این مقاله را به اشتراک بگذارید
کامو در این شماره
«به کامو گفتم تو راست میگویی یا سارتر، جواب نداد. به سارتر گفتم جواب داد: کامو. آخر سارتر آدم رفیقبازی است». این را یکی از شخصیتهای قصه «در این شماره» بهرام صادقی (چاپشده در مجموعه داستان «سنگر و قمقمههای خالی») میگوید. شخصیتی که مدعی است کامو و سارتر را از نزدیک دیده و با آنها قهوه خورده و گپ زده است. این شوخی که پای کامو را به داستانی ایرانی کشانده نشان از حضور پررنگ کامو در کانون روشنفکری دهه ۴٠ دارد. گذشته از آن صادقی دوست صمیمی ابوالحسن نجفی بود و نجفی ادبیات مدرن فرانسه را مثل کف دستش میشناخت و لابد دوستان نویسنده و اهل ادب خود را هم از این شناخت متاثر کرده بود. ضمن اینکه نجفی از جمله مترجمان آلبر کامو در ایران هم هست و نمایشنامه «کالیگولا» را از کامو به فارسی برگردانده که برای اولینبار در سال ١٣۴۶ از طرف نشر نیل منتشر شده است.
اما این شوخی که بهرام صادقی در داستان «در این شماره» با آلبر کامو کرده، تنها نمونه حضور کامو در داستان ایرانی نیست. از نمونههای دیگر این حضور، رمان «درد سیاوش» اسماعیل فصیح است. در این رمان جلال آریانِ معروف در حال خواندن ترجمه انگلیسی بیگانه کامو است و سرگذشت مورسوی رمان بیگانه را پابهپای ماجرای مشکوک مرگ سیاوش تعقیب میکند.
در معرفی کامو به ایران، جلال آلاحمد با ترجمه نمایشنامه «سوءتفاهم»، بر دیگر مترجمان حقتقدم دارد. آلاحمد بعدها بههمراه علیاصغر خبرهزاده «بیگانه» کامو را هم ترجمه کرد که البته این رمان بعدها با ترجمههای دیگری هم به چاپ رسید، از جمله با ترجمه جلالالدین اعلم و در سالهای اخیر با ترجمه لیلی گلستان. از نمایشنامه سوءتفاهم نیز ترجمههای دیگری شده است که از جمله آنها میتوان به ترجمه خشایار دیهیمی از این نمایشنامه اشاره کرد.
با توجه به اهمیت کامو و حضور پررنگ او در کانون روشنفکری ایران، تعجبی ندارد که در مرور ترجمههایی که از آثار داستانی و نمایشی او شده به نامهای آشنا و مشهوری بربخوریم. از این مترجمان، گذشته از آنها که نامشان آمد میتوان به رضا سیدحسینی اشاره کرد که «طاعون» کامو را به فارسی برگرداند. «طاعون» البته با ترجمههای دیگر نیز، از جمله با ترجمه پرویز شهدی، منتشر شده است. همچنین از کسانی که در همان سالهای اوج توجه به کامو در ایران، آثاری از او را ترجمه کردند، یکی هم محمدعلی سپانلو است که در دهه ۴٠، ترجمههایش از دو نمایشنامه «عادلها» و «در محاصره» منتشر شد و سپانلو بعدها عنوان «در محاصره» را به «شهربندان» تغییر داد و «در محاصره» در چاپهای بعدی با این عنوان و همراه با نمایشنامه «عادلها» در یک کتاب منتشر شد.
دیگر مترجم نامآشنایی که ترجمهای از کامو را در کارنامه دارد، منوچهر بدیعی است که «آدم اول» را از کامو ترجمه کرده است.
«سقوط» با ترجمه اصغر بهروز از جمله دیگر آثار داستانی کامو است که در ایران به چاپ رسیده و اینها همه البته تنها برخی از بیشمار ترجمه آثار داستانی و نمایشی کامو به فارسی هستند. بهویژه که بسیاری از آثار کامو تنها توسط یک مترجم به فارسی ترجمه نشدهاند و از بعضی از آنها چند ترجمه فارسی موجود است. علاوهبراین از کامو تکداستانهایی نیز ترجمه و منتشر شده که از جمله آنها میتوان به داستان «مهمان» با ترجمه صفدر تقیزاده و محمدعلی صفریان اشاره کرد. همین داستان را اسماعیل فصیح و احمد گلشیری نیز به فارسی برگرداندهاند.
****
کامو و درباره کامو
گذشته از آثار داستانی و نمایشی آلبر کامو، یادداشتهای روزانه و مقالات فلسفی او نیز از جمله نوشتههایی هستند که در سالهای مختلف از او ترجمه شده و به چاپ رسیدهاند. مجموعه کامل یادداشتهای کامو را خشایار دیهیمی به فارسی برگردانده است. این یادداشتها در چهار جلد به چاپ رسیدهاند که جلد چهارمشان تحت عنوان یادداشتهای سفر منتشر شده. دیهیمی علاوه بر این یادداشتها برخی آثار داستانی و نمایشی کامو را نیز ترجمه کرده است.
از جمله آثار غیرداستانی کامو که به فارسی ترجمه شده، همچنین میتوان به «افسانه سیزیف» اشاره کرد. کتابی مشهور که اثری فلسفی از کامو است درباره پوچی، از منظری که کامو به آن مینگرد و آن را تعریف و تحلیل میکند. «افسانه سیزیف» بیش از یکبار به فارسی ترجمه شده. یکی از این ترجمهها، ترجمه مشترک علی صدوقی و محمدعلی سپانلو از این کتاب است. این کتاب با عنوان «اسطوره سیزیف» هم ترجمه شده و مترجم آن شهلا شریعتمداری بوده است. همچنین محمود سلطانیه نیز این کتاب را با عنوان «افسانه سیزیف» ترجمه کرده است.
«انسان طاغی» دیگر اثر غیرداستانی کامو است که ترجمه فارسی آن با ترجمه مهبد ایرانیطلب چاپ شده است. این کتاب یکبار هم با عنوان «عصیانگر» و با ترجمه مهستی بحرینی در ایران منتشر شده است. کامو در این کتاب به مفهوم «عصیان» پرداخته است.
از دیگر نوشتههای کامو که در ایران ترجمه و منتشر شده باید به «چند نامه به دوست آلمانی» اشاره کرد. این کتاب با همین عنوان توسط دکتر رضا داوری به فارسی ترجمه شده است. اما ترجمهای دیگر هم از آن انجام شده که عنوانش «نامههایی به یک دوست آلمانی» و مترجم آن سعید ثابتقدم است.
از دیگر مترجمانی که مقالاتی از کامو را به فارسی برگرداندهاند میتوان به مصطفی رحیمی اشاره کرد. «اسپانیا و فرهنگ» از جمله این مقالات است که در کتاب «کشتار عام» به چاپ رسیده است.
مصطفی رحیمی همچنین گزیدهای از مقالات و مصاحبههای آلبر کامو را در کتابی با عنوان «تعهد کامو» گردآوری و ترجمه کرده است. «درباره رمان تهوع»، «سرکشی و رمانتیسم(درباره باکونین)»، «تحمیق در کجاست؟»، «ادبیات و کار»، «عدالت و آزادی»، «دیدار با آلبر کامو» و «نه، من اگزیستانسیالیست نیستم» از جمله مقالات و گفتوگوهایی است که در این کتاب به چاپ رسیده. رحیمی همچنین بخشی از چند نامه به دوست آلمانی کامو را هم با عنوان «من هرگز به نومیدی رضا ندادهام» در کتاب «ادبیات و اندیشه» ترجمه کرده است.
«دلهره هستی» با ترجمه محمدتقی غیاثی دیگر کتابی است که در آن به آثار غیر داستانی کامو پرداخته شده است. در این کتاب، قسمتهایی از نوشتههای کامو همراه با آخرین مصاحبههایش ترجمه و چاپ شده است.
علاوه بر مقالات و یادداشتها و مصاحبههای ترجمهشده از کامو که به برخی از آنها اشاره شد، در ایران کتابها و مقالاتی هم درباره کامو و آثار و اندیشههای او به چاپ رسیده است. از جمله این آثار میتوان به کتاب «آلبر کامو»، نوشته ژرمن بره اشاره کرد که با ترجمه خشایار دیهیمی منتشر شده است. همچنین کتاب «نقدی بر زندگی و آثار آلبر کامو» نوشته استروم برگ و استرلینگ بوادفر که با ترجمه ضیاءالدین هاجری به چاپ رسیده است. «تفسیری بر بیگانه کامو»، نوشته پیر- لوئی ری و ترجمه محمدتقی غیاثی از جمله دیگر آثاری است که درباره کامو به فارسی ترجمه شده است.
اعتماد