این مقاله را به اشتراک بگذارید
چشم انداز سینمای مستند ایران در جشنواره فیلم فجر
پرویز جاهد
بخش سینما حقیقت جشنواره فیلم فجر یا بخش مسابقۀ فیلم های مستند بلند، یکی از بخش های بی سر و صدا و کم حاشیۀ جشنواره فجر است که به دلیل ماهیت ذاتی اش، تحت الشعاع بخش های پرحاشیه جشنواره مثل بخش مسابقه یا بخش نگاه نو است و این در جشنواره ای که مخاطبان عام دارد طبیعی به نظر میرسد.
امسال ۱۱ فیلم در بخش سینما حقیقت شرکت دارند که از میان آنها فیلم های آتلان ساخته معین کریم الدینی، بختک ساخته محمد کارت، من می خوام شاه بشم ساختۀ مهدی گنجی، آزاد راه ساختۀ محسن خانجهانی و سفر به آمادای ساختۀ فرشاد افشین پور، مورد توجه هیئت داوران این بخش که اعضای آن را مستندسازان شناخته شده ای مثل محمدرضا اصلانی، حبیب احمدزاده، مهرداد اسکویی، محمدعلی فارسی و مانی میرصادقی، تشکیل می دهند، قرار گرفته و نامزد دریافت جوایز بهترین فیلم و بهترین کارگردانی شده اند.
فیلم آتلان(ساختۀ معین کریم الدینی) که به عنوان بهترین فیلم جشنواره سینما حقیقت انتخاب شد و الان هم نامزد دریافت جایزۀ بهترین کارگردانی در جشنوارۀ فجر است، روایتگر زندگی پرفراز و نشیب یک سوارکار ترکمن و اسب اوست. آتلان، بدون توسل به مصاحبه و از دید اول شخص (مربی ترکمن)، رابطۀ بین انسان و اسب را در ساختاری داستانی بیان می کند.
کریم الدینی دربارۀ ساخته شدن این فیلم مستند می گوید: "پژوهش این فیلم از بهمن سال ۹۰ آغاز شد که تصمیم گرفتم از یک مربی اسب و اسبش مستند بسازم. با نزدیک به ۳۵ مربی مصاحبه کردم تا به مربی موردنظر رسیدم. تولید از آذرماه آغاز شد و تا مردادماه ادامه پیدا کرد و یک ماه پیش هم کار آماده نمایش شد. زمانی که فیلم آغاز شد می توانستم یک مستند محض بسازم و یا به سمت پررنگ کردن ارزش های دراماتیک بروم. سلیقه ام به روایت داستانی نزدیک تر بود و از ابتدا می دانستم می خواهم داستان تعریف کنم اما می دانستم نباید بازسازی کنم."
فیلم من می خوام شاه بشم، ساختۀ مهدی گنجی، نیز مستندی مشاهده گر و روانکاوانه دربارۀ مرد روستایی جاه طلبی به نام عباس برزگر است که همۀ عمر، دلش می خواسته شاه شود و ناگهان یک شب، شانس در خانه اش را می زند و همۀ رویاهایش به واقعیت مبدل می شود.
مهدی گنجی با نگاهی تیزبینانه، برش هایی از زندگی خصوصی و شخصیت پیچیدۀ این مرد حریص را که برای موفقیت و رسیدن به ثروت و مقام، بسیاری از ارزش های اخلاقی و خانوادگی را زیر پا می گذارد، به ما نشان می دهد.
محمد کارت در فیلم بختک (نامزد جایزه بهترین کارگردانی)، همچون فیلم قبلی اش خونمردگی، دوربینش را به یکی از محلههایِ فقیرنشین و پر از خشونت و اعتیاد شیراز در حاشیهٔ مقبرهٔ سعدی می برد و با رویکردی مشاهده گرانه و انتقادی، به نمایش تاثیرِ فقر بر زندگی زنان آسیبدیده و خانواده های محروم این محله می پردازد.
فیلم دوم او با رویکردی مشابه ادامهٔ منطقی اولی است. بختک، روی زندگی سه زن متمرکز می شود که یکی از آنها در فیلم خونمردگی هم حضور داشته است.
محمد کارت دربارۀ بختک که رامبد جوان بازیگر سرشناس سینمای ایران آن را تهیه کرده می گوید: "سعی کردیم در بختک غیر از نشان دادن ناهنجاریهای جنوب شهری، تلنگر به افرادی که در هر مسند اجرایی هستند بزنیم و به واسطه این افراد، مشکلات و معضلات جامعه جنوب شهری را حل کنیم."
اغلب فیلم های مستند حاضر در جشنواره فجر پیش از این در جشنواره سینما حقیقت که جشنواره تخصصی سینمای مستند و در واقع گردهماییِ سالانهٔ مستندسازان ایرانی است و در ماه آذر هر سال برگزار می شود، به نمایش درآمدند.
بر مبنای شواهد موجود و به استناد نوشته های برخی پژوهشگران سینمای مستند ایران، میتوان گفت که در سالهای اخیر، سینمای مستند ایران رشد چشمگیری داشته و فیلم های مستند متنوع بسیاری در سینمای ایران ساخته شده که بیانگر تنوع رویکردها و شیوه های مستندسازی در ایران و دور شدن آن از سبک غالب مستندسازی دهه های چهل و پنجاه در سینمای ایران است.
به گفته مهدی باقری، مستندساز جوان و سازندۀ فیلم های مستندی چون پیر پسر و اهالی خیابان یکطرفه، مستندسازی دهۀ ۴۰، اجازه تدوین خردهتاریخهای ۳۰ سال اخیر را نمیدهد.
به اعتقاد باقری، "بدونشک سینمای مستند ایران دوران درخشانی را در دهه ۴۰ سپری کرده است که نسل امروز بسیار از آثار آن آموخته و خواهد آموخت اما چه اتفاقی میافتد این است که دهه ۴۰ به تاریخ قالب تبدیل میشود و اجازه نمیدهد تاریخهای دیگری برای سینمای مستند ایران نوشته شود و میبینیم که ۳۵ سال است تاریخ تحلیلی برای سینمای مستند ایران نوشته نشده است."
سینمای دولتی، معضل مستندسازی
نگاهی به مستندهای تولید شده در سال های اخیر نشان می دهد که سینماگران مستند ایرانی، با آگاهی و شناخت بهتر و دقیق تری نسبت به گذشته فیلم می سازند و دیگر به سینمای مستند به عنوان پله یا سکویی برای جهش به سمت سینمای داستانی نگاه نمی کنند. این سینما طیف گسترده ای دارد و در میان آنها می توان تازه ترین و جسورانه ترین فرم ها و رویکردهای مستندسازی از مستندهای بی واسطه نظاره گر تا مستندهای خودبیانگر (self reflective) و اینتراکتیو را مشاهده کرد.
به گفتۀ مهدی باقری، در ۵ سال گذشته، جنبشی در سینمای مستند ایران شکل گرفته است که همۀ آن را همنسلان او به وجود آوردهاند. به گفتۀ این مستندساز جوان، در این سالها، اتفاقات عجیبی در سینمای مستند ایران افتاده که هیچ کجا ثبت نشده است: "مثلا برای نخستین بار در ۵ سال اخیر جریانی به نام "خودبیانگری" در سینمای مستند شکل گرفته و محصول آن فیلمهایی هستند که در آنها موضوع فیلم، خود فیلمساز است… اینها تجاربی است که قصد ندارند با تجارب کلاسیک مقابله کنند بلکه تنها برای بیان بیکم و کاست سوژه تلاش میکند."
امروز برخلاف گذشته، به مدد تکنولوژی دیجیتال و آسان تر و کم هزینه تر شدن پروسۀ فیلمسازی، وابستگی مستندساز ایرانی به نهادهای دولتی مثل مرکز سینمای مستند و تجربی یا صدا و سیما و نهادهای دولتی مشابه، به نحو چشمگیری کاهش یافته و همین امر، باعث افزایش جسارت فیلمسازان در مواجهه با سوژه های ملتهب، حساس و چالش برانگیز به ویژه در زمینۀ مسائل اجتماعی شده است. سینمای مستند امروز ایران، نسبت به گذشته، صراحت بیشتری دارد و میل آن به واقع گرایی، حقیقت جویی، نقد اجتماعی و سیاسی و نشان دادن زوایای پنهان و دیده نشده زندگی و ذهنیت و رفتار ایرانی قابل تحسین است.
بدون شک آگاهی و شناخت مستندسازان ایرانی و رشد کیفی فیلم های مستند ایرانی تا حد زیادی محصول رشد فرهنگ سینمای مستند در ایران، افزایش مطالعات فیلم مستند، انتشار کتاب هایی دربارۀ سبک ها، ژانرها و شیوه های سینمای مستند و معرفی تئوری های نظریه پردازان جدید سینمای مستند به ویژه بیل نیکولز بوده است.
اگرچه سینمای مستند مستقل و غیر دولتی در ایران، یک واقعیت انکار ناپذیر است، با این حال بخش مهمی از تولیدات سینمای مستند ایران را تولیرات مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی تشکیل می دهد. طبق گزارش منتشر شده در وب سایت این مرکز، در سال ۹۳ ، هفتاد و چهار طرح مستند کوتاه و بلند در سینمای تجربی تصویب شده که تولید بیشتر آنها به پایان رسیده است.
به گفتۀ محمد مهدی طباطبایینژاد، مدیر مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، سینمای مستند ایران، در بخش فیلمهای مستند کوتاه و نیمهبلند، وضعیتی متوسط و حتی رو به پایین داشته اما در بخش فیلمهای مستند بلند، کیفیت قابل توجه و چشمگیری داشته است.
آقای طباطبایی، یکی از معضلات جدی سینمای مستند ایران را بازاریابی و عرضۀ جهانی مستندهای ایرانی می داند. به اعتقاد او سینمای مستند ایران اگر نتواند راهی برای فروش آثارش پیدا کند باید تا ابد وابسته به دولت باقی بماند.
با همۀ این احوال و به رغم تمام مشکلات و موانعی که در زمینۀ تولید و عرضۀ فیلم های مستند ایرانی در سطح داخلی و خارجی وجود دارد، مستندسازان ایرانی مایوس نشده و با شوق و شور وصف ناپذیری به فعالیت در این عرصه ادامه می دهند.
بی بی سی