رفتن به محتوا رفتن به فوتر

نقد و بررسی فیلم «لانتوری» / نگاهی به تازه ترین ساخته رضا درمیشیان

9 نظر

  • محتشم
    ارسال شده 17 مارس 2016 در 2:18 ب.ظ

    شما حدود یک ساعت آن هم سکانس های مختلف نه کل مدت نمی توانید چهره اسید پاشی شده را نگاه کنید و آن را عذاب دادن مخاطب می خوانید، یک لحظه خودتان را جای دختر جوانی که باید آن چهره را تا آخر عمر تحمل و حتی با خود بکشد، بگذارید و سکوت کنید، پس همه هرکاری دلشان خواست بکند و آن را از چشم اظهان عمومی پنهان کنیم تا درک نکنند نتیجه کارشان را؟؟؟ نه! این چیزی که شما می گویید دروغ گفتن به مردم است نه احساساتی بودن. این یعنی فاقد حس انسانیت بودن! کسی که این صحنه را یک بار آن هم درون یک فیلم میبیند ماه بعد یادش میرود اما فرد مورد اسید پاشی قرار گرفته چه؟؟ برای شما کمال تاسف را دارم

  • ياسمن
    ارسال شده 10 آگوست 2016 در 9:47 ب.ظ

    تأثیر فوق العاده اشتباه فیلم لانتورى بر جامعه و این که در پس هر کار غلطى احتمال بخشش هست واقعا افتضاح بود ، تنها فیلمى که به شخصه متنفر و با افسوس از سینما خارج شدم

  • هما
    ارسال شده 17 آگوست 2016 در 3:46 ب.ظ

    به نظر من فیلم از هر نظر فیلم عالی بود.هم از نظر انتخاب بازیگران خوبی مانند آقای نوید محمد زاده…که واقعا باید ایشون رو برای توانایی بسیار بالایی که دارند تحسین کرد .هم باید از آقای درمیشیان عزیز که توانستند چنین فیلمی روبه تصویر بکشند قدردانی کرد لانتوری و ابد و یک روز و چند فیلم دیگه در طی سالیان اخیر جز معدود فیلمهایی بودند که من رو واقعا میخکوب کردند و ذهن من رو به خودشون مشغول کردند.به تصویر کشیدن چینین موضاعاتی در سینما ایران واقعا توانایی و صدالبته شجاعت می خواهد.نه تنها من بلکه زمانی که از بسیاری از افراد که از سالن خارج میشدند پرسیدم چه در همان روز و چه روزهای دیگر نظری مشابه با من داشتند.شانس دیدن این فیلم رو از دست ندید.و حتما ببینیدش. چون عالیه …به خصوص موضعش نه فقط اسید پاشی بلکه گذر های کوچکی هم که مسائل دیگه مانند بچه های بی سرپرست و کانون اصلاح تربیت میزنه بسیار حائز اهمیت هست.ونظر اقشار متفاوت جامعه رو در برخورد با این افراد و مسائل مطرح میکنه.جای اینگونه فیلم ها در سینما خیلی خالی هست.

  • مهناز
    ارسال شده 17 آگوست 2016 در 5:57 ب.ظ

    نظرم بسیار فیلم خوبی بود . نکته بسیار مهم در مورد فیلم روات مستند گونه آن بود که کارگردان کاملا دست مخاطب را برای قضاوت در مورد شخصیت های فیلم باز گذاشته بود. سه شخصیت بسیار مهم فیلم که باد مورد نقد همه جانبه قرار بگیرند: شخصیت باران -پاشا-مریم . شخصیت پاشا یک جوان به سیم آخر زده ی بلاتکلیف تو جامعه امروز که اصلا نمی دونه برای چی داره زندگی می کنه و اصلا داره چیکار می کنه بطوریکه حتی درک درستی از جایگاه خودش در جامعه اش نداره و عاشق دختری میشه از طبقه متوسط رو به بالای جامعه (شاید اثر سریال های جناب رضا عطاران و سعید آقاخانی و فیلم های زیبای قدرت الله صلح میرزایی و… که معمولا دختران رو به ازدواج با سطحی ترین و بی فرهنگ ترین های جامعه تشویق می کنند و باعث می شوند برخی پسران بی جنبه بقول معروف هوا برشون داره) با عرض پوزش از سایر آقایان محترم
    شخصیت بعدی : شخصیت بسیار مهم “مریم” است . دختری سی و اندی ساله اهل کار ،مستقل با وضعیت مالی مناسب و از اون تیپ دخترهایی که به دنبال یک پسر بسیار نجیب زاده و باشعور و مستقل و همه چیز تمام میگردد که در جامعه امروز در نود درصد موارد اصلا مقدور نیست. دختری که ازدواج را بسیار مهم میداند و به دنبال کسی است که بسیار شبیه خودش فکر کند و آدم عمیقی باشد ، اما ناکام میماند. آدمی که به دنبال تغییر دادن بقیه است اما از خودش و زندگیش غافل مانده است.
    شخصیت مهم بعدی که باران کوثری بسیار زیبا از پس نقش آفرینی اش برآمده است: باران دختری که احتمالا مثل پاشا یک بچه پرورشگاهی است و با یک گروه خلافکار همکاری می کند اما تفاوت باران و مریم در این است که باران اصولا عادت ندارد مثل مریم ادای مردها رو در بیاره یا بگه من بهتر از مردها می فهمم . او پاشا را دوست دارد و این علاقه عاقلانه است چون باران و پاشا زوجی هستند که خیلی بیشتر باهم جور هستند تا مریم و پاشا. اما پاشا این را نمی فهمد و همین باران را اذیت میکند از نظر باران این خیلی غیر عادلانه است که پاشا به جای اینکه شریک زندگیش را از طبقه خودش انتخاب کند بسراغ طبقه بالاتر می رود ، همین بی تناسبی شروع اتفاقات فیلم است. توصیه میکنم حتما این فیلم را ببینید . بسیار هوشمندانه ساخته شده است.

  • سحر
    ارسال شده 18 آگوست 2016 در 12:53 ب.ظ

    لانتوری
    نقد محتوایی
    درمجموع می توانم بگویم این فیلم، فیلمی است سخت که عواطف فرد را در بالاترین آستانه تحمل درگیر می کند. داستان باز هم روایتی است از زنی است فعال و منحصر به فرد که قربانی قضاوتها و تصمیمات دنیای مردانه می شود
    ساختار داستان، برایمان روایتی است آشنا از تعطمه شدن دختری در داستانی عاشقانه (با قدری شباهت با یک حادثه واقعی که پیشتر در برنامه ماه عسل شاهد آن بودیم) در یک سوی داستان دختری است که دغدغه وی متفاوت از روابط عاشقانه است و در ارتباط با جنس مخالف بر مبنای عقلانیت و در نهایت عواطف نوع دوستانه عمل می کند.استثانا در این جا کنشهای مریم از نوع کنشهای معطوف به هدف و ارزشی بود. و این بار نقش اول زن به عنوان قربانی، درگیر کنشهای عاطفی نشده بود. و به دور از درگیری های عاطفی عاشقانه است و این مهر تاییدی است بر این که این بار قربانی فعال نبوده است.
    از طرف دیگر مجرم مردی است که تمامی داستان درصدد توجیه کردن و آوردن دلایلی است که چگونه در نهایت وی اقدام به این عمل کرده است. زندگی در پرورشگاه، نداشتن خانواده، دوستان ناباب، فقر، عدم آموزش کنترل و مدیریت احساسات و در نهایت بیماری روانی تماما جز عوامل و دلایلی زنجیره واری است که این گونه رفتار را توجیه و به نوعی منطقی خواهد کرد.
    در پس این داستان باز هم حسادت دختری دیگر به نام “بارون” مرد را تحریک می کند و روند داستان را به سمت و سویی می برد که پاشا را به این کار سوق می دهد. و باز هم بارون دختری است که با وجود اینکه پاشا عاشق مریم بی چهره است، دیوانه وار پاشا را دوست دارد و برای رهایی او از قصاص تلاش می کند.
    نمایش خشونت در این فیلم بسیار زیاد و با جزئیات و به نوعی با ذره بین نمایش داده می شود. آیا این نوع فیلم ها با نمایش دادن پرده پس از خشونت، پرهیز از آن را نمایش می دهد و یا اینکه این نوع خشونت را به عنوان یک شیوه حل مساله به روی افراد می گشاید.
    بالشخصه با نمایش دادن خشونت با این میزان و این حد از عریانی مخالف هستم. چرا که بازتولید شیوه کم فراوانی خشونت را شاید تشدید کند. بخشش مریم در انتهای داستان می تواند التیامی باشد به وجدان تخریب شده مجرم، و در نهایت تسکین وجدان جمعی. سرانجامی این چنین برای چنین حد از وحشیگری می تواند بازتولید خشونت را به دنبال داشته باشد. به نظرم کفه های ترازو در این فیلم برای تولید و بازتولید خشونت و از طرفی پرهیز و ممانعت از خشونت در این فیلم یکسان نیست. چنان چه در بخشی از داستان بازیگران فیلم و حتی کارشناسان و ناقدان در قالب بخش مستند فیلم، زورگیری از دختر و پسران پولدار شهر تهران را توجیه می کنند.
    نقد بازیگران
    بازیگران این فیلم بر محوریت پاشا، مریم و بارون می چرخید. بازی باران کوثری در مجموع بی نقص و زیبا بود چه در شکل دختری پرتوان و فعال در یک گروه مجرمانه، چه در نقش دختری منفعل و محسور در رابطه ای عاشقانه. افت و خیز نقش را به زیبایی به نمایش گذاشته بود.
    نوید محمدزاده نقشی مشابه با ابد و یک روز را به نمایش گذاشته بود، البته تا حدی ضعیف تر از بازی قبل خود. شاید بخشی از آن از به دلیل راکد بودن نقش پاشا در فیلم است. اما همچنان به نمایش گذاشتن احساسات در فیلم را تمام و کمال به نمایش گذاشته بود. چه زمانی که می گریید و چه زمانی که مسخ شده به گوشه ای می خزید. ممانعت او در لحظه ریختن قطره در چشمم، ممانعت از رفتن به کمپ در فیلم ابد و یک روز را به خاطر می آورد با این تفاوت که در این جا به سکوت گذشت و در آن جا با فریاد و نعره.

  • النا
    ارسال شده 8 سپتامبر 2016 در 2:16 ب.ظ

    دقیقه ها بود فیلم تمام شده بود اما در پاهایم جانی نبود تا بلند شوم و بروم ….نمیدانم نیاز به نشستن و فکر کردن راجع به داستان فیلم را داشتم و یا ساعتها پیاده روی میخواستم تا بتوانم فاجعه ای به این بزرگی را هضم کنم …..
    زندگی کابوسی دارد به نام لانتوری و قلب سپیدی دارد به نام بخشش که شاید با آن پاک شود خاطره تمام این بیرحمی ها …..

  • سامان
    ارسال شده 31 ژانویه 2017 در 2:01 ق.ظ

    بازیها زیبا،موضوع متاسفانه واقعیت تلخ ،با پرداختی قابل توجه ،
    حقیقتا اینهمه شهامت در وجود اندکی بیشتر نیست در میان شاید تمامی جهانیان ،نمیتوانم قضاوت کنم ،منظورم بجز کار سینماییست ،او کیست ،دیوانه ، احمق ، یا انصافا وجودیکه به انسانیت معنی هنوز وجود دارم میدهد ،ایا تنها در برابر این همه ……….که نمیدانم چه نامی میتوان بر ان گذاشت تنها سر تعظیم پایین اوردن کافیست؟
    من نیز بر این باورم نام این فیلم اشتباه انتخاب شده ،اما هدف احتمالا ان بوده که پایانش بر ملا نشود وگر نه جز مریم چه نامی شایسته چنین فیلمیست . در اندازه هایم با انکه در تمام زندگیم سعیم آدم بودن بوده اما حقیقتا خودم را حتی قابل ان نمیدانم که بر ان دستان بوسه زنم .سخت است ،باید دانست انقدر این حرکت عظیم است که جایی برای پرداختن به مسببین نمیگذارد ،انان را در بحثی کاملا مجزا باید به تحلیل وبرسی اسیب شناسانه نشست ،زیرا که ابعاد ان عظمت وبزرگی این دومی را انچنان حقیر و فرومایه مینمایاند که علارقم انکه تا سیاهی نباشد سفیدی معنی پیدا نمیکند ،آدمی را از کنارهم برسی کردنش عاجز مینماید
    اما بهر صورت باید جهت انچه گفتم اسیب شناسی اجتماعی باید تحلیل شود البته نگاه تیز بین کارگردان را باید تحسین کرد که با طرح یک مورد عاطفی با زیرکی ،بسیاری از مسایل معیشتی و رانت خواریها و به یغما بردن سرمایه های مادی و ملی جامعه را نیز به نقد کشیده ،برسی این فیلم در این مختصر نمیگنجد اما نگاهی کوتاه بود ،بر انچه در فیلم رفته است!.
    این نکته نیز قابل ذکر است که فیلم از دو بخش کاملا مجزا تشکیل شده ،بخشی از نگاه بیمار یک قربانی همین جامعه بخش دیگر از نگاه کاملا متفاوت زنی روشنگر که در جامعه ای مرد سالار بدنبال یاری رساندن به باتلاق فرو رفتگان همین جامعه ای است که خود همین مردان هم قربانیان انند و او با تفکر و عملکرد خود به کسانی که رو در روی او قرار میگرد تنها میخواهد بگوید من یک انسانم انهم ازاد نه موجودی که شما جنس مخالف یا زن میپندارید،اما خود در حرکت ناآگاهانه تصور دارد همانگونه که خود هم میگوید میتواند ،ناشیانه به نبرد تفکری هزاران ساله رود و باور میکند میتواند دیگران را از نگاه کردن جنسی به خود باز دارد اما خود قربانی ذهنیت خود میگردد .او نمیداند که با این رفتار هرچند جدی هرگز نخواهد توانست بر ذهنیتی بیمار گونه که تنها محتاج یک لبخند است تا در رویای تصاحب او فرو میرود غلبه کند .
    ادامه دارد

  • مهران
    ارسال شده 1 فوریه 2017 در 9:48 ق.ظ

    بی شک ارزش مند است که فیلم ساز جوان ایرانی دغدغه ی اجتماعی دارد اما کاملا واضح است که درمیشیان داستان سرای خوبی نیست.
    روایت داستان ضعیف است مخاطب قبل از اینکه با کاراکتر ها آشنا شود باید با آنها بترسد گریه کند عاشق شود یا حتی جنون را تجربه کند.
    بازیگران بازی نه چندان جالبی دارند والبته که فرصتی هم برای خود نمایی و معرفی کاراکتر به مخاطب ندارند.
    انگار که به ما ربطی ندارد که مریم چه جور آدمیست. یا این همه جنون پاشا از کجا می آید چرا پاشا هم به بچه ها کمک میکند هم یک آدم کش و اخاذ حرفه ایست که اتفاقا بعد از به قتل رساندن کسی خودش گریه میکند.
    باران کوثری مهره سوخنه ی لانتوری است که هیچ وقت عشق او به پاشا حس نمیشود ولیدر پایان فیلم ما باید باور کنیم که او عاشق پاشا بوده
    به قول هیچکاک : سه چیز برای یک فیلم خوب لازم است ۱فیلم نامه ی خوب ۲فیلم نامه ی خوب ۳فیلم نامه ی خوب
    که لانتوری هیچ کدام از این سه اصل مهم را نداشت

  • رضا انصاری
    ارسال شده 11 فوریه 2017 در 1:14 ق.ظ

    سلام
    اولا اینکه فرمودین عرضه سیاسی بودن ندارد و نمیتونه حرفشو بزنه باید بگم دوست عزیز با وجود این همه توقیف فیلمها شما هم بودی نمیتونستی بیشتر از این حرفهای سیاسی بزنی دوما نقد شما خیلی سطحی است و سوال هاتون خیلی بی مورد اینکه میفرمایید چرا پاشا اون کسی رو که خفت کردند با چاقو میزنه؟؟؟ خب خیلی معلومه طرف داشت مقاومت میکرد به خاطر اون یا میگی معلوم نیست چرا باران روسپی و است؟؟؟
    خب این حرف مسخره ای است اون به اصلا روسپی نیست فقط سوار ماشین ادمای پولدار هوس باز میشه تا به چنگش بیاره و به کمک اعضای گروه پول و ماشینشو بگیره اصلا هم پز روشن فکری نداره بلکه واقعیت هارو میگه و نشان دادن چهره اسید پاشی شده ربطی به بی احساس بودن و ظالم بودن نداره بلکه میخواد عمق فاجعه را نشون بده

ارسال نظر

0.0/5