این مقاله را به اشتراک بگذارید
‘
نقد فیلم متولد ۶۵ ساخته مجید توکلی
نیره رحمانی / مد و مه
متولد۶۵ ساخته مجید توکلی شروع خوبی دارد، جذاب، پر از شوخیهای سرخوشانه اما در ادامه افت می کند . دختر و پسری برای اینکه لحظاتی خود را جای آدم پولدارها جابزنند به عنوان خریدار خانه وارد منزل زن و شوهری میانسال می شوند. تا به اینجا فیلم خوب پیش رفته اما ایکاش فیلم از این به بعد روی روابط شخصیت ها متمرکز می شد و همین طور که گهگاه از این منظر توحهی به رابطه زوج جوان می اندازد به همین نسبت به زوج میانسال نیزتمرکز کند. به بیان دیگر کنار هم قرار گرفتن این آدمها ورگیر شدنشان در یک موقعیت اتفاقی بستری را فراهم کند برای نشان دادن مشکلاتی که در عمق رابطه آنها وجود دارد. در مورد هر دو نسل. چه بسا با وجود تفاوت های طبقاتی این زوج جوان در آن زوج میان سال آینده خود را ببینند و… اما فیلمساز از کنار این زمینه و بستر موجود که پتانسیل زیادی برا انجام کارهای مختلف داشته به راحتی گذشته است. به هر حال متولد ۶۵ فیلمی است که به عنواان نخستین ساخته یک فیلم ساز بسیار امیدوار کننده است.
***
متولد۶۵ (مجید توکلی)
درخت عسل!
شاهین شجریکهن
نخستین تجربهی سینمایی مجید توکلی داستان و ایدهای نامتعارف دارد و سر و شکلش بیشتر یادآور نمونههای مشابه فرنگی است تا فیلمی که ریشه در موضوعها و مضامین رایج در سینمای ایران داشته باشد. داستان دربارهی زوج جوان خیالپردازی است که ادای پولدارها را درمیآورند و ملت را سر کار میگذارند. اما دستآخر این دو دلدادهی سرخوش، در چنبرهی دروغهای خودشان گیر میافتند و چیزی که در ابتدا بازی بیخطری به نظر میرسید تبدیل به موقعیتی پردردسر میشود؛ مثل حکایت مشهور خرس تنبل و درخت عسل!
فیلم به ایدهی دوخطیاش متکی است و بر اساس این ایده یک موقعیت ایستا میسازد که کل فیلم واریاسیونهای مختلف همین موقعیت است و به شکلهای مختلف بسط پیدا میکند. یعنی دختر و پسری وارد خانهای میشوند، بازی را شروع میکنند، تخمینشان اشتباه از کار درمیآید، آچمز میشوند و در نهایت به دردسر میافتند تا جان سالم به در ببرند. نکتهی مثبت متولد۶۵ این است که ایدهی اولیهاش را خوب بسط داده و موقعیتهای دراماتیک را در طول فیلم با تناسبی درست تقسیم کرده است. ولی در نهایت فیلمنامه از لحاظ مایههای داستانی چندان غنی نیست و در اجرا هم باید حفظ توازن میان بخشهای مختلف درام در نظر گرفته میشد، وگرنه فیلم از نیمهها دیگر نکتهی تازهای برای ارائه دادن نداشت و از نفس میافتاد.
بخش مهمی از زمان فیلم در فضاهای داخلی میگذرد و عنصر بنیادی فیلمنامه، گفتوگوهای شخصیتها با یکدیگر است. از خلال همین گفتوگوها تماشاگر به اطلاعات قصه پی میبرد و از خصوصیات هر شخصیت و روابطی که بین آنها وجود دارد باخبر میشود. به این ترتیب بافت بصری فیلم تأثیر چندانی در انتقال مفاهیم و احساسات به مخاطب ندارد و به همین دلیل هم ساختاری ساده و خلوت انتخاب شده است. اما انرژی فیلم در همین فضای خلوت هم بالا نگه داشته شده و ریتم کمتر کُند و نامتوازن میشود. فیلم طنز ملایمی هم دارد و از همهی پتانسیلها برای بهرهگیری از ارتباطهای داخلی شخصیتها استفاده شده؛ رابطهی پسر و دختر، کلکلهای زن و شوهر میزبان، بازی بیلیارد و شرطبندی مردها و گپهای خودمانی و البته چندلایهی زنها در آشپزخانه. همینطور تماسهای تلفنی و گفتوگوها و اشارات پنهانی شخصیتها به یکدیگر. به این ترتیب فیلم مدام قلاب میاندازد که مخاطب را روی صندلی نگه دارد و این برای فیلمی که سرتاسرش از یک موقعیت ایستا و آپارتمانی تشکیل شده، امتیاز مثبتی است. اما این مسیر پرپیچوخم با همهی جزییاتی که سر راه تدارک دیده شده، در نهایت به جایی نمیرسد و فیلم با تمام تلاشش برای انتقال مفاهیم اجتماعی و نقدهای اخلاقیاش دربارهی جامعه و خانوادهی امروز، از تأثیرگذاری ماندگار بر عاطفه یا قضاوت تماشاگرش ناتوان است.
متولد۶۵ از آن فیلمهایی است که شاید گره داستانش را بتوان با پرسیدن چند سؤال منطقی باز کرد، بهخصوص که از نیمه به بعد فیلم بیش از حد به عنصر تصادف متکی است و زوج جوان مدام با بدبیاریهای سادهای بیشتر در باتلاق دروغشان فرو میروند. اما همانطور که شخصیتها مشغول بازی و سر کار گذاشتن یکدیگرند، فیلم از مخاطبانش هم دعوت میکند که منطق سختگیرانهی متداول را موقتاً کنار بگذارند و وارد بازی فیلم شوند. و کسانی که این دعوت را قبول کنند، مسلماً از تماشای پیچوخمهای ماجرا لذت خواهند برد.
. ***
متولد ۶۵ (مجید توکلی)
رودستهای دوستداشتنی
مازیار معاونی / فیلم
نحوهی شروع و بسط داستان متولد۶۵ میتواند الگوی خوبی باشد برای طیف گستردهای از فیلمسازان جوان و نوپا که جسارت آزمودن تجربههای تازه را دارند و اتفاقاً در همین جشنواره هم تعدادشان کم نیست: پسر و دختری که بلندپروازیشان برای اجارهی سریع یک آپارتمان لوکس بالای شهر طعنهای است به اوضاع نابهسامان اقتصادی جامعه و اختلافهای طبقاتی موجود، با زن و مرد مسن صاحبخانه گرم میگیرند اما واقعاً شرایطشان با آنچه مدعی آناند زمین تا آسمان فرق میکند. توکلی که حرکات مداوم و ایستا نبودن دوربینش از انرژی بالای درونی و دغدغهاش برای نگه داشتن ریتم حکایت میکند در بهترین لحظهی ممکن با وارد کردن شوک اقرار دروغین مرد جوان به داشتن رابطهی خونی با یک کلاهبردار فراری، تماشاگر را غافلگیر کرده و داستان را در مسیر تازه و البته جذابی قرار میدهد. در ادامه تغییر فضای قصه و جنس دیالوگها از احترام اولیه به اتهام و کلکل های بعدی و التهابی که در اثر زندانی شدن زوج جوان در خانهی زوج متمول به فیلم تزریق شده واقعاً تماشایی است. یک سیر روایی درست و پازلبندی حسابشده جزو مصالح اولیهی درام است که البته علاوه بر اجرای خوب توکلی مدیون متن خوب جمیله دارالشفایی هم بوده است. قهر زن جوان با نامزدش آن هم درست در همان لحظهای که مرد جوان برای خلاصی از دست صاحبخانه سوگند میخورد که در اصل متولد سال ۶۵ است غافلگیری دوم است و دوباره مسیر حرکتی تازهای به داستان میدهد.
به اینها میتوان اضافه کرد حس متناقض همذاتپنداری با زوج جوان که بسیار شبیه به حس همذاتپنداری با دزدهایی که از دست پلیسها میگریزند درآمده و تماشاگر را از بیطرفی و فیلم را از خنثی بودن نجات داده است. گرچه در اینجا شخصیتهای بیرحم پلیس نیستند اما تمول و اشرافی بودن زندگیشان، فاصلهای که با عموم مردم دارند و رفتار متفرعن آنها خصوصاً مرد صاحبخانه آنقدر لجدرآر هست که در دل با زوج جوان قصه همذاتپنداری کنیم، حتی اگر پدر مرد جوان همان کلاهبردار فراری باشد.
البته می توان یکی دو ایراد هم به منطق داستانی فیلم وارد کرد مثلاً معلوم نیست چرا زوج جوانی که تنها جرمشان تظاهر به پولداری و یک اعتراف بچگانه به داشتن رابطهی پدر و فرزندی با یک شیاد فراری است زمانی که در چنین موقعیت دشواری قرار گرفتهاند از موقعیتهای بهدستآمده – از حضور زن همسایه که مشکوک شده گرفته تا امکان فرارهای مجزای زن و مرد جوان از آپارتمان – برای مراجعه به پلیس استفاده نمیکنند؟ مگر جرم یک دروغ کودکانه و به قول امروزیها افهی پولداری چهقدر است که کسی به خاطر لو نرفتنش ساکت بماند و خود را در چنین موقعیت دشوار و خطرناکی قرار دهد؟ میشد با کمی صیقلکاری بیشتر فیلمنامه و افزودن جزئیاتی به داستان این نوع مشکلات را هم حل و یا دستکم کمرنگتر کرد ولی در همین وضعیت فعلی هم متولد۶۵ فیلم خوب و سرپایی است که میتواند سکوی پرش خوبی برای سازندهی جوانش باشد.
*****
نقد فیلم متولد شصت و پنج ساخته مجید توکلی
آناهیتا برزویی / هنرمند
مجید توکلی کارش را از مطبو عات آغاز کرده است ،دستیاری کارگردانان بزرگی چون حسن فتحی توانست او را در ساخت چند فیلم کوتاه داستانی موفق کند.فیلمهای کوتاهی مانند دوازده تیر،پیتوک و مستند سلطان در مورد زندگی علی پروین.از او فیلم تلویزیونی زیگزاگ را هم دیده ایم.متولد ۶۵ اولین ساخته بلند و سینمایی توکلی است.
متولد ۶۵ داستانی نسبتا جذاب از زندگی و سر در گمی جوانان دهه ۶۰ است.این بار قصه دارا و ندار ،به روایت دو جوان عاشق دهه شصتی در یک محیط اشرافی به نمایش در می آید.
امیر و الهام دو نامزد جوان در عین صداقت و سادگی می خواهند در سالروز آشناییشان روزی پر از نشاط و شادی را سپری کنند.آنها با اینکه از موقعیت اجتماعی خویش آگاهی دارند یک روز را سر خوشانه و شیطنت آمیز به دنبال این هستند تا ادای آدمهای پولدار را در آورند.
در صحنه های اول فیلم سبد خریدشان را از کالاهای متنوع در یک فروشگاه بزرگ پر می کنند و وقتی به صندوق میرسند به بهانه زنگ تلفن کالاها را جا گذاشته و از فروشگاه خارج می شوند.
در صحنه ای دیگر همراه با فروشنده لذت رانندگی با اتومبیلی مدل بالا را تجربه می کنند و سر خوشانه می خندند و اتومبیلی با مدل بالاتر را طلب میکنند!
در یکی دیگر از نماها برجها و ساختمانهای بلند را نشانه می کنند در حالی که دختر می گوید:من دلم می خواهد نیم ساعت با تو زیر سقف یکی از این خانه ها زندگی کنم! این مقدمه سبب می شود تا به بهانه اجاره آپارتمان ،بقیه نماهای فیلم در خانه ای شیک و اعیانی در محله بالای شهر به تصویر کشیده شود.
مرد و زن مسن صاحب خانه در پی رفتن به خارج از کشور هستند و تنها کار باقی مانده شان اجاره دادن منزل است،تا اینکه تشابه اسمی پسر جوان و دروغهایی که برای ماندن ساعاتی بیشتر زیر آن سقف به هم می بافند سبب می شود تا صاحب ضمن مشکوک شدن به آنها تصور کند که پسر جوان،فرزند کلاهبرداری است که سالها پیش مالی از آنها و عده ای دیگر بالا کشیده و به خارج از کشور گریخته است.
صاحب خانه و همسرش با ترفند تلفن همراه دو جوان راپنهان می کنند و به زعم خودشان تمام شواهد دال بر واقعیتی دارد که در ذهنشان می گذرد.
پسر و دختر جوان سعی در اثبات بی گناهی خویش دارند و حتی مجبور به افشای دروغهای خود می شوند ولی فایده ای ندارد.
صاحب خانه عده دیگری از مال باختگان را جمع میکند تا با وارد آوردن فشاری مضاعف جایی را که کلاهبردار پنهان شده ،کشف کنند ولی از آنجا که همه پندارهای آنان بی اساس است چیزی مشهود نمی شود.دختر و پسر جوان به تنهایی موفق به خروج از منزل می شوند اما هیچیک بدون دیگری حاظر به ترک آنجا نمی شود و دو باره باز می گردند تا این لحظه های تلخ را کنار هم سپری کنند.
در صحنه پایانی بانویی نشسته بر صندلی چرخدار(آنا نعمتی) وارد می شود و از عشق ناکام خویش به محسن افشار(کلاهبردار واقعی) سخن می گوید و اذعان می کند که این جوان پسر محسن افشار نیست!
فیلم در نمایی لانگ در هنگامه غروبی برفی پایان می یابد در حالی که دختر و پسر جوان همچنان به سوی سرنوشت مبهمشان پیش میروند!
***
متولد ۶۵
کارگردان :مجید توکلی
تهیه کننده :محمد مهدی عسکرپور
بازیگران:پدرام شریفی،هنگامه حمید زاده،احسان امانی،مریم سعادت و آنا نعمتی که در یکی از صحنه های پایانی حضور داشت.
فیلم نامه:جمیله دار الشفایی،مدیر فیلمبرداری:مسعود سلامی،تدوین:سپیده عبد الوهاب،صدا بردار:سعید بجنوردی،طراح صحنه و لباس:غزاله معتمد
طراح چهره پردازی:مهرداد میر کیانی،عکس:مهدی دلخواسته
مشاور کارگردان:رضا میر کریمی
‘