این مقاله را به اشتراک بگذارید
در جستجوی هویت گمشده
نگاهی به فیلم اهالی خیابان یک طرفه (مهدی باقری)
نیره رحمانی / مد و مه
برخلاف همه جشنواره های معتبر جهانی که سعی می کنند با قرار دادن یک فیلم شاخص و پرسروصدا برای فیلم افتتاحیه جشنواره را از همان لحظه اول گرم و پر هیاهو شروع کنند، سنت دیرینه جشنواره فیلم فجر قرار دادن فیلمهای بی سروصدایی ست که لابد قرار نیست از همان سانس اول تماشاگران را به سینما کشیده و به زحمت بیندازند! حکایت جشنواره فیلم فجر حکایت آن موتورهای قدیمی ست که نیازبه مدت زمانی برای گرم شدن دارند تا به آن دور اصلی خود برسند. هرچند که امثال فیلم قابل تأمل تری در قیاس با سالهای گذشته انتخاب شده بود.
از باقری یکی دو سال پیش مستند پیر پسر را دیدیم که با تحسین هایی نیز روبه رو شد و جوایزی نیز به خود اختصاص داد. فیلم تازه او نیز اثری در خوز اعتناست هر چند که می توانست به مراتب بهتر و پر احساس تر از آن چیزی باشد که دیدیم.
وقتی فیلم مستندی ساخته می شود، فیلمسا باید تکلیف خود را با مخاطب روشن کند، به خصوص از منظر اینکه مخاطبانی از طیف های مختلف پای آن خواهند نشست. شاید یک مخاطب کم سواد همانند نگارنده نداند که قوام السلطنه کیست، اهمیت این آدم در تاریخ معاصر چه بوده و اصلا تغییر اسم خیابان قوام السلطنه به سی تیر روی چه حسابی بوده. به نظرم همه این ها خط و ربط جالبی دارند که نویسنده و فیلمساز از کنار آن گذشته اند و هرگاه هم اطلاعاتی درباره گذشته خیابان داده اند تیتر وار بوده است.
این درست که فیلمساز کوشیده گذشته این خیابان را از لابلای خاطراتی که توسط چند نفر از اهالی آن بازگو می شود روایت کند اما به نظر می رسد در غیاب طراحی یک ساختار حساب شده که از آنچه این خیابان بوده و آنچه امروز هست تنها برگهایی پراکنده از خاطراتی نه چندان دور در این خیابان را رواست شده است.
با همه این ها در این روزگار بی هویتی تهران که هیچکس دلش برای این شهر بی قواره که گذشته اش را محو و نابود کرده اند، نمی سوزد ؛ تماشای فیلمی در این حد و اندازه نیز غنیمت است به خصوص اینکه بدون افتادن در دام افههای احساساتی و ظاهرا نوستالژیک توانسته لحظاتی پراحساسی نیز برای مخاطبان تدارک ببیند.
****
درباره فیلم:
فیلم مستند «اهالی خیابان یکطرفه» درباره خیابان «قوامالسلطنه» سابق یا «30 تیر» فعلی است که زندگی اجتماعی و فرهنگی آن خیابان و خیابانهای اطراف را بررسی میکند.
در این فیلم مستند بلند، ۶ کاراکتر که در این خیابان زندگی یا کار کردهاند دربارهی آنها صحبت میشود؛ «لوون هفتوان» در خیابان ۳۰ تیر کتابفروش بوده، «دکتر فرهاد خردمند» ساکن آن خیابان و مترجم زبان ایتالیایی است، «مارینا هاشمزاده» و مادر ایشان در این خیابان کافهدار هستند، «استاد سعید خاکنگار مقدم» کاشیکار است و کاشی هفترنگ کار میکند، «آرا داودیان» پیانیست است و «شاهن بازیل» ساکن آن خیابان بوده و هست و به شغلی مترجمی مشغول است.
کارگردان فیلم : مهدی باقری
مهدی باقری از مستندساز های جوان کشورمان است که همزمان با فعالیت درعرصه نمایشنامه نویسی، سعی دارد با نگاهی متفاوت در عرصه کارگردانی هم قدم بردارد.
وی تا کنون تدوینگر فیلمهایی از جمله «از پس برگهای انجیر» ( لیلا خوانساری )، «رخش بر نقش» (محمد احسانی)، «فال» (مرجان علیزاده)، «نوزودی» (شهرزاد راستانی)، «جغرافیای مشروطه»(سعید تارازی)، «دنیای شیرین» (شیرین برق نورد)، «خاطرات یک مستند ساز» و «سیاهان ایران» (فرهاد ورهرام)، «وظیفه عمومی» و «صد و نود» (مهدی قربان پور) و … بوده است.
باقری در سال ۸۴ با ساخت مستند تاریخی «افسونگر ساسانی» که فیلمی درباره تاریخ ساز چنگ در ایران باستان و چگونگی تبدیل چنگ ایرانی به هارپ در اروپا است، موفق به دریافت جایزه از سی و ششمین جشنواره فیلم رشد شد.
وی همچنین از سال ۸۶ تا ۹۰ ساخت مستندهایی از جمله: «پیله»، «مهربانو»، «مرغ سحر»، «اهمیت عارف بودن»، «پیر پسر»، سریال مستند «ایران شهر» را در کارنامه کارگردانی خود به ثبت رسانده است.
این مستندساز خوش ذوق، با ساخت دو فیلم «دیوار،آخرین بوم نقاشی» و «ناگهان تو گم شدی» در سال ۱۳۹۱ موفق به دریافت جایزه از چهار جشنواره «سینما حقیقت»، «فیلم کوتاه تهران»، «فیلم رشد» و «مستند تجسمی فیلم فجر» نیز شده است.
آثار وی در عرصه بین المللی با نمایش در «هفته فیلم مستند» سوئد، «موزه هنرهای معاصر» بوستن، «موزه هنرهای معاصر» هوستن، «انجمن فرهنگی بهار» پاریس و جشن «فیلم های ایرانی» در دانشگاه یو سی ال ای امریکا مورد توجه قرار گرفته است.