این مقاله را به اشتراک بگذارید
درباره رمان غول مدفون
جایی که مردم خاطره تاریخی ندارند
سهیل سمی
«غول مدفون» رمان اخیر ایشی گورو است که از یک لحاظ با آثار دیگرش فرق دارد. بستر زمانی این رمان دوره بعد از افول امپراتوری روم و خروج نیروهای این ابرقدرت از مرزهای تصرفی، منجمله بریتانیای امروزی است. پس از عقبنشینی روم از این جزیره، سکسونها و برایتنها برای استیلا بر این کشور با هم جنگیدند. ریچارد و دلاوران میزگرد از اسطورههایزاده همین بستر تاریخی هستند. آرتور با جنگ و خونریزی در این کشور صلحی نه چندان باثبات ایجاد میکند. رمان غول مدفون به همین دوره زمانی مربوط میشود. مساله نخست نوع زبان ایشی گورو است. او در انگلیس درس خوانده و میتوان گفت که نویسندهای بریتانیایی است. اما در هر حال در کشوری شرقی ریشه دارد. نویسندگانی که زبان انگلیسی به معنای واقعی کلمه زبان مادری آنها نیست معمولا در عرصه رماننویسی خصلتهای خود را دارند. از یکسو نویسندگانی زبانمحور مثل ناباکوف وکنراد به این زبان رمان و داستان نوشتهاند. متنهای این دو بسیار متکلف است و توصیفهای گاه طولانی آنها گاه حتی برای خود انگلیسیزبانها نیز سخت و دشوار است. از سوی دیگر نویسندگانی هستند که در درون انگلیس یا خارج از آن به این زبان مینویسند و متن آنها از یک دیدگاه کلی نوع دوم را دربر میگیرد. اینان صرفنظر از ارزش ادبی کارشان معمولا ساده مینویسند. متنهایشان به لحاظ زبانی چندان پیچیدگی ندارند و خبری از جملات طولانی و غامض کنرادی و ناباکوفی در آنها نیست. ایشیگورو نیز در مجموع ساده مینویسد. روایتهای او معمولا داستانمحور هستند. رمانهای غول مدفون و «هرگز رهایم مکن» از نمونههای بارز این مصداق هستند. اما در رمان «تسلیناپذیر» زبان کمی تغییر میکند و پیچیده میشود. اما غول مدفون زبانی ساده دارد و حاوی خصلتهای رمانسگونه است. در رمان موجوداتی غیرواقعگرایانه چون دیو وجود دارند و البته اژدهایی که در پیرنگ اثر نقشی مهم دارد. در بعضی آثار ادبی و سینمایی کار به نحوی ارایه میشود که مخاطب درمییابد مردمان آن روزگار به زعم خود به دیو یا موجودات مشابه باور دارند اما مسائل از دیدگاهی امروزی تشریح میشوند. اما در غول مدفون دیو به راستی با هیبت غریب خود وجود دارد. شوالیه وفادار و جنگجویی سلحشور نیز در متن توصیف میشوند که یادآور رمانسهای قرون پیشیناند. در رمانی چون «نام گل سرخ» اثر «امبرتو اکو»، نویسنده ایتالیایی، با اینکه بستر رمان وقایعی در قرون وسطاست راوی داستان خردمحور و کاملا عقلگراست. در رمان غول مدفون نیز گاهی با صحنههایی مواجه میشویم که یادآور این نوع رویکرد ادبی در روایتند. اما در کنار کلیشههای توصیفی از زمان و مکان ماهیت رمانسوار این داستان کاملا مشهود است. غول مدفون روایتگر داستان زندگی دو شخصیت اصلی، بئاتریس و اکسل است. مردم خاطره تاریخی ندارند و با بازدم اژدهایی رو به مرگ دچار فراموشی شدهاند. رمان روایتگر سفر و تلاش این زن و مرد سالخورده در پیکشف گذشته خود و دیگران است. برایتنها چون نیروی غالب و فاتحاند میخواهند مه حاصل از بازدم حیوان همچنان مردم را در حالت نیمه هوشیاری نگه دارد تا سکسونها کشتار مردم خود را به دست برایتنها به یاد نیاورند و صلح موجود تداوم بیابد. اما جنگجوی جوان ساکسون که دست بر قضا تبار برایتن دارد مامور است تا حیوان را بکشد و به این طریق سکسونها بتوانند گذشته را به یاد بیاورند و انتقام بگیرند. شوالیه پیر رمان نیز مامور حفظ جان اژدها و در واقع حفظ صلحی است که حاصل فراموشی گذشته است. صحنه دوئل کلاسیک پایان داستان آشکارا یادآور روحیه سلحشوری شوالیههای دوره آرتور است.
اما رمان از یک لحاظ از رمانهای معمول کلاسیک و رمانسها متمایز میشود. این خصلت منحصربهفرد راوی رمان است. در آغاز این راوی دانای کل را نمیشناسیم. تازه در اواخر رمان است که متوجه میشویم داستان به راستی از زبان چه کسی تعریف میشود. در جریان رمان با کاراکترهایی مواجه میشویم به اسم قایقرانان. اینان کسانیاند که با وعده بردن سالخوردگان یا کسانی که محتضرند به جزیرهای آرمانی، کنار ساحل از زنان و شوهران سوالهایی میپرسند تا مشخص شود که آیا این زوجها به راستی عاشق یکدیگرند و شایستگی رفتن به جزیره را دارند یا نه. معمولا همچنین نمیشود. زن یا مرد را تنها به جزیره میبرند و همسر بر ساحل به انتظاری بیهوده میماند. این قایقرانان در واقع نماد مرگ هستند. نماد در این رمان کارکردی برجسته دارد. بئاتریس و اکسل با وجود عشقشان به یکدیگر خیانتها و بیرحمیهایی نسبت به هم داشتهاند اما این اثبات عشق و سوال و جواب فقط بهانهای است برای بردن کسی که رو به مرگ است به دیار مردگان.
این قایقرانان خصلتهای مردمان عادی ندارند. قایقران یا راوی رمان غول مدفون هیچ محدود به دوره زمانی خود نیست. او انگلستان را در دوره بعد و قبل از استیلای سربازان روم توصیف میکند. او از انگلیس امروزی سخن میگوید. قایقران نیز همچون دیو یا اژدها موجودی فراواقعی است اما با روایت داستان کشتار صلح و کینهها پنداری نماد خودآگاهی تاریخ است. او برایمان روایت میکند که جنگجوی جوان پس از موفقیت در ماموریت خود به هیچوجه راضی نیست. چون همقبیلهایهای دوران کودکیاش حالا در معرض کشتار سکسونها قرار میگیرند. او از اکسل و همسرش میخواهد که تا میتوانند از آن دیار دور شوند تا سالم بمانند. اما زوج سالخورده نیز از مرگی که موجش به زودی در کل جزیره خواهد توفید بینصیب نمیمانند. حتی عشق هم آنها را نجات نمیدهد. به نظر میرسد که ایشیگورو با رمانی تاریخی و زبانی سرراست و عاری از پیچیدگی قصد دارد تمثیلی تاریخی بسازد که با توجه به وضعیت امروز دنیا کاملا مصداق مییابد: جنگهای تازه برای تلافی کشتارهای پیشین، بیآنکه حق به تمامی از آن یک طرف باشد. کینه و خصومت مثل غولی که در رمان زیر خاک دشت بزرگ مدفون است مدام در آستانه بیداری است و بیدار شدنش مرگ و تباهی در پی دارد. غول مدفون برخلاف رمانسها یا حتی رمانهایی چون کارهای «دوما» و دیگران حول محور زندگی اعیان و بزرگان نمیگردد. شخصیتهای اصلی داستان مردمان طبقه زیر متوسطاند. آنانی که در سیر تاریخ و جنگهایش قربانی میدهند بیآنکه نامی از آنها برجا بماند. غول مدفون تمثیلی ادبی از روزگار است. مردان و زنان سالخوردهای که بیگناه میمیرند و در سیر تاریخ هیچ نام و نشانی از آنان برجا نمیماند. داستان کسانی که به نام ایدههای بزرگ کشته میشوند بیآنکه حق تصمیمگیری داشته باشند، ماجرای جنگجویان قدرتمند بیانگیزه و شوالیههای خسته. غول مدفون داستان فراموشی گذشته و تکرار مکانیکی خصومتها و کشتارهاست. از دوران آرتور تا گذشتههای دورتر تا امروز و دوران ما. از این لحاظ تنها چیزی که عوض شده است جنگافزارها هستند. کشندهتر و قدرتمندتر از قبل و کشتارها نیز فراگیرتر و گستردهتر. رمان غول مدفون میتواند کارکرد یک هشدار را داشته باشد. این هشدار گرچه در عالم سیاست نشنیده باقی میماند، اما دستکم گواهی است بر آگاهی از حقیقت در عرصه ادبیات، گواهی بر اینکه در زمانه ما کسانی هم بودهاند که حقیقت راستین جنگ و تباهی را درک میکردهاند؛ آگاهی از وجود غول مدفون. این غول گاهی در زیر زمین خواب است. اما دست کم در حال حاضر به نظر کاملا بیدار و هوشیار است، آماده کشتار و ادامه دادن به آن. این روزها سر قایقرانان داستان ایشیگورو بسیار شلوغ است.
اعتناد