این مقاله را به اشتراک بگذارید
یادداشتهای یک تماشاچی معمولی
یک شب فراجناحی!
پیمان مقدم
۱- جالب نیست؟ «بادیگارد» حاتمی کیا، «امکان مینای» تبریزی و «رسوایی۲» دهنمکی هر سه در یک روز به کاخ جشنواره آمدند. انگار یک همایش فراجناحی برپاست و ۳ فیلمساز از سه جریان متفاوت همزمان دعوتند که هرکدام بخش مهمی از هویت هنری را وامدار دیدگاه سیاسیشان هستند (دهنمکی را با تخفیف و تکماده فیلمساز حساب کردهایم. هرچه باشد او یکی از اضلاع سینما یعنی مخاطب را در آستین دارد اما برای دو ضلع دیگر هنوز درحال مشق است و اصلا شاگرد زرنگی به نظر نمیرسد) هر ۳ نفر با تیزاب گذشت زمان پوست انداختند و آدمهای جدیدی شدهاند و اینبار در هر ۳ فیلم جدیدشان فصل مشترکی داشتند. ناامیدی!
۲- کمال تبریزی رهسپار مسیری است که مهرجویی و کیمیایی رفتهاند؛ هر سال دریغ از پارسال. آقاکمال شما را به خدا کارگردان شیدا و لیلی با من است را نجات دهید لطفا!
۳- نرگس آبیار حجم بالای انتظارها را تاب نیاورد. پس از درخشش شیار۱۴۳، آبیار با سونامی منتظرانی مواجه بود که دوست داشتند ادامه این جرقه را ببینند. «نفس» آبیار نشده آنی که باید باشد. طولانی و کلافهکننده و آشفته و…. جمعی سرخورده از سالن سینما خارج شدند که چرا نشد که بشه…
۴- بالاخره مسعود فراستی هم یک فیلم جشنواره ۳۴ را دوست داشت. «زاپاس» برزو نیکنژاد؛ که یک اثر قابل احترام و مخاطبپسند است. با بازیهای تکراری اما قابل تحمل از امیر جعفری، جواد عزتی، احمد مهرانفر و ریما رامینفر و… براساس میانگین کیفیتی که تا این لحظه تماشایشان کردهایم، زاپاس یکی از خوبهاست.
۴- بادیگارد حاتمیکیا یک تجربه متفاوت و بعضا جذاب همراه با تازهترین تحلیل حاج ابراهیم از روزگار خیبریهاست. کاش نقد کوتاه و گویای فراستی از بادیگارد را خیلیها دیده باشند چراکه به نقطههای بسیار دقیقی انگشت گذاشته است. نقش اول بادیگارد، شخصیتی است که انگار به سبب حیرانی کارگردان درباره تعامل کاراکتر با دنیای اطراف، در زمین و هوا معلق است. بادیگارد هم صحنههای اکشن خوب و عالی دارد و هم سکانسهای اکشن مضحک. بادیگارد حاتمیکیا بلاتکلیف است و البته با کلی علامت سوال خواننده را به حال خود رها میکند که تعهد را میشود براساس تحلیل سیاسی پیش و پس کرد؟
۵- پرویز پرستویی با یک بازی قابل قبول و دوستداشتنی بعد از مدتها خودی نشان داد و گرد و خاک روبان قرمز را تکاند. هرچند که جهانبینی عجیب و زیادی غیرمتعارف آقای بادیگارد در ساخته حاتمیکیا استاد پرستویی را هم گیج کرده بود اما خب در نامزدی سیمرغ و رقابت «حاج حیدر» با «پاشای» لانتوری شکی وجود ندارد.
۵- فرهاد قائمیان را نمیشود دوست نداشت. حتی اگر کاریکاتوری از یک بازپرس روی صندلی چرخدار فیلم بادیگارد باشد؛ همراه با انبوهی از عکسها و فیلمهای یک انفجار در دل کویر! هنوز کسی فرهاد قائمیان درخشان نسل سوخته را یادش میآید؟
۶- «رسوایی» جدید مسعود دهنمکی ظاهرا خیلی فیلم بیسروته و درعین حال چرکی از آب درآمده است. اینبار حتی عبدی در کسوت روحانی و شریفینیای حاجیبازاری ملالآور هم نتوانستهاند به دادش برسند. نظرات بدون استثنا منفی و همراه با تمسخر غلیظ است. مسعودخان بد نیست یه مسیر تازه، با آدمهای جدید و سر و شکل متفاوت رو امتحان کنی. اصلا یه بار بدون شریفینیا فیلم بساز ببینیم چی میشه خب…
۷- با توجه به تعداد بالای فیلمهای سفارشی و با سوژههای خاص، از همین حالا به ازای هر سیمرغ یکی، دو تا دیپلم افتخار و جایزه ویژه و تقدیر مخصوص هم آماده کنید. تجربه میگوید که برای مستقل داوری کردن و هنر را از زاویه فرهنگ و نه سیاست گلچین کردن شجاع نیستیم….
شهروند