویسان مشهورش ویلیام شکسپیر است. از این رو فیلمها و سریالهایی که در این زمینه ساخته و ارائه شده، توانسته بخش عمده ای از مخاطبان را به خود جذب کند. به این دلیل که در مجموعه های پلیسی که توسط نویسندگان و کارگردانان این کشور نوشته و ساخته شده، ظرافت و در عین حال پیچیدگی خاصی وجود داشته که به جذابیت کار افزوده است. نقطه مثبتی که فیلمنامه ها و داستانها و در کل ادبیات پلیسی این کشور را از بقیه متمایز کرده است. اتفاقا برخی از این مجموعه ها نیز در دهه های گذشته روی آنتن شبکه های مختلف تلویزیون کشور ما رفته و حتی در بازپخش های بسیاری نیز که داشته باز هم مورد توجه مخاطبان قرار گرفته است. البته در طول این سالها مجموعه های بسیاری در این زمینه روی آنتن رفته که چه در زمان پخش و چه در باز پخش های متعدد توانسته نگاه و توجه مخاطبان بسیاری را به خود معطوف کند. اما ما صرفا به تعدادی از آنها می پردازیم که بیشتر از بقیه مورد توجه قرار گرفتند؛ از جمله مجموعه های پرمخاطب و جذاب «پوآرو» و «خانم مارپل» که با اقتباس از داستانهای آگاتا کریستی ساخته شد. به خصوص مجموعه «پوآرو» از تولیدات شبکه BBC که به دلیل جذابیت هایی که این سریال برای مخاطبان سرتاسر دنیا داشت، باعث شد تا بازیگر نقش اصلی اش به مدت ۲۵ سال با پوآرو زندگی کند. اما جذابیت این سریال صرفا به فیلمنامه و ماجراهای آن محدود نمی شد. بلکه نحوه کارگردانی و انتخاب موسیقی و به خصوص انتخاب بازیگر نقش اصلی با توجه به ویژگیهایی که این شخصیت داشت، باعث جلب نظر مخاطب شد که از این نظر می تواند برای سازندگان اینگونه آثار الگوی مناسبی به حساب بیاید. البته نباید دوبله بسیار حرفه ای اکبر منانی را نادیده گرفت که با توجه به نوع گویش و لهجه ای که بازیگر این نقش داشت، میزان تاثیر گذاری این سریال را دو چندان کرده بود. اما بخش عمده ای از شهرت این مجموعه ها مدیون داستانهای قرص و محکم و پیچیده ای است که در نوع خود بی نظیر بودند. نکته ای که باید مورد توجه نویسندگان ما نیز قرار بگیرد و به نوعی آگاتا کریستی را الگوی خود قرار بدهند. چرا که یکی از معضلات سینما و تلویزیون ما نبود فیلمنامه ها و به طور کل داستانهای جذاب و مستحکم است. گرچه عدم جذابیت های آثار نمایشی ما به محدودیت ها و خطوط قرمزی برمی گردد که مانع کار دست اندرکاران این حرفه در سینما و تلویزیون می شود.
مجموعه 109 قسمتی «ناوارو» نیز یکی دیگر از مجموعه های پلیسی جذابی است که در دهه های مختلف از تلویزیون پخش شد و جزو سریالهای پربیننده تلویزیون محسوب می شود. مجموعه ای که اگر باز هم برای چندمین بار روی آنتن برود، باز هم با استقبال بسیاری روبرو خواهد شد. سریالی فرانسوی با بازی جذاب و دلچسب روژه هانن که چندی پیش درگذشت. مردی بلند قد با شانه های پهن که سعی می کرد در رویارویی با تبهکاران کمتر از اسلحه استفاده کند. وی نیز به مدت ۲۰ سال با این نقش زندگی کرد و به واسطه ناوارو به شهرت بسیاری دست پیدا کرد. یکی از ویژگیهای این شخصیت رابطه عاطفی ناوارو به تنها فرزندش یولاندا بود که گاهی نویسنده وی را نیز درگیر برخی داستانها می کرد و بدین وسیله بار عاطفی و درام کار را بیشتر می کرد. همچنین توجه و علاقه و رفاقتی که بین ناوارو و اعضای گروهش بود؛ علی رغم اینکه وی را رئیس خطاب می کردند. موسیقی جذاب و ماندگار تیتراژ این مجموعه نیز چنان مخاطب را درگیر می کرد که به یک اثر موسیقیایی ماندگار تبدیل شد. اما نکته بسیار مهمی که در این سریالها به چشم می خورد، دوبله حرفه ای و صدای مناسبی بود که بکار برده می شد. بهرام زند چنان متبحرانه به جای این شخصیت صحبت می کرد که قدرت بیان و بازی وی را در برابر مخاطب دو چندان می کرد.
«کارآگاه درک» یکی دیگر از مجموعه های پلیسی جذاب و پرمخاطب سالهای دوری است و می توان آنرا جزو نخستین سریالهای پلیسی دانست که در۱۰۰ تلویزیون کشور جهان پخش شد. مجموعه ۲۸۱ قسمتی آلمانی که داستانهایش پیرامون شهر مونیخ و حومه آن می گذشت و سربازرس درک و دستیارش پرونده های بسیاری را حل کرده و تبهکاران را به دام می انداختند. اما یکی از نکات جالب مجموعه این بود که فیلمنامه های تمام قسمتها توسط یک نویسنده به نگارش درآمده بود و از این جهت کار یکدست و شسته رفته ای درآمده بود. در کنار فیلمنامه مستحکم و قوی که این کار داشت، انتخاب بازیگر نقش سربازرس درک نیز حائز اهمیت بود. مرد آرام و متین و میانسالی که بسیار خوش لباس بود و هوش سرشاری نیز داشت. به خصوص صدای پرویز بهرام که به خوبی روی چهره این بازیگر نشسته بود. نکات مهمی که در دوبله این مجموعه ها بسیار به چشم می خورد. انتخاب درست صدا و دوبله جذاب و حرفه ای دوبلور های توانمندی که با نقشهایی که به آنها سپرده شده بود، زندگی می کردند.
«کمیسر و رکس» نیز جزو مجموعه های پلیسی دهه های گذشته است که به واسطه سگ باهوشی به نام رکس و داستانهای معمایی که داشت، به یکی از کارهای پرمخاطب تلویزیون تبدیل شد. رکس، سگی که در خدمت پلیس بود و هوش سرشاری داشت و به یک شخصیت در داستان تبدیل شده بود. او نیز به مانند آدمها دارای احساسات بود و زمانی که کمیسر موزر درگیر مسائل عاطفی و مشکلاتی می شد، این اتفاقات روی وی نیز تاثیر می گذاشت. این مجموعه در سال ۲۰۰۷ در کشور اتریش ساخته شد و در تلویزیون ما نیز به شهرت بسیاری رسیده بود. کیکاووس یاکیده نیز به واسطه صدای خاصی که دارد و انتخاب درست صدای وی که با چهره این بازیگر متناسب بود، بسیار مورد توجه مخاطب قرار گرفت. البته این سریال به پای شهرت مجموعه های انگلیسی نمی رسید. اما در آن دوران که مردم حق انتخابی جز سریالهای تلویزیونی نداشتند، توانست به شهرت بسیاری برسد.
سریالهای دیگری نیز بودند که در آن دوران پخش شدند و جزو خاطرات خوب مردم از تلویزیون به حساب می آیند. از جمله مجموعه های کارآگاه کاستر، به سوی جنوب، لبه تاریکی، سوئینی، شرلوک هولمز، مامورین پرونده های راکد و…
اما یکی از نکات مهمی که باعث می شد این سریالها در کشور ما بسیار مورد توجه قرار بگیرند، این بود که معیاری برای سنجش نداشتند و تلویزیون تنها انتخاب مردم در آن دوران بود. هنوز ماهواره و اینترنت و فیلمها و سریالهای روز جهان تا این حد قابل دسترس نبود و مردم تا این حد و وسعت حق انتخاب نداشتند. گرچه برخی از آنها چه در ساختار و چه داستان در سطح بالایی قرار داشتند و هنوز هم در بازپخش می توانند بیننده های بسیاری را مجذوب خود کنند و چه بسا از سریالهایی که امروزه روی آنتن می روند، جذاب تر و دیدنی تر هستند. از این رو باید در این سریالها به دنبال نکاتی گشت که توانست تا این حد مورد توجه قرار بگیرد. اتفاقی که کمتر برای سریالهای امروزی می افتد. بنابراین با کمی تامل و دقت و واکاوی در آثار نمایشی وطنی و غیر وطنی دهه های گذشته توسط مدیران، سازندگان و دست اندرکاران اینگونه سریالها و در دستور کار خود قرار دادن این نکات می توان بار دیگر مخاطب را با تلویزیون آشتی داده و ارتباط خوبی را که در گذشته مردم با تلویزیون داشتند، بار دیگر برقرار کرد.
بانی فیلم